شماره 51 | 23 آذر 1390 | |
فرآيند روايت در مصاحبه
اما سرانجام اين سكوت آزاردهنده با يك مطالبه ملموس پايان مييابد: «خوب ديگر شما چه دوست داريد بدانيد»؟! يا: «سؤالي ديگري از من داشتيد كه جواب بدهم؟! و ما در اين نقطه ميدانستيم كه در مورد وقت، ديگر كاري از دست ما ساخته نيست. من بايد اشاره كنم كه در همين مقطع زماني، يك خبررسان داشتيم كه او بدون چنين مكث و درنگي در كلام با ما صحبت كرد و از مصاحبه كامل او بيش از شصت صفحه اطلاعات فراهم آمد.
توضيح و توجيه پرسشها
پرسشهاي صريح و مستقيمي كه بدان اشاره شد، در نقطه پايان روايت مصاحبه، نشانهگذاري ميشوند. از اين زمان روايت مصاحبه وارد مرحلة توضيح ميشود كه ايدة مربوط به شرح دادن آن بسيار مهم است. ساختار نشانهها كه عنوان شدند بايد محيط بر پرسشهاي روايت باشند.
در اين صورت، وظيفه ما با دقت گوش كردن به جريان گزارش ماوقع بود كه انجامش نميتوانست كار مشكلي باشد. كار ما در اين فرصت رجوع به اصل مطالب در روايت بود كه نيازمند توضيح بيشتر بودند و اغلب موجب جلب توجه ما و بنابراين مواد و مصاديقي براي پرسشها واقع ميشدند.
از اين لحاظ در مرحله به مرحله روايت ما بايد گوش بزنگ باشيم، بخصوص چنان كه در بالا خاطرنشان شد، بخاطر محدوديتهايي كه در تراكم و بيان مطلب بطور اختصار هست.
و اين بيان ملخص كه اغلب در بخشهايي از داستان ـ روايت وجود دارد نيازمند شرحي مطلوب است.
بطور مثال در جزئيات روايت، يك زن خبررسان اينطور مطرح ميكند كه ازدواجش از پيش مقدّر بوده است؛ كه بعد از شرح و بسط هشت صفحهاي اين بخش از روايتها مطلب آشكار ميشود.
اما همين تكيه كردن روي شرح راوي اگر روش معمول شود، باعث مطرح نكردن پرسش ميگردد. بنابراين [در يك حالت بينابين] ما خيلي فرموله شده سؤال نميكرديم.
در عوض، گفته تأليف شده بوسيله راوي صرفاً تكرار ميشد. يعني از راوي درخواست ميكرديم كه بيشتر راجع به آن مطلب براي ما توضيح بدهد. به عنوان نمونه: شما اشاره كرديد به اين كه ازدواجتان توافقي بود ميتوانيد راجع به آن بيشتر بگوييد؟
و اين مرحله از توضيح دادن تا جايي كه خبررسان به ما علامت داد وقت جلسه مصاحبه تمام شده، ادامه داشت.
از نشانههاي عمومي اذعان به ادامه ندادن گفتوگو، پاسخهاي كوتاه [سرسري] به سؤالات پرسيده شده ما بود. كه اغلب تكرار آن چه قبلاً گفته شده بود را در خود داشت. و در برخي موارد بوسيله سر رسيدن وقت طبيعي رخدادهاي زندگي روزانه مثل، بازگشت بچهها از مدرسه، ما بخود ميآمديم.
عناصر روايت
محتوا و كيفيت عناصر توليد شده در روايت مصاحبة البته من حيثالمجموع از جهتي بسيار مهم است؛ اما چه چيز از آن كيفيت ذاتي را ما به حركت درآورديم؟
من فقط ميخواستم يادآوري كنم كه اين جا اطلاعات توليد شده غني و پرحجمي وجود دارد. اما به منظور بهرهبرداري از اين ثروت دادهها، ضروري بود كه روايات به دقت تجزيه و تحليل و سازماندهي شوند.
من بايد تكرار كنم كه از اين حيث، روايتها مطالعه مورد نبودند، اگرچه آنها ميتوانستند متكي به خودشان باشند. مصاحبه چنان كه شناخته شده، قسمتي از يك پروسة جامعالاطراف است؛ در حقيقت حجم عظيم از مواد اطلاعات محض است كه روي نوار جا خوش كرده است.
پژوهشگر بايد از ابزار قابل اطميناني در دسترسي سريع به اين مواد برخوردار باشد و افزون بر آن ـ بدست آوردن سطح مطلوبي اطلاعات و معرفت از آن است.
من قبل از طرح دعوي بايد اول به هر اندازه كه مملكت است، روي ضرورت فهميدن هر آن چه از اطلاعات كه بواسطه مصاحبه توليد شده تأكيد كنم كه موجباتش فراهم نيست.
رواست گفته شود بدون آن، جمعآوري اطلاعات از هر جهت حتي يك موضوع مجرد، ممكن نيست. با اين وجود هيچكس نميتواند راجع به چيز ديگري صحبت كند. خود حرف زدن هميشه، از هرچه كه هست و از هر كه هست، زمينهساز مؤلف و حاضران است.
روايت مصاحبه تلاش ميكند وجود حاضران را كاهش بدهد، براي اين كه ما خيلي آزاد نيستيم هر پرسشي را پيش بكشيم، يا راوي را به سمت ناحيه مربوط به سؤال هدايت كنيم.
هنوز راوي، روايتگري ميكند، به خاطر حضور بيش از حد ما؛ و ما بايد نسبت به اين امر هوشيار باشيم؛ هم نسبت به نكتهاي كه استفاده از آن مزيتي را براي ما در بردارد و هم نسبت به نكتهاي كه ميتواند در صحبت كردن بر عليه ما مورد استفاده قرار گيرد.
در مجموع چهار مصاحبه گردآوري شده بود كه روايت آن دربردارنده عناصر زندگينامهاي بود.
اغلب مصاحبهها چنان كه قبلاً خاطرنشان شد بوسيله «صديق» و خود من كه هر دو از زنان سنگاپور بوديم، انجام شد. ما خبررسانانمان را چنان كه شعور متعارف حكم ميكرد از افرادي كه هندي و آمريكايي بودند، شناسايي كرديم.
عواملي در مصاحبه مؤثرند ـ اگرچه ممكن است در راه و روش ما به آنها توجه نشده باشد ـ با اين وصف ما به اهميت آنها در پژوهش ميداني خود، آگاه بوديم.
برخي پرسشها را كه «صديق» ميتوانست بپرسد من نميتوانستم؛ و از جهتي اين خيلي قابلتوجه بود.
به عنوان مثال: فراز «توافق معمول ازدواج»، يعني شناخت كشش يك هندي در پيوند با ديگري با يك شعور متعارف؛ كه «صديق» در پرسيدن و توضيح بيشتر خواستن از چنين قضيهاي آزاد بود. با اين همه وجود من به عنوان يك خارجي همين فرد را كه مايل به دادن يك پاسخ كوتاه بود، به نحو ديگري وادار ميكرد تا در جزئيات پاسخ، دقت كند.
شالوده جنسيت در روايات، چنان كه ما در گزارشهاي جمعآوري شدة مربوط به دنياي مادي روزمره بر آن تمركز كرديم، به وضوح پيداست.
در اين جا يك فقدان قابل دركي از مآخذ موضوعات و رخدادهاي مربوط به حيطة بيخانمان ها بدون برخورد داشتن با امور داخلي وجود دارد. اين جور بودن [جزء مكمل هم بودن] ما دو نفر اطلاعات بيحد و اندازه قابلتوجهي را در مورد امور روزمره، به همراه آورد.
اما بايد اعتراف كنم كه اين واقعاً مربوط به برنامه ما نبود، گرچه دست يافتن به اين نعمت مايه قوت قلب بيشتر ما شد. وانگهي اين صرفاً تصادفي نبود كه اكثريت مصاحبهها به زبان انگليسي انجام شد. و انتخاب زبان انگليسي بر مبناي شايستگي اين زبان صورت گرفت.
با اين همه زبان انگليسي، زبان مادري اغلب راويان ما نبود.
آنچنان كه در عمل، روايات آنها اغلب با لغات و اصطلاحات ساير زبانها از جمله تاميلي، تلگو، پنجابي و مالايي آغشته شده بود.
خود اين وضع و نيز مصاحبهكنندهاي كه نهايتاً تصور ميكرد نسبت به آن زبان شناخت دارد و يا واقعاً اينطور بود، بازخوردهايي را به همراه داشت.
واقع امر اين است كه پشتوانه آكادميك ما و رابطه انگليس كه با پيشينه موقعيت سنگاپور در پيوند است، بايد موجب ميشد زبان محل تولدمان را در نظر بگيريم.
به اين ترتيب، در اغلب مصاحبه از زباني استفاده شد كه بطور معمول ما در حرف زدن با اشخاص امثال خودمان از آن استفاده ميكنيم.
در واقع در برخي موارد عليرغم علاقمندي و تواناييمان در بكار بردن زبانهايي غير از انگليسي، به اين زبان رضايت داديم، صرفاً بخاطر خبررساناني كه ميخواستند با اين زبان با ما حرف بزنند.
ما درك ميكرديم كه اين گستاخانه است كه از كسي بخواهيم ـ دعوت يا تقاضا كنيم ـ كه با ما به زباني غير از انگليسي حرف بزند. خصوصاً پس از آن كه آنان خودشان آن زبان را انتخاب كردند.
بيشك اين نوعي قضاوت ما نسبت به كسي قلمداد ميشد كه فاقد توانايي علمي ـ آموزشي و زبان انگليسي است. در حقيقت برخي خبررسانان از نسل با سن و سالتر، در عين ناتوانيشان در زبان انگليسي، به ما اميد ميدادند و ميخواستند كه آنها را ببخشيم و تحسين كنيم.
در مراجعه به نكته مهم اين بخش، من بايد خلاصه برخي از مراحل مهمتر را براي حصول اطمينان از كاربرد بهينه ضبط نوارها در شرايطي كه به سرعت مشغول انباشتن آن در صحنه بوديم، نشان دهم.
من يكبار ديگر بايد تكرار كنم كه روايت مصاحبه يك ركن عظيم و براي مدتهاي مديد كانون توجه روند تحليلگرايانه است و اين دو بُعد اصلي دارد.
هر مصاحبه به صورت موجودي يگانه مورد بررسي قرار ميگيرد؛ و هر روايت و توضيح وابستهاي تا حد ممكن به شكل صدابهصدا ـ قيل و قال رونويسي ميشود. اين رونوشتبرداري نه فقط لغت به لغت ـ كلمه به كلمه، بلكه شنيدههاي مربوط به مكث ـ درنگهاي كوتاه و بين بيان نيز ميشود. براي عمل شدن ارجاع متقابل [به صفحه ديگر براي اطلاعات بيشتر] و اطمينان خاطر از آن، فرم و قالب رونوشتبرداري استاندارد شده است.
هر مصاحبه در صفحات اندازه 4.آ با مقدار 3 اينچ حاشيه در 1 تا 27 سطر رونويس شده است.
به هر مصاحبه دو كُد كه شناسايي كننده قائم به فــرد، مــكان و موقعيت بخصوص شبكه خانواده، اختصاص داده شده است.
نوشته: نيرمايا. پوراشاتام- ترجمه: مهدي فهيمي
منبع: روزنامه اطلاعات، سه شنبه 17 فروردین 1389- شماره 24717 | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=942 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |