شماره 156    |    3 ارديبهشت 1393

   


خاطره نگاری انقلاب

در میان ایرانیان خاطره نویسی رجال سیاسی، سفرنامه‌های اماکن زیارتی، خاطرات و سفرنامه‌ها سرگذشت نامه‌ها سابقه‌ای تاریخی دارد. خاطره‌نویسی نیز از سبک‌های جدید تاریخ نگاری دوره معاصر است که از عهد ناصرالدین شاه قاجار با خاطره نویسی خود او از سفرهایش و بعضی از شاهزادگان و بزرگان مرسوم شد، با این همه جز سفرنامه‌های شاهانه و چند سفرنامه دیگر، کتابی که واقعاً خاطرات باشد به چاپ نرسید. از پایان سلسله قاجار و با آغاز سلطنت پهلوی، سفرنامه‏نویسی و بازار نقل خاطرات فرنگی رونقی بسیار یافت، به ویژه که هم زمان با این تحولات در ایران، جغرافیای سیاسی جهان و به ویژه منطقه، دستخوش دگرگونی‏های بنیادین شده بود.


متن افتتاحیه نهمین نشست تاریخ شفاهی

نهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران با عنوان «تاریخ شفاهی ایثار و شهادت»، هفدهم اسفندماه با همکاری بنیاد شهید و انجمن تاریخ شفاهی ایران در آستانه «روز شهید و شهادت» (22اسفند)، در مرکز فرهنگی سیدالشهداء برگزار شد. سخنرانی دبیر علمی این همایش، استاد علیرضا کمری در افتتاحیه نشست، بدین شرح است: بسم‌الله الرحمن الرحیم. با سلام و درود بیکران بر شهیدان و ایثارگران راه خدا که عزَّت و عظمت انقلاب اسلامی و ایرانِ عزیز مرهون مجاهدت‌هایِ بی‌مانند آن‌هاست؛ و با عرض سلام و ارادت و ادب حضور یکایک حاضران.


سفرنامه تاجیکستان -3

بخش نخست و بخش دوم را شماره پیش خواندیم. بخش سوم و پایانی درادامه می آید: با سفر به ورزاب دیگر مکان دیدنی‌ای در دوشنبه نمی‌شناختم که از آن دیدن کنم. خیلی دوست داشتم به شهرهای دیگر می‌رفتم اما متأسفانه همراهی نداشتم و جرئت تنها سفرکردن در کشوری غریب را هم. اما از اقبال خوبم این فرصت را استاد عزیزم سیف‌الله ملاجان که از همان روزهای اول ورودم به دانشگاه به من لطف ویژه داشتند، در اختیارم گذاشتند. ایشان من را با یکی از دانشجویان بسیار خوب و مهربان خود به نام نگینه نجاتاوا آشنا کرد که در خوابگاه ما زندگی می‌کرد. با این آشنایی بساط شب‌نشینی من و یافتن دوستانی بیشتر و تدارک سفرهایی به یاد ماندنی فراهم شد.


نیروهای مذهبی در دوران پهلوی دوم- 10

تربیت دینی و اخلاقی آحاد افراد جامعه از زمرة دغدغه‏های مرجعیت تشیع و علمای بزرگ حوزه‎های علمیه بوده است به گونه‎ای که مراجع از کانال‎ها و راه‎کارهای مختلف در صدد گسترش آموزه‏های تعلیمی اسلامی در جامعه بوده‎اند. انتخاب نمایندگان و وکلای امور شرعیه در شهرهای مختلف جهت پاسخ‎گویی به سؤالات شرعی مؤمنین، اعزام وعاظ و طلاب به اقصی نقاط کشور در ماه‎های محرم و صفر، پاسخ‎گویی به سؤالات جدید از طریق سایت‎ها، نامه‎ها و حضوری و بالاخره آموزش مستمر طلاب و استقرار بسیاری از آنان در مساجد و مراکز دینی و آموزشی از جمله این راه‎کارهاست.


يادي از سريال تلويزيوني دليران تنگستان-2

سريال تلويزيوني «دليران تنگستان» با موضوع ملي ميهني‌اش از همان ابتداي پخش نخستش در اواخر سال 1353 دل‌ها را به خود كشاند و جذابيت‌هايش را به رخ همگان كشيد. از حواشي جالب اين سريال، قلم زدن‌هاي هفتگي شاعر جنوبي زنده‌ياد منوچهر آتشي در مجله تماشا بود. اين مجله ارگان سازمان راديو و تلويزيون ملي ايران و معادل امروزي مجله سروش بود. گفته مي‌شد كه زنده‌ياد آتشي در آماده سازي فيلمنامه سريال دستي داشته و از جمله در تنظيم ديالوگ‌هاي بازيگران همكاري كرده است.


خاطراتی از ایران اواسط قرن بیستم-1

این سخنرانی در مرکز خاورمیانه کالج سنت آنتونی آکسفورد در تاریخ 8 مارس 1988 انجام گردید. استاد لمبتون، فارسی را در دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه لندن فرا گرفت. در زمان جنگ جهانی دوم، وابسته مطبوعاتی نمایندگی سیاسی (بعداً سفارت) بریتانیا در تهران بود. در سال 1945 به عنوان استاد ارشد دانشکده مطالعات شرقی منصوب شد (سمتی که عملاً آن را از مدت‏ها قبل در اختیار داشت) و از سال 1953 تا زمان بازنشستگی‏اش یعنی سال 1979، کرسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لندن را بر عهده داشت. او در زمینه تاریخ، نهادهای سیاسی، اجاره‏داری زمین و اصلاحات ارضی ایران و همین طور زبان فارسی قلم زده است. او چه در قبل و چه بعد از جنگ در ایران دست به سفرهای گسترده و زیادی زده است.


پروژه تاریخ شفاهی-3

بخش نخست و دوم را شماره پیش خواندیم. بخش سوم و پایانی درادامه می آید: از طریق کاوش سنت‌های شفاهی و بررسی اسناد تاریخی، دانش‌آموزان در معرض عناصر فرهنگ و تغییرات فرهنگی‌ای می‌شوند که در طول تاریخ ثبت شده‌اند. دانش‌آموزان آگاه خواهند شد جوامع همواره در حال تغییر هستند و این تغییرات شتاب بیشتری خواهند داشت، وقتی با گروه‌های جدید، ایده‌های تازه یا واقعیت‌های اجتماعی امروزی ارتباطی وجود دارد. به‌کارگیری تاریخ شفاهی به افراد کمک می‌کند تا درک کنند و اذعان دارند که باورهای فرهنگی بر تعامل افراد با زمینه‌های فرهنگی مختلف اثر می‌گذارند.


بررسی کتاب "سفر به قبله"

کتاب "سفر به قبله" هدایت الله بهبودی، در فرهنگسرای سرو بازخوانی شد. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران کتاب سفر به قبله با حضور هدایت الله بهبودی، نویسنده این اثر و با حضور کورش علیانی( نویسنده) در فرهنگسرای سرو بازخوانی شد. مهدی محمدی، مدیر مراکز فرهنگی هنری منطقه 6 و رئیس فرهنگسرای سرو گفت: سلسله نشست های "غبار قاف" که به نقد و بررسی و بازخوانی سفرنامه های حج اختصاص دارد. وی با اشاره به اینکه کتاب سفر به قبله اولین کتاب از آثار ادبیِ سفرنامه نویسی حج است که در فرهنگسرای سرو بازخوانی می شود، گفت: این کتاب که در سال 1370 نگاشته شده اکنون به چاپ چهارم رسیده است. هدایت الله بهبودی، نویسنده کتاب " سفر به قبله" در آغاز سخنانش درباره شکل گیری نوشتن این سفرنامه گفت: قرار نبود من سفرنامه بنویسم.


تاریخ و زبان‌های تاریخ در مصاحبه تاریخ شفاهی-3

بخش نخست و بخش دوم را در شماره های پیش خواندیم. بخش سوم در ادامه می آید: اساس کار من در گزیدة مورد تحقیق‌مان این بود که فهمیدم ارائة روایت کامل از پیدایش و گسترش ایدئولوژی لیبرالی در حزب دموکرات شهر نیوجرسی در آن زمان مستلزم طرح پرسش‌هایی دربارة نقش کنگرة سازمان‌های بین‌المللیر(40) در تکوین ایدئولوژی مذکور و همچنین نقش حزب کمونیست در تکوین ایدئولوژی کنگرة مذکور است. بررسی دقیق متن مصاحبه و همچنین گفته‌های مک‌ماهان روشن می‌سازد که نمایندگان کنگره با جریان و مسیر پرسشگری ما مشکلی نداشتند. در میان سؤالاتی که مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده روی آنها به توافق رسیده بودند موردی که گفتمان هژمونیک دربارة تکوین لیبرالیسم در حزب دموکرات در دهه 1930 و 1940 را مختل نماید، وجود نداشت.


گزارش نشست تاریخ و همکاری‎های میان‎رشته‎ای-1

نشست حاضر رونمایی از کتاب «تاریخ و همکاری‎های میان‎رشته‎ای» بود که بعد از همایشی در پژوهشکده‎ی تاریخ اسلام با همین عنوان در دانشگاه تهران برگزار شد. مالک شجاعی دبیر این نشست بیان داشت در جامعه‎ی فرهنگی ایران، این ضرورت یعنی گفت‎وگوی عالمان علوم انسانی و رشته‎های مختلف علوم انسانی با یکدیگر، اینکه ادیبان و فیلسوفان، مورخان و جامعه‎شناسان و روان‎شناسان و اقتصاددانان با یکدیگر به گفت‎وگو بنشینند، بین اساتید علوم انسانی احساس می‎شد. در واقع میان‎رشته‎ای ویژگی دوران جدید است و بعد از شاخه‌ شاخه شدن و تکثر علوم، زاده شده است؛ ازاین‌رو، در نشست حاضر به این موضوع پرداخته می‎شود که آیا رویکرد میان‎رشته‎ای یک فرصت است یا یک تهدید؟


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

● انتشار تاریخ شفاهی تأسیس سپاه پاسداران، شورای نگهبان و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

● توجه جدی‌تر به حوزه تاریخ شفاهی در کتابخانه ملی

● ثبت تاریخ شفاهی تئاتر خراسان

● انتشار خاطرات شفاهی آزادگان

● مصاحبه با 500 بانوی ایثارگر در آذربایجان غربی

● خاطره‌‌نویسی درباره اصفهان

● «معراج» خاطراتی از جست‌وجوی پیکر شهیدان دارد

● خاطر‌ه‌گویی مسافران كاروان صلح سوریه

● بازدید نماینده سازمان ملل از مناطق یادمانی آبادان و خرمشهر

● سفرنگاری کودکان و نوجوانان

● «مساله زن در روزنامه مظفری» کتاب شد

● اتفاقات همه شهرآوردها در یک کتاب

● خاطراتی از سفر به 112 کشور در کتاب «انتخاب‌های سخت»




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۷۳)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


آيت‏الله منتظرى و آيت‏الله طالقانى در اوين
من با آيت‏الله منتظرى و مدرسى فر در يك اتاق بوديم، شخصيت آقاى منتظرى و اخلاق و رفتارش خيلى خاص بود. او شكنجه و ناملايمتهاى بسيارى كشيده و سختيهاى زيادى را در زندان تحمل كرده بود. به سبب هم اتاق بودن از نزديك شاهد برخى اعمال و رفتارهاى او بودم. آقاى منتظرى شخصيتى ساده و بى‏آلايش داشت. از اين رو گاهى افراد براى انبساط خاطر با او هم‏كلام مى‏شدند. او با لهجه شيرين نجف‏آبادى براى آنها صحبت مى‏كرد. او مسائل و حدود را براى خودش خيلى سخت و براى ديگران راحت مى‏گرفت. در برابر شكنجه‏ها، مقاومت كم نظيرى از خود نشان داده بود و من مى‏ديدم كه وى با سعه‏صدر، به سؤالات افراد كه حتى گاه بى‏مورد بود، پاسخ مى‏گفت. شخصيت روحانى و معنوى او در زندان براى ما مايه دلگرمى بود.
او سعى مى‏كرد كه به دستورات اسلام دقيق عمل كند، گرچه اين دقت افراطى، گاه موجب دردسرها و وسوسه‏هاى زياد در او مى‏شد. آقاى منتظرى در زندان پيشتاز رعايت احكام و مسائل اسلامى بود. من به خاطر معلوليت پاهايم در انجام صحيح برخى احكام مشكل داشتم و قادر به انجام برخى كارهاى شخصى مانند لباس شستن هم نبودم. به ياد دارم كه مرحوم حجت‏الاسلام لاهوتى، در اين كار خيلى به من يارى مى‏رساند و اغلب لباس مرا به زور مى‏گرفت و همراه با لباسهاى خود مى‏شست. اين درحالى بود كه ساير رهبران و مسئولين گروهها و سازمانهاى غيرمذهبى براى انجام اين‏گونه كارهايشان به افراد زيردست خود دستور مى‏دادند. آقاى منتظرى هم با اينكه مسن بود و قدرت بدنى خوبى هم نداشت، ولى هيچ وقت حاضر نمى‏شد كه لباسش را ديگرى بشويد.
به ياد دارم كه قسمت پايين ديوارهاى اتاقى كه ما در آن بوديم به خاطر تماس پاهاى زخمى، مجروح و شكنجه شده با آن، خونى و چركى بود، اما قسمت بالايى آن تميز و سفيد بود. چون زندان عمومى بود، با زدن ميخ در ديوارهاى مقابل هم و بستن طناب لباسهايمان را روى آن آويزان و خشك مى‏كرديم. طنابها را هم با نخهاى زيلوهاى كف اتاق بافته بوديم. بچه‏ها براى آب كشيدن لباسهاى يكديگر و چلاندن آنها با هم مشكلى نداشتند؛ ولى آقاى منتظرى با اينكه فرتوت و ناتوان بود، اجازه اين كار را هم نمى‏داد و لباسهايش را آبدار آويزان مى‏كرد و ظرفى هم مى‏گذاشت تا آب چكيده از لباس در آن بريزد. گاهى كه اين لباسها آويزان بود و ما استراحت مى‏كرديم، يك دفعه با وزش ناگهانى باد، لباسها تكان مى‏خورد و به ديوار ماليده مى‏شد. حاج آقا هم مى‏رفت آنها را برمى‏داشت و وقتى مى‏ديد كه ما متوجه او نيستيم، دوباره مى‏برد و آب مى‏كشيد. بخشى از زمانهاى آقاى منتظرى صرف اين‏گونه سخت‏گيريها مى‏شد. آخر يك روز به او گفتم: «حاج آقا اين چه‏كارى است؟ چرا وقتى لباست به ديوار مى‏خورد مى‏روى آب مى‏كشى؟» او جواب بسيار خوبى به من داد، گفت: «شما مى‏خواهيد ببينيد اسلام چه‏مى‏گويد يا اينكه منتظرى چه مى‏گويد؟» گفتم: «خب، اول اسلام.» گفت: «اسلام مى‏گويد پاك است. حالا شما به من چه كار داريد، آن مشكل خودم است.» گاهى اوقات من حتى لباسم را روى سنگ توالت فرنگى مى‏انداختم تا خشك شود، ولى ايشان لباسهايش را روى دستانش نگه‏مى‏داشت تا خشك شود.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.