هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 6    |    1 دی 1389

   


 

پا به پای ياران


تبریک میلاد حضرت مسیح(ع) و آغاز سال نو


شمس اهل فرهنگ


گفت و گو با شمس آل احمد و کتابشناسی


شمس آل احمد: كاش به جاي جلال من مرده بودم


زندگی نامه شمس


بازنویسی تاریخ(جنگ ایران و عراق، 30 سال بعد)


گاهشمار حملات شيميايي عراق در هشت سال دفاع‌مقدس منتشر شد


نمایه هزار کتاب و هفت‌هزار مقاله در اختیار پژوهشگران انقلاب است


با ابوالفضل حسن آبادی در حاشیه دومین همایش تاریخ شفاهی


«مسلمانان و نگارش تاريخ»، پژوهشي در تاريخ‌نگاري اسلامي


تاريخ شفاهي جنگ عراق عليه ايران -2(در آمدی بر چند و چون مصاحبه با نخبگان مشاغل)


روزنامه حبل المتين به روايت محمد گلبن


جنگ های ایران و روس


نيروي هوايي در دفاع‌مقدس


فراخوان دومين نشست تخصصي تاريخ مجلس


از جبهه‌ها تا کربلا


تاریخ نگاری یا تاریخ سازی


سند بين‌المللي حقانيت ايران در انتظار نويسندگان


"نگاهي نو به هشت سال دفاع‌مقدس"


توصيف، تبيين و تفسير در تحقيقات تاریخی


کتابخانه انقلاب اسلامی مجلس به دنبال تکمیل منابع نایاب در زمینه انقلاب در مجموعه خود است


هشت سال اینگونه گذشت


مهم‌ترین کارکرد تاریخ شفاهی بیان ناگفته‌ها است


 



شمس اهل فرهنگ

صفحه نخست شماره 6

«شمس آل‌احمد» هم از میان ما پر کشید. در خاموشی و بی‌صدا. او رفت و «گاهواره‌ای» از حرکت بازایستاد که از صاحب آن «حدیث انقلاب» به گوش می‌رسید.
او نیز چون برادرش، در سکوت رفت و البته آنچه از وی به جای ماند و مانده است، آثار الباقیه‌ای چون همه نویسندگانی است که زندگی را برای آینده نقش می‌زنند و آیندگان.
 
شمس از مفاخر فرهنگی و از «ناموران معاصر»مان بود. نامش را در زمره رجال نویسنده و روزنامه‌نگار «فرهنگ ناموران معاصر ایران» دیده‌ایم. اگر چه با او از دیرباز آشنایی یافته بودیم، که هماره سعی داشت جا پای برادرش جلال بگذارد که در دوره‌ای یک تنه بار جماعتی را بر دوش می‌کشید و شمس در غیاب او، بار او را.«شمس»، شمس اهل فرهنگ و نویسندگان بود. بی‌هیچ ادعا و مدعایی. سالیانی قلم زد و تا آن زمان که توان گفتن داشت، می‌گفت و گفته‌هایش را مکتوب می‌کرد تا به گوش دیگران هم برسد و رسید. بارها به میانمان آمد و ما پذیرایش شدیم. کمتر سخن می‌گفت این اواخر. میدان را به جوان‌ترها سپرده بود تا خود را بیازمایند و بیابند. اما از چاه نشان دادن بدانها، خود را معاف نکرده بود. که همه، راه را می‌جویند اما شاید از چاه غفلت کنند. و سنگ‌زنان به سینه، کنارشان می‌ایستاد و همراهشان بود به روشنگری.
از ملاحظات انقلاب می‌گفت و انذار و تبشیر را فراموش نمی‌کرد. او خود را از «اازل در تب انقلاب فرهنگی» می‌دانست و از ویژگی‌های انقلاب به تذکر یادآور می‌شد که ضد استبدادی، ضد استعماری و ضد سلطه‌گری شرق و غرب، یعنی غیر وابسته به فرهنگ انقلابی دیگران , و متکی به فرهنگ بومی ملت خودمان که دارای دو عنصر فرهنگی درخشنده است، یکی اسلامی و دیگری ایرانی»
 
جماعت نویسنده را باید از دنباله‌هایشان شناخت. از آثارشان. از آن چه که بر جای می‌گذارند. کاغذهایی که سیاه می‌کنند و سخنها که می‌گویند و شناخت بیشتر از آثاری که چند باره به چاپ می‌رسد و همچنان در تکثیر است. مثل «حدیث انقلاب» شمس که برای باری دگر در انتظار رویشی تازه است.
 
دفتر ادبیات انقلاب اسلامی این افتخار را دارد که دو اثر از مرحوم شمس آل‌احمد را که پیش‌تر و در اوایل دهه 1370 منتشر کرده بود، در روزهای آینده به علاقه‌مندان باز تقدیم کند.
 
«حدیث انقلاب»، مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، یادداشتها و مقالات شمس است که از روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی در اواخر 1356، اینجا و آنجا گفته و نوشته بود و در مجلات و روزنامه‌ها به چاپ رسانده بود و بعدها  پس از پیروزی انقلاب تا سال 1360  به تبیین دیدگاههای – بیشتر – فرهنگی انقلاب از نگاه خویش پرداخته بود.
 
این اثر بارها تحت عنوان «حدیث انقلاب» و در دو مجلد: آزادی و مرزهایش و استقلال فرهنگی منتشر شده بود و اینک در یک مجلد و با همان عنوان حدیث انقلاب زینت‌بخش پیشخوانهای فرهنگی خواهد بود. بی کم و کاست.

یادش گرامی باد.

نویسنده: سید محمد صادق فیض


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.