هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 61    |    3 اسفند 1390

   


 

همایش بین المللی کالبدشکافی سیاست انگلیسیها در ایران (2012-1800م)


تاريخ‌نگاري محلي شعبه‌ای از تاريخ‌نگاری معاصر است


گفت‌وگو با نویسنده «شیخ شریف»


نبرد سمیرم


نقش مشهد در انقلاب اسلامی


گفت‌وگو با فرزانه بهزادی- مجله دانستنی‌ها


گفت‌وگو با استاد علی نصیریان


برداشت نادرست از تاریخ شفاهی بومیان


موزه ایلینویز غربی روایت کهنه سربازان جنگ های منطقه ای را در معرض دید عموم می گذارد


مشارکت محصلین در پروژه ملی تاریخ شفاهی منطقه ای


چشم اندازی دلچسب


وقتی جنی به خانه بر می گردد


تاریخ شفاهی جنوب شرق‌آسیا ـ40


 



مشارکت محصلین در پروژه ملی تاریخ شفاهی منطقه ای

صفحه نخست شماره 61


استوری کورپس *StoryCorps در سه شهر همپتون رودز(Hampton Roads) مصاحبه ها را انجام داده است.
 وقتی معلم به کلاس مدرسه ابتدایی تی. سی. واکر (T.C. Walker) در گلوچستر(Gloucester)وارد شد چشم های هراسناک و دریده هارلی پاتریک (Harlee Patrick) هشت ساله توجه اش را جلب کرد.
اولین خاطره پاتریک از معلم سابق کلاس سوم و چهارمش، کیت موزیک (Kate Musick) مربوط به زمانی بود که آنها در راهرو مدرسه نشسته بودند و پاتریک با  گفتن رازهایی  در مورد زندگی خانوادگی خود اعتمادش را به او نشان داد.
 این واقعه پیوندی ناگسستنی بین آن دو ایجاد کرد که به پاتریک ،که اکنون 15 سال دارد، کمک کرد زندگی خانوادگی بهم ریخته خود را در گوینی(Guinea) سامان دهد. گوینی منطقه ای در گلوچستر است که به گفته موزیک جمعیت آن را قایقرانانی تشکیل می دهند که پایبندی به خانواده و اهمیت ندادن به اتمام دوره دبیرستان جزو فرهنگ آنان شده است.
معلم و شاگرد روز های دوشنبه ناراحتی های خود را کنار می گذاشتند و در دانشگاه همپتون (Hampton University) مقابل دستگاه ضبط صوت می نشستند تا صادقانه در مورد دوره معلمی موزیک در مدرسه ای واقع در یک بخش کوچک و اینکه چگونه زندگی خانوادگی پاتریک بر تحصیلاتش اثر گذاشته بود، صحبت کنند. این دو در قالب طرح ملی جمع آوری داستان معلمان (StoryCorps National Teacher Initiative)، یک پروژه تاریخ شفاهی که درماه سپتامبر برای جمع آوری داستان های آموزگاران و دانش آموزان در سراسر کشور آغاز شده بود، با هم صحبت می کردند.

قلب صادق
موزیک و پاتریک جزو 18 گروه دو نفره ای هستند که برای شرکت در این طرح که به مدت سه روز در آن منطقه ادامه خواهد داشت، انتخاب شده اند. پیش از آنکه این طرح روز دوشنبه در دانشگاه همپتون به کار خود پایان دهد مصاحبه هایی نیز در ساحل ویرجین و نورفولک  برای تکمیل آن انجام خواهد شد.
نوار های صوتی این پروژه در کتابخانه کنگره نگهداری و تعدادی از اصوات ضبط شده از سراسر کشور در طی سال تحصیلی جاری در نشریه"روز های یکشنبه"NPRs "Weekend Edition Sunday") ) منتشر خواهد شد. پاتریک که لباس زرد رنگ روشن چشمانش را برافروخته کرده بود، گفت که با قلبی صادق مصاحبه می کند و دلهره ای برای بیان ماجراهایش ندارد چراکه می خواهد بچه های دیگری که دوران کودکی سختی داشته اند بدانند که آنها هم می توانند بر مشکلات غلبه کنند.
پاتریک دانش آموز سال دوم دبیرستان گلوچستر، دوران کودکی خود را که در آن جای والدین کاملا خالی بود، در معرض استفاده از مواد مخدر قرار داشت و بین خانه مادرش و مادر بزرگش دست به دست می شد، شرح می دهد.
او می گوید وقتی 12 سال داشت پدرش در اثر سکته قلبی فوت کرد و مادرش گاهی درون و گاهی بیرون از زندان بود و مادربزرگش که او را "صخره"  می نامید پاتریک را بزرگ کرد. او در این اوضاع بهم ریخته، برای نجات خود ازغرق شدن، به معلم هایش پناه برد.
موزیک که 17 سال سابقه معلمی دارد می گوید داستان  پاتریک نشان دهنده زندگی چندین نفر از شاگردانش است که تصمیم گرفته اند "چرخه انتخاب های بد را متوقف کنند".
او به خاطر کمک دانش آموزان به خود، به آنها پول هم می دهد.موزیک در یک مصاحبه گفت که می داند آنها به او نیاز دارند و به  اواهمیت می دهند. حتی آنها به او کمک کردند به عنوان مادر دو بچه از ماجرای طلاق خود فاصله بگیرد.

نمود مثبت
جانت پاتر(Jeannette Potter) معلم سابق مدرسه عمومی نیوپورت نیوز(Newport News) گفت که جلسات ضبط شده خود را به آنچه در بازداشتگاه نوجوانان مریاماک(Merrimac) در ویلیامزبورگ(Williamsburg) تدریس می شد اختصاص داده است. جایی که از زمان تاسیس آن در سال 1997 در آن کار کرده بود.
او دوست و همقطار خود کارن  وگن (Karen Vaughan) یکی از هفت معلم مرکز را نیز برای مصاحبه با خود می آورد. هر دوی آنها در مریاماک ریاضی و علوم درس می دادند. ساکنین این مرکز که بین 10 تا18 سال سن داشتند، متهم یا محکوم به جرایمی همچون قتل ، تجاوز،  فرار از مدرسه و ضرب و جرح هستند.
وگن که کار در مرکز را در سال 2007 آغاز کرد، در این مورد گفت در روز اول کارش در این مرکز از هر حرکت کوچکی می ترسیده است ولی با دانش آموزان طوری رفتار می کرد که گویی در یک مدرسه عادی قرار دارد.
پاتر ماجرای کار کردن با دانش آموزی را تعریف کرد که از او خواسته بود نسخه هایی از یادداشت های درس بیو لوژی را به او بدهد تا خود را به کلاس برساند. او گفت فکر می کردم آیا او همان کسی است که سه روز پیش چاقو یی را به قصد کشتن در بدن یک نفر فرو کرده بود؟ اگر چنین است پس آن بچه کجاست؟
در این مرکزمعلمین با دقت زیاد وسایل مورد استفاده دانش آموزان را تحت نظر داشتند، حتی مدادها که می توانست به عنوان یک اسلحه مورد استفاده قرار گیرد، پس از پایان کلاس شمارش شده وبه معلم باز گردانده می شد.
 وگن گفت که علاوه بر درس ها تلاش می کرد دانش آموزان ارتباط خوب و مثبتی با معلمشان داشته باشند. البته تعداد کمی از آنها چنین بودند. گاهی ایجاد چنین رابطه ای تفاوت را به وجود می آورد.


*استوری کورپس یک سازمان غیر انتفاعی مستقل است که مأموریتش فرصت دادن به همه آمریکائی ها برای ضبط و انتشار داستان زندگی وخاطرات آنها است. این موسسه از 2003 مجموعه ای بالغ بر 40000 مصاحبه با بیش از 60000 نفر انجام داده است. هر مصاحبه روی یک سی دی ریخته شده  و سپس در مرکز زندگی عامه آمریکا در کتابخانه کنگره نگهداری می شود.

Samieh Shalash
ترجمه : اصغر ابوترابی

منبع: dailypress


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.