شماره 107    |    9 اسفند 1391

   


مراحل خاطره‏نگاری و خاطرات شفاهی جنگ تحمیلی

در این مجال کوتاه و اندک نمی‏توان به تفصیل سخن گفت؛ به ناچار می‏کوشم به طور خیلی فشرده و مختصر مطالبی را فهرست‏وار بیان کنم. یک تذکر لازم قبل از شروع بحث باید این تذکر ساده اما مورد غفلت قرار گرفته را بدهم که خاطره‏نویسی و خاطره‏نگاری شفاهی نیز مثل همه رشته‏ها‏ی تخصصي دیگر، نیاز به آموزش و تعلیم دارد و هر فردی با هر میزان دانش و سواد، نمی‏تواند دست به این کار بزند. خاطره‏نگاری موفق نیازمند مهارت‏ها‏ی چندی است که به مرور و طی زمان به دست می‏آید. اما خاطره‏نگاری شفاهی دارای مراحل چندی است که عبارتند از:


سالروز محاكمه طالقاني، بازرگان و سحابي در سال 1342

آیت‌الله طالقانی در سال 1340 به پیشنهاد آیت‌الله زنجانی عضو هیأت مؤسس نهضت آزادی ایران شد. بازرگان و سحابی دیگر اعضای نهضت آزادی بودند. از دیدگاه طالقانی، نهضت آزادی به لحاظ مشی سیاسی، مرامنامه، سوابق و معتقدات افراد شکل‏دهنده آن با احزاب آن دوره کاملاً متفاوت بود. به تدریج نهضت آزادی در میان کانون‌های مخالف و مبارز جایگاه استواری یافت و با فروپاشی جبهه ملی به نهضت روحانیون پیوست و شعبات فراوانی در سراسر کشور و در تعدادی از کشورهای اروپایی دایر کرد. طالقانی در بسیاری از مراسم‌ها و میتینگ‌های نهضت آزادی حضور فعالی داشت.


انتشار نخستین پژوهشنامه مطالعات اسنادي و آرشيوي در مدیریت اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی

نخستین شماره از فصلنامه علمي–تخصصي پژوهشنامه مطالعات اسنادي و آرشيوي در حوزه اسناد مكتوب و شفاهي منتشر شد. این فصلنامه قصد دارد پژوهش‏هايي را با تكيه بر اسناد موجود در آستان قدس و ساير مراكزآرشيوي منتشر كند. رويكرد موضوعي اين مجله بيشتر تاكيد برتاريخ خراسان بزرگ و آستان قدس و نيز توسعه مطالعات آرشيوي بر اساس تجربيات كارشناسان و بهره‏گيري از مطالعات حوزه تاريخ شفاهي است.


کتابخانۀ تاریخ شفاهی باستان شناسی-3

از وقتی روسیه تزاری روی به توسعه طلبی آورد و بخشهایی از ایران طی جنگهای ایران و روس جدا شد و سپس زمانی که اتحاد شوروی استالینی کارهای گسترده ای برای تغییر فرهنگ مردم در آسیای مرکزی و قفقاز انجام داد(نظیر تلاش برای محو فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در آسیای مرکزی یا ایجاد لنین آبادها و سپس کشورهایی با نامهای جعلی مانند نقاطی که به لحاظ تاریخی آلبانیا و آران محسوب می شود وامروزه جمهوری آذربایجان خوانده می شود) و بعدا دست به دخالت در استانهای شمال غربی ما زد، فرقۀ دموکرات و پیشه وری را ساخت و مورد پشتیبانی قرارداد، ما به طور پیوسته مورد هجوم همسایۀ شمالی بوده ایم.


گراندزول: تاریخ شفاهی برای تحول اجتماعی

شهر نیویورک در آمریکا در روزهای 15 و 16 سپتامبر سال 2011 شاهد رویدادی با عنوان «گراندزول Groundswell: تاریخ شفاهی برای تحول اجتماعی» بود که با هدف بهره‏گیری از تاریخ شفاهی به عنوان شیوه‏ای برای به راه انداختن جنبش‏ها و ایجاد تحول اجتماعی صورت گرفت. فصلنامه تاریخ شفاهی وابسته به انجمن تاریخ شفاهی انگلستان در شماره بهار سال 2012 خود و به نقل از «سارا ک. لوس Sarah K Loose»، هماهنگ کننده طرح سازماندهی روستایی در ایالت اورگون می‏نویسد: «برای اجرای این طرح 15 تاریخ نگار شفاهی، مددکار فرهنگی و سازمان دهندگان اجتماع‏ها گرد هم آمدند تا استفاده از تاریخ شفاهی را به عنوان راهکاری برای به راه انداختن جنبش‏ها و ایجاد تحولات بنیان کن در محک آزمون گذارند.»


تاریخ شفاهی «توفان» و «جنبش مدنی» در یک موزه

موزه‏ای در شهر تاسکلوسای Tuscaloosa ایالت آلاباما Alabama در آمریکا در نظر دارد از دو طرح تاریخ شفاهی توفان ویرانگر 27 آوریل سال 2011 و نقش این شهر در زمینه جنبش‏های حقوق مدنی رونمایی کند. نشریه «مونت گومری ادورتایزر (Montgomery Advertiser)» در این باره می‏نویسد، بازدیدکنندگان موزه حمل و نقل شهر تاسکلوسا که نام کارآفرین و پیشه ور سرشناس فقید «میلدرود وسترولت وارنر (Mildred Westervelt Warner; 1893- 1974)» را با خود دارد، به زودی خواهند دید که جلوه‏های صوتی و تصویری این موزه در کنار یادآوری تاریخ منطقه، وسیله‏ای خواهند شد تا دو طرح تاریخ شفاهی هم به مردم معرفی شوند.


گذشته و حال انقلاب را باید بازخوانی جمعی کرد

محسن کاظمی می‌گوید: ما کماکان نیاز به بازخوانی جمعی گذشته و حال انقلاب، اهداف و آرمان‌هایش و نیز ارزیابی راه طی شده آن داریم. این انقلاب آن‌چنان که شایسته شدنش و بایسته بودنش بود جلوه‌گر نشد. خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: محسن کاظمی محقق و تاریخ‌پژوهی است که در عرصه خاطره‌نگاری انقلاب و جنگ فعالیت دارد و تاکنون چندین جلد کتاب از جمله «خاطرات عزت شاهی»، «خاطرات احمد احمد»، «خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)» و ... را تدوین و جوایز متعددی را از آن خود کرده است، و بعد از دو دهه حضور در ادبیات و تاریخ انقلاب برای خود صاحب سبک است.


رضایت کهنه‌سربازان برایم مهم‌تر از موفقیت تجاری فیلم است

24ام فوریه 2013 (6ام اسفند 1391) برندگان جوایز اسکار معرفی شدند. آرگو (Argo)‏ ساختهٔ بن افلک در سال ۲۰۱۲ به عنوان برنده جایزه بهترین فیلم معرفی شد. داستان این فیلم برداشت آزادی از وقایع تسخیر سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران به دست دانشجویان پیرو خط امام خمینی(ره) است، که در آن ۶ دیپلمات آمریکایی توانستند از منزل سفیر کانادا در تهران به خارج از ایران بگریزند. البته بنا به اظهارات جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، برخی از همین 6 دیپلمات و نیز بسیاری از منتقدین دیگر آنچه در این فیلم بازسازی شده تفاوت های فاحشی با واقعیاتی دارد که در بن مایه اصلی فیلمنامه، خاطرات کن تیلور (Ken Taylor) ، سفیر آن هنگام کانادا در ایران (1978-1980) آمده است.


من از یادت نمی‌کاهم

جایی نوشتم بیژن جلالی ده سال بزرگتر از من بود و در جایی دیگر که شاپور بنیاد ده سال کوچکتر از من و هر دو رفته بودند و نوشتم اگر آسیای مرگ به نوبت می‌گشت پس از بیژن نوبت من بود و نه نوبت شاپور و اینجا می‌نویسم هوشنگ گلشیری همسن و سال من بود او هم رفت و اگر روزگار را حساب و کتابی بود با رفتن او، من هم باید. می‌رفتم. بزرگتر و کوچکتر و هم‌سن من همگی رفته‌اند آن هم در عرض مدت کمی از هم، و کمی کمتر از یک سال و حال،‌ ده سال از مرگ عزیزان گذشته است و من هنوز زنده‌ام، تا خاطراتم را مرور کنم و می‌کنم:


اصحاب پنجشنبه

انگار عنوان این مقاله باید ترکیبی باشد مثل هوشنگ گلشیری و کارگاه داستان که چندان فراگیر به نظر نمی‌آید، دلیلش هم این است که کار جمعی برای او بسیار جدی‌تر از آن بوده که بندة این ترکیب ساده بشوم. اگر به تاریخچه زندگی ادبی گلشیری دقیق شویم می‌توانیم نشانه‌های متعددی از حرکت‌های موجی شکلی پیدا کنیم که دامنة آن تا امروز ما آمده و از ما نیز برخواهد گذشت. پس شاید بهتر باشد که عنوان این مقاله باشد: گلشیری، نویسنده‌ای جریان‌ساز.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

ـ یک پیامک: «دریافت خاطراتی شیرین و شاد از دفاع مقدس با ارسال 2314 به 20102011»

برای تجلیل از مقام شهیدان هشت سال دفاع مقدس بخصوص اقلیت‌های دینی تندیس شهید «بابکن خاچاطوریان» مقابل کلیسای کاراپت آبادان نصب شد. این تندیس برنزی به ارتفاع 80 سانتیمتر بر روی لوح استیلی نصب شده و برای ساخت آن 170 میلیون ریال از محل اعتبارات بخش امور ایثارگران شرکت پالایش نفت آبادان هزینه شده است. این تندیس شامل بیوگرافی کامل این شهید دوران دفاع مقدس است.




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۲۴)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


بارش در کویر

حزب‏الله
در ششم ماه مبارك رمضان كه مصادف بود با اواخر پاييز سال 1346، عباس آقا زمانى(1) كه از دوستان حزب‏ملل اسلامى بود به منزل ما آمد، پس از احوالپرسى متداول از من خواست كه به بيرون از شهر برويم تا مطالب مهمى را طرح كند. وقتى از در خانه خارج شديم، ديدم عليرضا سپاسى آشتيانى نيز در ماشين است. خودروى عباس يك بنز 170 بود. با او نيز سلام‏وعليك و روبوسى كردم. بعد راه افتاديم، به كجا؟ ابتدا به من چيزى نگفتند.
در بين راه عباس آقا زمانى درباره اينكه ما چه بوديم، چه كرديم و چه بايد بكنيم صحبت كرد. او گفت: «احمد! ما به زندان نرفتيم كه تنها چند نفر را بشناسيم و دوست شويم و يا تنها روزه بگيريم و دعا بخوانيم و به زندگى عادى برگرديم و مسئله مبارزه را تمام شده ببينيم. نه، ما وظيفه مهم‏تر داريم و آن ادامه اين راه و مبارزه است كه به آن اعتقاد داريم. تا ظلم هست ما نيز ظلم ستيزى خواهيم كرد و...»
وارد جاده خاوران در شرق تهران شديم. در آن منطقه كوره پزخانه‏هاى زيادى وجود دارد. ما قبل از اينكه از حد شرعى خارج شويم و روزه‏امان شكسته شود به نزديكى يكى از كوره‏پزخانه‏ها كه در محلى دورتر از جاده اصلى بود رفتيم. در آنجا ساختمان مخروبه‏اى وجود داشت كه به آن زندان هارون(2) مى‏گفتند. در كنار آن متوقف شديم و به كنار جوى آب و درختى رفتيم و نشستيم. عباس پس از كلى صغرى و كبرى چيدن گفت كه بچه‏ها از زندان پيام داده‏اند كه با رفتن از زندان كار تمام نشده است. شما ادامه دهنده راه كسانى هستيد كه در زندان و در زير شكنجه هستند. براى همراهى با آنانى كه در زندان هستند فعاليت خود را از سر بگيريد. آقازمانى تأكيد كرد كه مابايد كار را دوباره شروع كنيم، اما اين بار با حساب و كتاب بيشتر، و توأمان نيز خودسازى فردى را دنبال كنيم. اين آغاز راه است...
صحبتهاى عباس، حرفهاى دل ما و دغدغه فكر ما بود. ضمن تأييد مطالب او هر يك نظرى داديم. قرار شد كه تشكيلات جديدى با هدف مبارزه با رژيم و براندازى حكومت طاغوت و با مشى مسلحانه را طراحى و پياده كنيم. و سه محور را در آن مدنظر داشته باشيم:
1. ادامه مبارزه با استفاده از تجربيات قبلى.
2. خودسازى فردى و جمعى و نيز كسب آمادگى براى رويارويى در هر لحظه.
3. لزوم ايجاد يك سازمان و تشكيلات منسجم. و تعيين چارچوب وظايف براى افراد.
ما درباره اين سه محور به بحثهاى خود ادامه داده و نتايج زير را گرفتيم:
ـ تشكيلات بايد از داشتن دفتر، جا و مكان پرهيز كند، تا مانند حزب ملل اسلامى هنگام خطر، به‏سرعت افشا و كشف نشود.
ـ پرهيز از برجاى گذاشتن آثار مكتوب و اتكا به محتويات ذهن و برنامه ريزى ذهنى و حفظ دستورات و برنامه‏ها.
ـ دعوت از مبارزينى كه از زندان آزاد شده و يا آزاد خواهند شد، براى پيوستن به تشكيلات.
به اين ترتيب ما سه نفر تشكيلاتى را پايه ريزى كرديم كه به استناد آيات شريفه «فان حزب الله هم الغالبون»(3) و «الا ان حزب الله هم المفلحون»(4) نام حزب الله را بر آن نهاديم.
جلسات ما در فواصل معين تكرار مى‏شد. در هر جلسه فصلى از فصلهاى آن به بحث گذاشته مى‏شد و با پيوستن افرادى مانند جواد منصورى، احمد منصورى، جمال نيكو قدم، عباس دوزدوزانى، محمد مفيدى و محمدباقر عباسى گسترش و عمق مى‏يافت.
در جلسات حزب‏الله مقرر شد كه هر كسى براى خود شغلى دست و پا كند تا به اين ترتيب هم پوششى براى فعاليتهايش و هم بودجه مالى براى خود و تشكيلات فراهم كند. از اين رو من بعد از ماه مبارك رمضان به اداره آموزش و پرورش منطقه 10 مراجعه و درخواست بازگشت به شغل قبلى‏ام كردم. آنها تقاضانامه مرا به وزارت‏خانه ارجاع دادند. بعد از چند روز براى پى‏گيرى نامه‏ام به دبيرخانه وزارت آموزش و پرورش رفتم.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.