هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 68    |    13 ارديبهشت 1391

   


 

خاطرات جذاب و خواندنی در کتاب «وِری وقت جنگه»


چاپ هشتم جهنم تکریت و چاپ دوم مهمان صخره ها


«چه کسی قشقره‌ها را می‌کشد؟»


رونمایی از آثار جديد مركز اسناد مجلس شورای اسلامی


«بچه‌هاي كُفيشه» و «پرواز روی خاك» در نمایشگاه کتاب


پروژه تاريخ شفاهی براي آزادگان اجرا می شود


سبز و سپید و سرخ بر فراز ابوموسی


مجموعه مقالات «تاریخ شفاهی دفاع مقدس»


نیروی دلتا از پلی می تا طبس (Delta Force)


صنایع نظامی تهران در خاطرات محمد عرب


داستان «سگان»


کلیسای حضرت مریم در منطقه ریزرو به منبع الهام تاریخ شفاهی بدل می‏شود


به دنبال آرامش در دل شهری شلوغ


تاريخ شفاهی جنوب شرق‌آسيا ـ47


 



«چه کسی قشقره‌ها را می‌کشد؟»

صفحه نخست شماره 68

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ ایرانیان ارمنی نسبت به کل جمعیت مسلمان کشور، در اقلیت قرار دارند، با این حال توانسته اند با حضور در مشاغل صنعتی، دولتی و نظامی هم دوش با سایر شهروندان خود، در راه عمران و آبادانی کشور سهیم باشند. در راستای اینگونه فعالیت‌ها بخشی از تاریخ جنگ تحمیلی را نیز بارور ساخته و باتقدیم شهدا، جانبازان و آزادگان دِین خود را به کشور و ملت خویش ادا نموده اند. کتاب «چه کسی قشقره‌ها را می‌کشد؟» شامل خاطرات سورن‌هاکوپیان و سه شهید ارمنی دیگر به نام‌های «وارتان آبراهمیان»، «راموند باغرامیان» و «ورژ باغومیان» از دوران دفاع مقدس نیز روایت گر ایثار و مقاومت این عزیزان است که به قلم حجت شاه محمدی تدوین شده، به همت دفتر ادبیات و هنر مقاومت و توسط انتشارات سوره مهر ه چاپ رسیده است.
کتاب ««چه کسی قشقره‌ها را می‌کشد؟» در 340 صفحه در قطع رقعی، با شمارگان 2500 نسخه و بهای 65 هزار ریال توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
حجت شاه محمدی درباره وجه تسمیه نام این اثر که برگرفته از خاطرات راوی است، اظهار داشت: «قشقره، کلاغ زاغی است که با انسان انس و الفت بر قرار می‌کند. در دوران اسارت قشقره‌ها و کبوتر‌های چاهی بر فراز اردوگاه  پرواز می‌کردند ویا روی حصار‌های می‌نشستند،که با تیراندازی یکی از سربازان عراقی جسد قشقره‌ها بر روی زمین می‌افتد. فرمانده عراقی خودش را تند و تیز به سرباز می‌رساند و را را به باد مشت و لگد می‌گیرد که چرا او در کشتن قشقره‌ها پیش دستی کرده است. اسرای ایرانی در سال‌های اسارت مانند همان قشقره‌ها بودند که حتی صلیب سرخ نیز از آنها خبر نداشت، عزیزانی که توسط زندان‌بانان اردوگاه یا زیر شکنجه‌ها کشته می‌شدند و ما از آنها خبری نداشتیم.»
وی در ادامه افزود: «کتاب حاضر خاطرات یک سرباز مسیحی ارمنی را از روز‌های آخر جنگ که به اسارت رژیم بعثی عراق درآمده بود، روایت می‌کند. سورن و خانواده اش ساکن خرمشهر بودند و چند ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی شاهد ترورها و بمباران عراق در خرمشهر و حوالی آن بودند. سورن به خاطر سن و سال کمی که داشت نمی‌توانست به جبهه برود، با وخیم شدن اوضاع خرمشهر او و خانواده اش از خرمشهر به اصفهان مهاجرت کردند. دریافت کارت پایان خدمت سربازی سورن مقارن شده بود با روز‌های پایانی جنگ، در آخرین عملیاتی که از سوی منافقین و رژیم بعثی عراق به نام مرصاد به اسارت درآمد. بعد از اسارت در یکی از اردوگاه‌های نامعلوم که اسرای ایرانی به طور فضاحت باری نگهداری می‌شدند، برده شد.
شاه محمدی با اشاره به اینکه خاطرات سورن‌هاکوپیان بخشی از تاریخ شفاهی و تاریخ جنگ ازحضور اقلیت‌های مذهبی  است، اظهار داشت: «با گذشت بیش از 30 سال از جنگ تحمیلی کتاب‌های چندانی که به خاطرات حضور اقلیت‌های مذهبی در جنگ تحمیلی بپردازد را نداریم. به طوری که عده ای از مردم گمان می‌کنند که این افراد در طول هشت سال جنگ تحمیلی نقشی نداشتند. ما در مقام یک مسلمان از دین و خاک وطن خود در مقابل دشمن دفاع کردیم و اقلیت‌های مذهبی با نگاهی  متفاوت تری وارد فضای جبهه و جنگ شدند. اقلیت‌های مذهبی چون کلیمی، زرتشتی، مسیحی همپای رزمندگان مسلمان ایستادگی، ایثار و مقاومت کردند.»
وی تصریح کرد: «مطالب و مصاحبه‌های مربوط به این کتاب از 20 سال پیش جمع آوری شده بود و 3 بار به مرحله تدوین رسید. این اثر شامل ساعت‌ها مصاحبه با آزاده جانبازسورن‌هاکوپیان و خانواده سه شهید«وارتان آبراهمیان»، «راموند باغرامیان» و «ورژ باغومیان» است.  نوشتن این کتاب برایم دغدغه ای بود تا بتوانم بخشی از جای خالی اقلیت‌های مذهبی در جنگ را با انتشار این کتاب پر کنم. زمانی که کار را به دفتر ادبیات و هنر پایداری تحویل دادم به اتفاق همه اذعان داشتند که برای نخستین بار است که خاطرات یک مسیحی از دوران دفاع مقدس توسط یک مسلمان نوشته و منتشر می‌شود.»
شاه محمدی افزود: «یک مشکل اساسی که درباره جمع آوری خاطرات اقلیت‌های مذهبی وجود داشت، این بود که آنها سعی بر کلی گویی داشتند و آن چنان وارد جزیات خاطره نمی‌شدند و افراد مأخوذ به حیایی بودند. اما من در زمان مصاحبه سعی می‌کردم تمام جزئیات از جمله، نام‌ها، مکان‌ها، موقعیت‌های جغرافیایی، زمان‌ها را جویا شوم تا بتوانم آنها را به دقت ثبت کنم.»
وی با اشاره به اینکه مدت‌هاست در زمینه جمع آوری و تدوین خاطرات شفاهی جنگ به ویژه خاطرات شفاهی خلبانان هوانیروز فعالیت دارد، گفت: «برای تدوین یک اثر حوزه‌های مختلف ادبی و تاریخی را درنظر می‌گیرم. برای مثال در کتاب «وقتی پلنگ خفته است» (خاطرات خلبان هوا نیروز حسین وکیلی»  مباحث مهم از وضعیت اقتصادی، فرهنگی و... اصفهان در سال 1340 مطرح شده است که این می‌تواند به نوبه خود بخشی از تاریخ شفاهی همان دوران را بازگو می‌کند. بنابراین در ویرایش یک اثر که با استناد به خاطرات شفاهی گردآمده سعی می‌کنم با شیوه نگارش خواننده را جذب کنم.»
وی در پایان خاطر نشان کرد: «خاطرات «خلبان هوانیروز صفر پاخان» از اعجوبه‌های جنگ و از همرزمان شهید شیروردی که خاطرات جالب و جذابی از وقایع  نخستین روز‌های جنگ در سر پل ذهاب دارد و خاطرات «خلبان هوانیروز محمود بابایی» که در بسیاری از ماموریت‌ها فرماندهی تیم پرواز را بر عهده داشت را در دست تدوین دارم.»

خبرنگار فاطمه نوروند



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.