هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 61    |    3 اسفند 1390

   


 

همایش بین المللی کالبدشکافی سیاست انگلیسیها در ایران (2012-1800م)


تاريخ‌نگاري محلي شعبه‌ای از تاريخ‌نگاری معاصر است


گفت‌وگو با نویسنده «شیخ شریف»


نبرد سمیرم


نقش مشهد در انقلاب اسلامی


گفت‌وگو با فرزانه بهزادی- مجله دانستنی‌ها


گفت‌وگو با استاد علی نصیریان


برداشت نادرست از تاریخ شفاهی بومیان


موزه ایلینویز غربی روایت کهنه سربازان جنگ های منطقه ای را در معرض دید عموم می گذارد


مشارکت محصلین در پروژه ملی تاریخ شفاهی منطقه ای


چشم اندازی دلچسب


وقتی جنی به خانه بر می گردد


تاریخ شفاهی جنوب شرق‌آسیا ـ40


 



تاریخ شفاهی جنوب شرق‌آسیا ـ40

صفحه نخست شماره 61

بازسازی زندگی گذشته

«وانگ فوك» یكی از این معدود افراد خوشبخت بود كه ما در اختیار داشتیم.و در مرتبه بعد داستان مردی كاسب و كامیاب در ثروت و towkay بود.

حكایت از ژنده‌پوشی به مكنت‌رسیده كه اساساً روایتی از فرآیند انباشت سرمایه و بیانگر طرز شكل‌گیری و پیشرفت او از كشاورزی و كشت و كار یا استخراج معدن قلع و پس از آن تجارت و سرانجام بانكداری است. به نظر می‌رسد وانگ فوك همین ترتیب را دنبال كرده باشد جز این كه او به جای پرداختن به كارهای پیش پا افتاده به ساخت و ساز پرداخته بود. اما عمده درآمد در سنگاپور مربوط به نخستین بانك چینی كونگ است كه او در سال 1903 بنیان نهاد. بانكی كه او تأسیس كرد در بین شبكه تجاری كه بازرگانان چینی بوجود آوردند و سرمایه‌گذاری در بیشتر بخش‌های اقتصادی نه تنها در مالایا بلكه در تایلند و اندونزی نیز مقام پیشتاز را داشت. در این حركت مردانی چون لوك یائو در كائوچو و قلع كوالالامپور؛ چانگ پای شای یا چئونگ فت تاز در جاوه سومانترا در پیتانگ؛ كاو سیم بی در استخراج معدن قلع و ذوب‌كردن آن در تایلند و پیتانگ اویاتا یونگ هیم در قند و حمل و نقل جاوه، وای یوتانگ سن در استخراج معدن قلع، كائو چو و تجارت در سنگاپور، سهیم هستند.

سوم وانگ فوك در جایگاه یك پیشكسوت در جوهور مالی است كه نامش با اختصاص خیابانی در جوهور با هاروبه نام Wong Ah Fook گرامی داشته شده است. اطلاعات مستندی در آرشیو جوهور وجود دارد كه نشان می‌دهد او كارخانه‌های عام‌المنفعه مختلفی در سطح شهر ساخته است. اسناد دیگری نیز هست كه او را یك كشاورز معرفی می‌كند كه درآمدش از فلفل و gambier بود. در همین حال شرط‌بندی و تریاك و عَرَق چیزی بود كه در مرسینگ امتیازش از طرف حكومت در اختیار وی بود.

وقتی وانگ فوك به جوهور آمد تا مانگانگ داینك ابراهیم، پسر تامانگانگ عبدل رحمان، همان كسی كه معاهده 1819 را با استام فورد رافل امضاء كرده بود، به تدریج موجودیت خودش را اعلام كرد. او با آرامش، خارج از دیدرس سنگاپور به سمت حاشیه آن، یعنی جوهور تاخت و در جنوبی‌ترین ناحیه آن قلمرو، شبه‌جزیره Malay قدرت سیاسی و اقتصادی جدید خود را بنیان نهاد. مثل خود جوهور جنگل هم در آن زمان توسعه نیافته بود. تا مانگانگ داینك ابراهیم شروع كرد به كاركردن روی فلفل چینی و زیركشت‌بردن گامبایر و متداول‌كردن نظام كونگ‌چوا... یعنی یكجانشینی بواسطه زمین در حاشیه رودخانه‌ها و اجاره‌گذاری سرمایه‌دار بود و به آن در زبان چینی «كانگ‌چو» به معنی كنترل رودخانه برای آبادانی می‌گفتند.

پس از او پسرش تامانگانگ سری مهاراجا ابوبكر، سلطانی برای جوهور قرارداد تا ادامه دهنده و گسترش‌دهنده سیاست‌های پدرش و مایه دلگرمی فعالیت‌های تجاری چینی‌ها در جوهور باشد. به این ترتیب تامانگانگ با جدّیت پایه حكومت و ایالت كنونی جوهور را گذاشت.

نگارش شرح حال وانگ فوك به این ترتیب، فرصتی را فراهم می‌كند برای مطالعه روی نظام «كانگ چو» و كشت و زرع فلفل و گامبایر كه نقش قابل توجه‌ای در تاریخ قرن نوزدهم جوهور بازی می‌كند و نیز درآمد حاصل از كار كشاورزی كه به اقتصاد جوهور و به طرزی محكم با اقتصاد سنگاپور به عنوان بخشی از همان واحد اقتصادی گره خورده است. این سرمایه سنگاپور بود كه تأمین بودجه توسعه جوهور را به عهده داشت و این تجار سنگاپور بودند كه ملزومات زارعان و فروش و صادرات محصولات آنها را ترتیب دادند. آژانس مسكن سنگاپور مثل پترسون و سیمون و گاراس پیوند نزدیكی با تامانگانگ داشتند. به همین طریق سندیكاهای چینی كنترل مزارع تریاك و مشروب سنگاپور و جوهور را در دست داشتند و حكومت از هر دو این اقلام سهم زیادی از درآمدشان را می‌گرفت. كشت و زرع و درآمد آن نیز با حق جمع‌آوری انحصاری مالیات و یا واگذاركردن آن به اشخاص، ابزار دست حكومت بود.

از این حقوق و امتیازها معمولاً برای فروش تریاك و مشروب و گوشت خوك و بنگاه بازرگانی گامبل اینگ و بنگاه‌های كارگشایی و گروبرداری استفاده می‌شد و این در حقیقت نوعی نظام ارزش افزوده بود كه نه فقط بوسیله دولت های مدرن مالایی بلكه همچنین بوسیله انگلیس و حكومت استعماری هلند، عملاً گسترده می‌شد كه می‌تواند به عنوان یكی از جدیدترین اشكال خصوصی‌سازی در منطقه توضیح داده شود. تجارّی مثل وانگ فوك كه در هر دو قلمرو و سرزمین سرمایه‌گذاری كرده و روابطی دارند و هنوز تا به امروز به حیات خود ادامه می‌دهند، می‌توانند در بدو امر حلقه‌های پیوند خاصی بین سنگاپور و جوهور محسوب شوند.چهارم، وانگ فوك در هیأت رهبر یك جامعه است. البته او رهبر به مفهوم سیاسی كلمه نبود و قطعاً نیاز نداشت كه نوعی زعامت را بین سایر تجار گسترش دهد. از آن نوعی كه یانگ چینگ ـ فات در شرح حال تان كاكی (1961 ـ 1874)، كارخانه‌دار بشردوست و بنیان‌گذار دانشگاه xia Men و دوست و پشتیبان مائوتسه دانگ خاطرنشان كرده است. در عوض وانگ فوک كه پیشوای طریقه سنتی بود. كسی كه در دوره حیاتش با حالت گام به گام، نسبت به جامعه‌ای كه در مقام رهبر به آن چشم امید دوخته بود، بصیرت پیدا كرد. و نتیجه این صرف عمر، موفقیت اجتماعی و اصالت فردی‌اش بود. وانگ فوك 81 سال عمر كرد و در طی دوره زندگی‌اش تعدادی مؤسسه آموزشی و بهزیستی برای حفظ نفس سازمان جامعه چینی‌های مهاجر، ساخت وهبه كرد. و كمك‌هایی نیز به برخی تأسیسات كرد كه از آن جمله‌اند: بیمارستان كوانگ وای شیو، گورستان كوانگ وای سیو پاك سان، مدرسه یونگ چینگ و كانون‌های مختلف قبایل منطقه. او در جوهوربه تأسیس مدرسه فون یائو و كوانگ سایو و ایوكون كه وسایل موردنیاز معلولان بی‌بضاعت را در اختیار قرار می‌دهد كمك كرده است.و سرانجام می‌رسیم به وانگ فوك در نقش رئیس یك طایفه بزرگ. او دو همسر و نه فرزند داشت و صاحب ملكی گرانقیمت در خیابان كینگالی بود كه سه نسل چینی متفاوت زیر سقف آن زندگی كردند.

در حقیقت سه تا از دخترها بعد از ازدواج، برخلاف عرف خانواده چینی، برای زندگی با خانواده‌شان نزد او برگشتند گرچه دو تا از دخترهای نامبرده بنا به خواست او دوباره به عرف رایج برگشتند. او جایگاه رفیع‌تر را به دخترهایش داد و به‌خاطر در معرض خطر بودن خانواده و پاشیده نشدن بذر تنش بین گروه نوه‌های پسر و دختر كه نسل به نسل تا به امروز وجود دارند، موسسات مختلف مربوط به خانواده و تراست‌های آباء و اجدادی را بنیان گذاشت كه برخی از آنها تا دوران اخیر به حیات خود ادامه می‌دادند.اگر ما بخواهیم تصویری از زندگی وانگ فوك و چینی‌های آنسوی دریاها به دست دهیم، به‌زحمت می‌توانیم چند مضمون در تجربه چینیان خارجی پیدا كنیم. با این حال اولین و بدیهی‌ترین مضمون، مهاجرت و عسر و حرج و مشقت زندگی در سرزمین بیگانه است.

این تم و درون‌مایه عمومی، در یك بررسی اجمالی، آحاد روایت مهاجرت را در بر‌می‌گیرد. اعم از این كه مهاجری از طریق راه‌آهن سر از شمال آمریكا و استرالیای طلا خیز یا معادن قلع و كشتزارهای جنوب شرق آسیا در آورد. در قرن نوزدهم، اكثر چینی‌های مهاجر، فقیر و بی‌سواد و روستاییانی بودند كه غیر از آرزوهایشان چیزی با خود نیاورده بودند.

مطلب دوم سازگاری مهاجر با جدّ بومی و موقعیت محل اقامت بود. شرایطی كه از یك منطقه به منطقه دیگر تفاوت می‌كرد و مهاجر باید خواست هایش را با این تغییر و تفاوت انطباق می‌داد. اما در مورد وانگ فوك این طور بود كه او باید خودش را با دو جور طبیعت مختلف به طور همزمان وفق می‌داد. در جوهور مالایی دارای سلطان و سنگاپور مستعمره انگلیس. یك حكومت جدیدی كه خودش را بزور از جنگل بیرون كشیده‌است و دیگری بندر تجاری كه به سرعت در حال رشد است.

مضمون دیگرگذر از مشاغل سنتی به اقتصاد مدرن است. برخی مهاجران چینی روستایی كه به‌صورت كارگر غیر ماهر كشاورزی یا معدنچی بدون انگیزه بودند مادامی كه به مناطق شهری می‌رسیدند كم‌كم به عنوان صنعتگر یا كاسب جزء در می‌آمدند و آنگاه كه می‌توانستند به اندازه كافی سرمایه‌ای بیندوزند،‌به شكل صاحب معادن قلع و كشت و صنعت و سایر مكاسب ظاهر می‌شدند و از درآمد كشاورزان خیلی‌‌ها به مكنت رسیدند. اما چه كارگر غیرماهر آسیایی و چه توكای (Towkay) همه در چارچوب سنتی اقتصادی عمل‌شان را محدود كرده بودند. و با بنیان گذاردن اولین بانك چینی بوسیله وانگ فوك و پیشگام شدن وی در این راه بود كه چینی‌ها به خود جرات دادند در دنیای مدرن سرمایه‌گذاری كنند.

مردی كه یك سنتی مهاجر بیش نبود و با این حال سازمان‌های خانوادگی، بنگاه‌های طایفه‌ای، معابد، مدارس، قبرستان‌ها و سایر نهادهای اجتماعی چینی را بنیان نهاد. او علیرغم مهارت‌ها و توانایی‌اش برای سازگاری با شرایط جدید، پیوند، سنت‌ها و فرهنگ سرزمین‌ مادری‌اش ، را مدام به رخ می‌كشید. از این رو بنا داشت یك چشم‌انداز تجسمی و بصیرت اجتماعی در آنچه اعتقاد داشت و وابسته به ارزش‌های مكانی ـ فضایی بود، را باز تولید كند.

نوشته: پی.لیم.پوی‌هون ـ ترجمه: مهدی فهیمی

منبع: روزنامه اطلاعات: سه شنبه28اردیبهشت1389- شماره24752


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.