شماره 45    |    11 آبان 1390

   


یک سال هفته نامه

شانزدهم آبان پارسال که در نشست خبری آغاز به کار هفته نامه تاریخ شفاهی به عنوان مسئول بخش انگلیسی آن حضور داشتم، هیچ گمان نمی‌کردم که یک سال بعد بخواهم به عنوان سردبیر آن بخواهم گزارشی از یک سالگی این نشریه ارایه دهم. اکنون یک سال از آن جلسه و حکایت به سرقت رفتن گوشی همراه آقای مهندس نیکنامی که فصل آغازین سخنان آقای کاظمی بود، گذشته است. 45 شماره از این نشریه با همه افت و خیزهایی که داشته منتشر شده و شمار بازدیدها از آن به بیش از 34هزار و شمار مشترکین آن به حدود 1500نفر درون و برون از کشور رسیده است؛ مشترکینی که عموماً در سطح کارشناسی و بالاتر قرار دارند. بیش از 1100 عنوان مطلب فارسی و نزدیک به 300 مطلب انگلیسی در این نشریه بارگذاری و منتشر شده‌اند؛ مطالبی که  شمار نه‌چندان اندکی از آنها، مقالات و اخبار یگانه‌ای بوده‌اند که برای نخستین بار و تنها توسط این نشریه منتشر شده‌اند.
با آنکه نمی‌توانم مدعی شوم این نشریه با دردسرهایی از جنس مشکلات دیگر نشریات این کشور در سال‌های اخیر دست به گریبان بوده، اما این 45 شماره نیز به آسانی به بار ننشسته است. همه همکاران بزرگوار من در این یک سال سخت کوشیدند تا آنچه بر خط سوار می‌کنند، شایسته نام و جایگاه تاریخ شفاهی ایران باشد. اینکه چنین شده است یا نه، را باید از مخاطبین پرسید؛ کاری که به زودی در قالب پرسشنامه‌ای از همه بزرگواران علاقه‌مند به این نشریه انجام خواهد شد.
هنگامی که آقای کاظمی به اندیشه راه‌اندازی این هفته نامه افتادند، هدف آن بود که شمار بازدیدکنندگان سایت را که در آن هنگام برای ایشان راضی کننده نبود به شمار قابل قبول برسانند. اکنون شمار بازدیدها از سایت تاریخ شفاهی ایران به حدی رسیده است که چندی پیش این سایت به خاطر تعدد مراجعه بازدیدکنندگان از کار افتاد و جناب نیکنامی، طراح و مسئول فنی سایت و نشریه، مجبور شدند عرصه قابل مراجعه بازدیدکنندگان را تا ۳۰% افزایش دهند تا بتوانیم شمار بیشتری از آنها را پاسخگو باشیم. این موفقیت برای ما بیش از کسب رتبه سوم در جشنواره رسانه‌های دیجیتال که کمتر از یک ماه پیش رخ داد، دارای اهمیت است.
لازم می‌دانم از همه اندک‌شمار عزیزانی که یاریگر ما بودند، سپاسگزاری کنم؛ از آقای محسن کاظمی، بنیانگزار سایت تاریخ شفاهی و سردبیر نشریه که تا شماره چهاردهم سکاندارمان بودند؛ اساتید بزرگوارم آقایان مرتضی سرهنگی، هدایت‌الله بهبودی و علیرضا کمری؛ جناب سرهنگ کاظم فرامرزی، ریاست مرکز ملی اسناد و کتابخانه دفاع مقدس؛ آقای دکتر پابلو پوتسی، در آرژانتین که این نشریه را در شبکه تاریخ شفاهی آمریکای لاتین بازنشر میدهند؛ آقای دکتر رونالد گریل، ریاست پیشین دفتر پژوهشی تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا که همواره پاسخگوی پرسش‌های من بوده‌اند؛ آقای مهندس نیکنامی، بابت صبوری و قبول همه زحماتی که معمولاً نابه‌هنگام بر دوششان هوار می‌کنیم؛ آقای محمدعلی بشارتی که بی یاری او نور مانیتورهایمان بی سو است؛ و سرکار خانم فاطمه نوروند، خبرنگار صبور و کم‌توقع که از راه دور یاریگر ماست و همه یاران نویسنده و مترجمی که این نشریه را شایسته زیبنده شدن به آثار خود دانستند.
همچنین جا دارد تشکر ویژه‌ای داشته باشم از مسئول هماهنگی‌ها و پشیبانی نرم افزاری سایت و نشریه، سرکار خانم ملیحه کمال‌الدین که بدون چشمان تیزبین، دستان توانمند و گفتار سنجیده او هیچ یک از موفقیت‌های امروز ما محقق نمی‌شد.

محمد کریمی


زیتون سرخ (۴۵)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.


در اتاقي نشسته بودم و به سفره‌هاي نوروز سال‌هاي گذشته فكر مي‌كردم. آذر وارد اتاق شد و گفت: «چيز زيادي به سال‌تحويل نمانده. بيا پاي سفره هفت‌سين.»
ـ من نمي‌آيم. عيد من امسال عزا شده!
بغض گلويم را مي‌فشرد. احساس مي‌كردم تكه‌سنگي در گلويم گير كرده است. دلم مي‌خواست زار بزنم و به خاطر آن‌همه بدبختي كه يك‌جا سرم آمده بود، اشك بريزم. اما سرنوشت مرا حتي از گريستن هم محروم كرده بود. اگر گريه مي‌كردم كور مي‌شدم و نمي‌توانستم براي دو طفل معصوم مادر خوبي باشم.
آذر گفت: «به خاطر روزبه هم كه شده، بيا پاي سفره هفت‌سين.»
ـ نمي‌توانم. دلم مي‌خواهد بيايم، اما نمي‌توانم بيايم.
ـ روزبه چه گناهي كرده؟
در مدتي كه در بيمارستان بودم، روزبه وابستگي عجيبي به من پيدا كرده بود. مثل اينكه مي‌دانست يتيم شده است و در دنيا تنها مرا دارد. لحظه‌اي رهايم نمي‌كرد. مي‌ترسيد مثل پدرش رهايش كنم و بروم. به آذر گفتم: «اصرار نكن. نمي‌توانم بيايم. روزبه را ببريد سر سفره. من همين‌جا راحت‌ترم.»
هر اندازه آذر اصرار كرد نرفتم. روزبه را بغل كرد و براي تحويل سال نو سر سفره برد. من هم تنها در اتاق ماندم. كلافه بودم و نمي‌دانستم چه كنم. بغض در گلويم داشت خفه‌ام مي‌كرد. نفسم تنگ شده بود. سرگردان، بي‌پناه و درمانده در آن اتاق نشسته بودم و به سال قبل فكر مي‌كردم كه من و علي و روزبه سر سفره هفت‌سين چه اندازه شاد بوديم و از اينكه براي اولين بار در قالب يك خانواده سفره انداخته‌ايم، خوشحال بوديم. برق سرور و خوشي از چشمان علي مي‌جهيد... و اما حالا آن چشم‌هاي نازنين بسته شده است و زير خاك... ديگر نتوانستم تحمل كنم. ناخودآگاه گريه‌ام گرفت. پس از يك ماه و اندي كه از شهادت علي مي‌گذشت، شروع كردم به گريه كردن. گرماي قطرات اشك گونه‌هايم را نوازش كردند. در آن اتاق سال نو تحويل شده بود و همه به هم تبريك مي‌گفتند و در اين اتاق، من، تنها و بي‌كس، زار مي‌زدم و اشك مي‌ريختم. اين گريه هم كه تمامي نداشت. سيل اشك‌ پشت يك ماه و اندي صبر پنهان شده بود و به يكباره شتابان بيرون مي‌ريخت. مجيد و‌ آذر براي تبريك سال نو به اتاق آمدند. آذر گفت: «ناهيد! گريه مي‌كني؟» مجيد گفت: «گريه براي تو خوب نيست. نبايد گريه كني.»
ـ مي‌دانم. خودش آمد.
اين گريه تمامي نداشت. آذر و مجيد هم متأثر شدند. آن‌قدر گريه كردم تا سبك شدم.
از نوروز سال 1360 بدبختي‌ها و دربه‌دري‌هاي من تازه شروع شدند. روزبه نياز به مراقبت دائم داشت و هر روز بايد پانسمان پايش را عوض مي‌كردند. خودم خانه و كاشانه‌اي نداشتم و نمي‌خواستم سربار خواهرم باشم. مدت‌ها بود كارم را در وزارت نيرو رها كرده بودم و از آنجا خبري نداشتم. پاهايم كه تركش خورده بود هنوز كاملاً بهبود نيافته بودند و نمي‌توانستم مسافت زيادي پياده راه بروم. از همه اين‌ها گذشته سه ماهه باردار بودم. فرزندي كه هنوز به دنيا نيامده، يتيم بود... همه عوامل دست به دست هم داده بودند تا مرا از پا بيندازند. اما من بايد به نام زندگي، و براي زندگي، با همه اين سختي‌ها و مصيبت‌ها مبارزه مي‌كردم. اگر نمي‌كردم، ناتواني خودم را به اثبات مي‌رساندم و من مغرورتر از آن بودم كه به آساني تسليم شكست شوم و از پا بنشينم. به قول رسول بايد مثل شير مي‌ايستادم و مي‌جنگيدم. آن هم چه جنگيدني!
پدرم اصرار داشت كه در طبقه دوم منزلشان بمانم. اما من گفتم: «محال است! مي‌خواهم خودم تنها و مستقل زندگي كنم. اين‌طور راحت‌ترم و بچه‌هايم را بهتر مي‌توانم تربيت كنم.»
مدتي در خانه آذر ماندم. مجيد هر روز پانسمان پاي روزبه را عوض مي‌كرد تا زخم‌هاي پايش عفونت نكند. من حال خوشي نداشتم. به گذشته خوش و آينده پيش رويم فكر مي‌كردم. تعطيلات نوروز تمام شد و آذر و مجيد رفتند سر كار. سرگشتگي من اما ادامه داشت.


 

گفت و گو با سرهنگ کاظم فرامرزی

به گزارش سايت تاريخ شفاهي ايران؛ مركز ملي اسناد و كتابخانه دفاع‌مقدس از اوايل سال جاري كارگاه‌هاي تخصصي آموزش تاريخ شفاهي را با حضور اساتيد و كارشناسان برجسته حوزه تاريخ‌نگاري و تاريخ شفاهي، با هدف آموزش فنون و مهارت‌هاي مصاحبه و تبيين علمي و عملي موضوع تاريخ شفاهي در 15 استان كشور برگزار كرد. آخرين استاني كه كارگاه تاريخ شفاهي دفاع‌مقدس در آن برگزار شد، استان چهارمحال بختياري بود، بعد از ارايه گزارش از فضاي اين كارگاه، بر آن شديم تا گفت و گويي با «سرهنگ كاظم فرامرزي» رئيس مركز ملي اسناد و كتابخانه دفاع‌مقدس درباره بازتاب و تاثير برگزاري كارگاههاي تاريخ شفاهي در استان‌ها داشته باشيم كه حاصل آن پيش روي شماست.


جاي خاطرات خلبانان در تاريخ شفاهي دفاع‌مقدس خالي است

مرتضي سرهنگي، مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت در مراسم رونمايي از كتاب «مهمان صخر‌ه‌ها» از خلبانان خواست تا خاطرات خود را مكتوب كنند. زيرا خاطرات خلبانان منبعي مهم براي تاريخ شفاهي هشت سال دفاع‌مقدس است و بيان نكردن آن‌ها‌ باعث خلاء تاريخي درباره حضور نيرو‌هاي هوايي در دفاع مقدس مي‌شود.


فرزند پاک

کمیته فرهنگی جهاد سازندگی استان همدان در کنار فعالیت‌‌های جهاد سازندگی، نقش مهمی‌ در جبهه ایفا می‌کرد. این کمیته در مناطق عملیاتی غرب، فتح المبین و بیت المقدس فعالیت داشت. یکی از مهم‌ترین فعالیت‌‌های این کمیته، اعزام گروه فیلمبرداری به منطقه عملیات رمضان در جبهه‌‌های کوشک و زید بود. اما تقدیر چنین نموده بود که رزمندگان استان همدان در جبهه کوشک گمنام باشند و اجر خود را از صاحب اصلی طلب کنند؛ از این رو فیلم‌‌های تهیه شده در این عملیات منهدم می‌شد و فیلمبردار هم به شهادت رسید.


نقدي بر كتاب تاريخ نگري و تاريخ نگاري جنگ ايران و عراق- بخش نخست

تاريخ در مفهوم گذشته، رويدادهايي را شامل مي شود كه در پرتو شرايط ساختاري جوامع و البته تحت تأثير شرايط جهاني محقق مي شود و سير تحول زندگي جمعي آحاد جامعه را جهت مي دهند. اين رويدادهاي اثرگذار در مسير حيات جمعي كه مي توان با عنوان كنش انساني از آنها ياد كرد، وجوه مختلفي دارد كه نمودي از وجوه ساختاري جامعه قلمداد مي شوند. علم تاريخ به معناي معرفت انساني نسبت به گذشته، مطالعه كنش ها و مهمتر، بستر و فضاي ساختاري كه اين كنش ها در‌آن محقق مي شود را مورد نظر دارد و چنين امر مهمي تنها از عهده مورخين برمي آيد. مورخين چنين امري را كه همانا پيوند مستمر و پوياي حال و گذشته را در خود دارد با رعايت ضوابط علمي به انجام مي رسانند و تحقق پژوهشي متديك و معطوف به هدف را مورد نظر دارند.


اسناد لانه جاسوسی، پس از 32 سال

حركتي كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در 13 آبان 1358 با تسخير لانه جاسوسي آمريكا در تهران آغاز كردند، بي‌ترديد در تاريخ مبارزات ملت‌هاي تحت سلطه نقطه عطف به شمار مي‌رود. دانشجويان دست به‌اقدامي زدند كه ‌از نگاه ‌امام خميني انقلابي بزرگتر از انقلاب اول بود. دانشجویان در جریان فعالیت‌های خود در سفارت تلاش گسترده‌ای را برای مطالعه، طبقه بندی و انتشار اسناد لانه جاسوسی آغاز کردند. دانشجویان با وجود آنکه در زمینه ‌امور اطلاعاتی و کشف رمز اسناد پیچیده تجربه نداشتند اما بخوبی از عهده ‌آن برآمدند.


گفت‌وگوی داس و چکش

این آخرین سخنانی بود که در واپسین دیدار حمید اشرف و مصطفی شعاعیان مطرح شد؛ دیدارهایی که با ایده تشکیل جبهه‌ای واحد منشکل از گروه‌های معتقد به مبارزه مسلحانه آغاز ولی به تهدید یکدیگر به رودررویی در دو جبهه‌ی مقابل هم منتهی شد. شعاعیان چندی به صورت منفرد و چندی با راه‌اندازی گروهی محدود سعی کرد یک جریان مستقل مارکسیستی در ایران تأسیس کند، اما چون معتقد به حرکت جبهه‌ای بود تلاش بسیار کرد به نزدیک‌ترین جریان مارکسیستی که می‌شناخت یعنی چریک‌های فدایی خلق ملحق شود.


خاطره‌نويسي از كاغذ تا وبلاگ

گاهي اوقات ما به خاطر اين كه رسانه‌ها متفاوت مي‌شوند، دچار اشتباه می‌شویم؛ برای مثال در زمان‌های قدیم افراد و به ویژه جوان‌ها برای خودشان دفترچة خاطرات از انواع و اقسام مختلف داشتند، اما حالا دیگر چنین اتفاقی نمی‌افتد. به نظر من نوع مکتوب کردن خاطرات در این دوره تغییر کرده است و دیگر از این شیوة قدیمی استفاده نمی‌شود، یعنی وقتی نگاهی به وبلاگ‌ها می‌اندازیم، متوجه می‌شویم که خاطره‌نویسی، سفرنامه‌نویسی و دل‌نوشته بسیار پررنگ شده و هنوز جریان دارد.


گفت وگو با عباس سالور، رئيس سازمان اصلاحات ارضي؛ زمينه ها، ضرورتها، نحوه اجرا و پيامدها

در اين مصاحبه ضمن مروري اجمالي بر ريشه‌ها و زمينه‌هاي فكري خارجي تقسيم اراضي، به تفصيل دربارة چگونگي برخورد با موضوع مالكيت و نظام ارباب ـ رعيتي در ايران، بررسي محيط و شرايطي كه اين كار صورت گرفت، بيان ديدگاه شماري از وزيران دولت اميني خصوصا نقش حسن ارسنجاني - وزير كشاورزي -‌‌‌‌‌‌ در اين مورد، نحوة اجراي آن و نقش دستگاههاي اجرايي و مراحلي كه اجراي اصلاحات ارضي پيمود، بررسي ديدگاه مخالفين و نظر مراجع بزرگي همچون آيت‌الله‌العظمي بروجردي (ره) و حضرت امام خميني (ره) در اين موضوع، پيامدها و دلايل شكست اصلاحات ارضي و… پرداخته شده است.


مصاحبه مصطفي جوان با حبيب‌الله مهرجو تدوينگر کتاب خاطرات و اسناد مرتضي کاشاني

خاطره‌گويي و خاطره‌نويسي پيشينه‌اي طولاني در تاريخ بشر دارد، اما در دوران اخير شاهد رواج و گسترش بيشتر آن هستيم. نهضت ملي شدن نفت يکي از حوادث مطرح در تاريخ معاصر ايران مي‌باشد که از منظر فعالان سياسي، تعابير و بيانهاي گوناگوني يافته است که نتيجه آن فراهم شدن مجموعه‌اي بسيار غني از مواد اوليه تاريخ‌نگاري بوده است. با اين همه ارائه تصويري درست از نهضت و مشخص کردن سهم هر کدام از گروههاي فعال در اين واقعه، نقد و روايتهاي مختلفي را مي‌طلبد تا انگيزه‌ها، اهداف و نوع فعاليت هر گروه در جريان مذکور روشن شود.


گفت‌وگو با او که قذافی را کشت

سند الصادق العریبی درباره چگونگی کشتن قذافی گفت: گردان مصراته‌ که‌ تعداد آنها بسیار زیادتر بود، می خواستند قذافی را به‌ مصراته‌ ببرند، من گفتم که‌ خودم او را دستگیر کردم و باید با من به‌ بنغازی بیایید، اما آنها قبول نکردند من هم از شدت خشم کلت کمری خودم را بیرون آوردم و او را کشتم. به گزارش خبرنگار فارس در لیبی، سند الصادق العریبی جوانی بود که به سمت قذافی شلیک و او را کشته است. او هم اینک لباسها و انگشترهای قذافی را بعنوان سند کشتن دیکتاتور لیبی در اختیار دارد که ثابت می کند قاتل قذافی اوست.


چرا دانشمند نیستم؟

در نگاه اول عنوان چرا دانشمند نیستم؟ با رشته تاریخ شفاهی مرتبط به نظر نمی‏رسد. با این حال جاناتان مارکس به عنوان یک انسان‌شناس با بهره گیری از چارچوبی که اغلب مورخین شفاهی در کارشان مورد استفاده قرار ‏می‏دهند، به تحقیق علمی ‏می‏پردازد. اینکه چگونه حقایق علمی به عنوان شبکه پیچیده ای از معنی متأثر از زمینه های اجتماعی، تاریخی و فرهنگی هستند، مورد بررسی او قرار دارد. علاوه بر این، او استدلال می‌کند که علم به لحاظ سنتی به عنوان روشی برای اثبات حقایقی خاص درباره جهان پذیرفته شده و از این رو «ندای قدرت و ... جایگاه اصلی قدرت فرهنگی» (صxi) است.


چگونگی کار با کلمات: تجسم تاریخ شفاهی آفریقا در متن

از مقطعی که تاریخ شفاهی آفریقا در اوایل دهه 1960 میلادی یعنی دوران پس از استعمار پا به عرصه وجود گذاشت، به مؤلفه‌ای زیربنایی و تعیین‌کننده در تاریخ قاره آفریقا بدل شده است. از آن زمان تا به امروز مورخان و ملت‌های تازه‌استقلال‌یافته آفریقا همانند و همپای یکدیگر دغدغه‌مندانه کوشیده‌اند تا گذشته‌ای مفید و قابل استفاده را برای خود بازیابی نمایند-یعنی تاریخی که نقش آفریقا و آفریقایی را به نمایش بگذارد و هویتی خودمختار و مستقل را جدا از دورانی که استعمارگران اروپایی بر آنان حکومت می‌کردند به اثبات برساند. با وجود کمبود شواهد و اسناد مکتوب، آنچه که سرانجام به عنوان هدف اصلی و غایی در این حوزه رسمیت یافت به تصویر کشیدن دوران‌های پیش از استعمار بود.


تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا – 24

نياز به گفتن ندارد كه ميدان عمل يك موزائيك پيچيده‌اي از اشخاص را نشان مي‌دهد كه برداشت‌هاي معمول مردم سنگاپور از C.M.I.O را هم تائيد هم تكذيب مي‌كند. عليرغم برخي گروه‌بندي هاي نامتجانس در مالزي و سنگاپور، مع الوصف تحقيق ميداني و كندوكاوم به نحوي بر من آشكار كرد كه عدم آگاهي‌ام بيشتر و عميق تر از آن چيزهايي است كه آموخته‌ام. اين هم در مورد چيني ها صحت داشت هم در مورد ساير دسته‌ها، اما اين بخصوص در مورد اخير بود.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'