نگاهی به خاطرات بزرگ علوی
|
خاطرات بزرگ علوی، کتاب نخست از مجموعه مصاحبههای حمید احمدی در طرح تاریخ شفاهی چپ ایران است که طی 29 جلسه گفتگو با آقابزرگ علوی در سال 1995/1374، یعنی 14 ماه قبل از فوت وی در سن 91 سالگی، در خانه ایشان انجام و 24 ساعت فیلم ویدیویی از آن فراهم گردیده است. مطابق توافقنامه مشترک، این خاطرات میبایست بعد از حیات بزرگ علوی انتشار یابد که چنین نیز شد.(1) این کتاب یک سال پس از آلمان، درایران و بدون هرگونه تغییر منتشر گردید. آقا بزرگ علوی فرزند ابوالحسن علوی، از مبارزین آزادیخواه دوران مشروطیت، نواده حاج آقا محمد صراف مشروطهخواه و نماینده دوره اول مجلس شورای ملی است. شاید بیشترین شهرت بزرگ علوی به خاطر جایگاه رفیع او در عالم ادب و داستاننویسی مدرن ایران معاصر باشد. نویسندهای که با آثار ماندگار و تاریخی خود از قبیل داستانهای «چمدان»، «چشمهایش» و بعداً با ورود به عرصه سیاسی و زندانی سیاسی شدن با داستان «ورقپارههای زندان» به شهرت رسید. آشنایی او با امثال «صادق هدایت» و «ش. پرتو» او را به یکی از نوابغ داستاننویسی مدرن ایران تبدیل کرد و آشنایی ناخواسته او با «تقی ارانی»، از او شخصیتی سیاسی در دوران پهلوی اول ساخت. همکاری بزرگ علوی با «تقی ارانی» نخستین مرتبه پس از سه سال دیدار و آشنایی با هم در ایران، در انتشار مجله «دنیا» بود. پیوستن «ایرج اسکندری» به آنان، اندیشههای او را بارورتر ساخت. این سه عضو هیئت تحریریه مجله دنیا بودند. مجلهای که هیچگونه گرایش سیاسی و حزبی نداشت و علیه هرگونه نژادپرستی و فاشیسم، موضع میگرفت. گروه اولیه با پیوستن گروهی از روشنفکران، تحصیلکردگان و محصلین و جوانان، حول محور مجله دنیا و دکتر ارانی شکل گرفت. با نفوذ عناصر چپی در این نشریه، شهربانی این گروه را در اردیبهشت 1316 به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرده و با یک پروندهسازی توسط ریاست شهربانی وقت، همه فعالین این گروه، که به نادرست 53 نفر نام گرفتند، تحت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت، متهم و به حبسهای طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند. بزرگ علوی بعد از شهریور 1320 و تحمل چهار سال و نیم حبس آزاد شد.(2) در اتهامات بزرگ علوی، وجود اوراق مضره در بین نوشتجات و کمونیست بودن برادر و پدرش آمده بود.(3) با این وجود، در یکی از جدیدترین تحقیقات تاریخ چپ، کمونیست بودن این گروه، تحریف تاریخ دانسته و به طور مفصل و مستند به نقد دیدگاهها و نقطه نظرات مختلف پرداخته شده است.(4) در نهایت این اقدام را بزرگ جلوهدادن اقدام شهربانی رضاشاه در دستگیری یک گروه به اصطلاح کمونیست و اشتراکی میدانند. عنوان دبیرکلی نیز برای دکتر ارانی از طرف فعالان سیاسی چپ مانند «عبدالصمد کامبخش» جعل شده بود. «ارانی خود به جعلی بودن تشکیلات ادعایی شهربانی اقرار کرده است.» (5) بزرگ علوی نیز هرگونه سیاسیکاری گروه ارانی را ردّ کرده، میگوید: «بهرحال، این مجله دنیا خوانندگانی در بین جوانان پیدا کرده بود و جمعی دور دکتر ارانی حلقه زدند و از همین گروه دانشجویان، رییس شهربانی وقت، گروه 53 نفر را ساخت و پرداخت و به 5 تا 10 سال حبس{محکوم} و به مرگ دکتر ارانی در زندان منتهی شد. باید در این مورد تأکید کنم که در این آمد و رفت و درس و بحث، هرگز گفتگویی از حزب یا حزبی کمونیست و یا گروه و دستهبندی وجود نداشت.»(6) این حزب توده ایران بود که با انتشار دهها مقاله و سروده، سعی کرد از نام ارانی به عنوان حامل اندیشه کمونیستی و کمینترنی بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی به عمل آورد. «واقعیتاین است که شکلگیری بینش مارکسیسم_ لنینیسم و بینش استالینی بعد از دکتر ارانی و مسلط شدن آن در بخشی از گروه ارانی، آنانی که پس از شهریور 1320 به عرصه زندگی سیاسی آمدند، از درون زندان شکل گرفت و ناشی از حضور و نقش برخی از شخصیتهای حزب کمونیست ایران در درون زندان در آن سالها بوده است.»(7) نگاهی به 12 شماره مجله دنیا نیز نشان میدهد این نشریه، هیچ ارتباطی با اندیشه کمینترنی ندارد.(8) این همه در حالی است که هنوز هم، گروه ارانی را بازوی سیاسی و تبلیغی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی سابق می دانند.(9) خاطرات بزرگ علوی از جهت تأیید تحقیق فوق و ردّ اظهارنظرهای غیرعلمی چندین دهه تاریخ جنبش چپ در مورد گروه ارانی حائز اهمیت فراوان است. بزرگ علوی به غیر سیاسیبودن خود نیز اعتراف میکند و اینکه حضور و ابقای او در حزب توده ایران به دلیل پافشاری دوستان دوران زندان مانند «رضا رادمنش» و «ایرج اسکندری» بوده است.(10) نویسندگی علوی در همه این سالها و پس از آن ادامه یافت. «ورقپارههای زندان» یادها و یادداشتهای دوران زندان علوی است. او این یادداشتها را روی ورقپارههای کاغذ سیگار، میوه و قند و... می نوشت و به بیرون زندان میفرستاد. در این یادداشتها، استبداد حکومت وقت و فضای زندان، با بیانی عاطفی و به گونهای روایت و یا داستان توصیف شده است.(11) خاطرات به صورت خامِ پرسش و پاسخ و بدون هرگونه فهرستبندی در ابتدای کتاب و تنها با ذکر موضوعات فرعی در لابلای روایات است. کلمات و جملات کوتاه تکمیلی بین قلاب] [ آمده و مصاحبهکننده از اسناد مکتوب برای تأیید و تکمیل پرسشهای خود یا پاسخهای مصاحبهشونده، استفاده کرده است. لحن سخن راوی در ویراستاری حفظ شده است. به عنوان نمونه: «هر دوش درسته. هر دوش درسته، واقعیتاین است که در چنین موقعیتی شورویها یکی را می خواستند که صد در صد تحت نظر آنها باشد.»(12) مصاحبهکننده این اجازه را به راوی داده است تا درباره دوران کودکی خود به طور مفصل سخن بگوید. دلیل عمده آن این بوده که این دوران مقارن با مشروطه، قدرتیابی رضاخان و رضاشاه است و برای ثبت در تاریخ اهمیت دارد. مصاحبهگر با مطالعه دقیقِ تاریخ سیاسی، تاریخ ادبیات و نشریات در دوران معاصر، به مصاحبه اقدام کرده است زیرا در خلال گفتگوی دو طرف، در تنقیح، تأیید، تصحیح یا تکمیل سخنان راوی، حضور فعال دارد. اطلاعات او از خانواده علوی حتی عموهای او کامل است.(13) بخش اول زندگی علوی، خواننده را با دوران مشروطه، مبارزین و فضای سیاسی حاکم بر جامعه ایران آنروز آشنا میسازد. همچنین ایرانیان مقیم اروپا خاصه در آلمان و زندگی و مشکلات آنان در این خاطرات بازتاب یافته است. علاوه بر این، اوضاع آلمان در بین دو جنگ جهانی و فعالیت احزاب سیاسی در آن کشور و رابطه آلمان با ایران عصر پهلوی اول، همه از خاطرات و تجربیات و دیده و شنیدههای علوی بیرون میتراود. از شگردهای مصاحبهکننده این است که با توجه با مطالعات دقیق و کافی در مورد تاریخ معاصر ایران و تاریخ جنبش چپ، هرگاه راوی نکتهای را به اشتباه بیان کرده، اعم از اسامی، آدرسها یا تاریخها، با احترام و با چرخش خاص زبانی به اصلاح آن میپردازد و مراقب است که راوی این کار را به منزله فخرفروشی یا نکتهگیری از او تلقی نکند.(14) البته آنجایی که راوی بر نظرش اصرار کند، با دلیل و منطق و سند، حرف او را ردّ میکند.(15) راوی به دلیل سن بالا در زمان مصاحبه یعنی 90 سالگی، در موارد فراوانی، به تکرار و یا اشتباهگویی میافتد و اسامی را به اشتباه ذکر میکند اما آگاهی مصاحبهکننده، موجب تصحیح مطلب و ادامه مصاحبه شده است. در ابتدای هر جلسه، با طرحاین مسأله که: «اگر نکتهای از جلسه قبل باقی مانده میتوانید بفرمایید و بگویید»، هم برای راوی احترام قائل میشود و هم اینکه حداکثر اطلاعات را از وی استخراج میکند. جنبه دیگر اهمیت خاطرات بزرگ علوی، بازگویی و نمایاندن گوشههایی از تاریخ ادبیات مدرن و معاصر ایران است. شخصیتهایی مانند «صادق هدایت» و آثارش، تفکر غالب ادبی و اجتماعی در دهههای 1310 و 1320 شمسی، «نیما یوشیج»، «مجتبی مینوی» و آثارش، «سعید نفیسی»، «رشید یاسمی»، «پرویز ناتل خانلری»، «علیاکبر دهخدا»، «مسعود فرزاد»، «عبدالحسین نوشین» و بسیاری دیگر از شخصیتها و مسائل ادبی و گرایشات سیاسی و اجتماعی ادبا و نویسندگان آن زمان، مسأله باستانگرایی در دوران رضاشاه و اهداف آن، روزنامهنگاری و ژورنالیستها و هنرمندان این دوران، چندین جلسه گفتگو و صفحات زیادی را به خود اختصاص داده است.(16) تحلیلهای او درباره شخصیتهای ادبی، به عنوان یکی از نزدیکان و شاهدان این افراد، دارای ارزش تاریخی و قابل تأمل است. دیگر اهمیت مصاحبهها، در تلاش و دقت مصاحبهکننده در جلوگیری از انحراف جریان مصاحبه بوده است.(17) وی حتی مراقبت داشته تا خاطرهی تکراری بازگو نشود و در صورت مشاهده این امر، که از ویژگیهای خاطرهگویی افراد مسّن و کهنسال است، به راوی تذکر داده و از آن به سرعت گذشته است.(18) این امر، روند تاریخی خاطرات را حفظ کرده است. مصاحبهکننده سعی دارد بحثهایی را مطرح کند و راوی سخن بگوید که تجربه جمعی و جنبه تاریخی داشته باشد و از خاطرهگوییِ صرفِ شخصی خودداری کند.(19) اعتماد مصاحبهشونده به مصاحبهگر و نزدیکی مصاحبهکننده به راوی به حدّی بوده است که بزرگ علوی از شرح و توصیف دقیق خصوصیترین مسائل گذشتهاش(مانند داستان عشقبازیها(20) نیز خودداری نکرده است. به عنوان نمونه حتی ماجرای فریب نامزدش و بردن او به نزد برادر شاه و خطر تجاوز و تعرض به او را بیریّا و بیپرده بازگو کرده است. این شاید علاوه بر حس اعتماد، از اعتقادات چپی و کمونیستیِ علوی نیز بوده باشد که بدون تعصب، حمیّت و غیرت دینی و شخصی اینگونه سخن گفته است. این موضوع در خاطرات دیگر فعالین جنبش چپ (غیرمذهبی) مشاهده میشود. مصاحبهکننده سعی دارد در موارد حساس از کلیگویی راوی جلوگیری کند و نگذارد سخن و نظری تعمیم غیرِعلمی یابد. مثلاً وقتی از عملکرد رهبران و اعضای کمیته مرکزی حزب توده حرف زده میشود و بحث جاسوس بودن آنان پیش میآید، راوی را تشویق به تفکیک قائل شدن در مورد افراد میکند و از عوامانه سخنراندن منع مینماید.(21) یعنی مصاحبهکننده همچنان نقش فعّال دارد نه منفعل و مقهور شخصیت راوی نیز نمیگردد و به صرف جایگاه راوی، هر سخنی را از او به سادگی نمیپذیرد و ضبط و ثبت نمیکند. ذکر این نکته ضروی است که، به علت شخصیت اثرگذار و مهم بزرگ علوی در عرصه ادب و فرهنگ ایران معاصر، بخش اعظم خاطرات او به فعالیتهای ادبی و فرهنگی و روابط با دیگر شخصیتهای فرهنگی همدورهاش اختصاص یافته است و از این جهت، با دیگر کتب و مصاحبههای «حمید احمدی» تفاوت دارد. بنابراین، گاه حوادث و وقایع سیاسی تحت الشعاع قرار گرفته است. خاطرات دوران زندان، شکنجهها و اعترافات و اقرارها، تشکیل حزب توده ایران و دوران پس از شهریور 1320 در حزب توده، نشریات حزب توده، فعالیتهای ادبی و فرهنگی و ادامه داستاننویسیهای او، فعالین حزب توده به ویژه «ایرج اسکندری» و «خلیل ملکی»، تشکیل نخستین کنگره نویسندگان ایران در سال 1325 و فعالیت در نشریات حزبی و همکاری با «جلال آلاحمد» و سرانجام مسافرتی که بازگشت نداشت در بهار 1332 به اروپا و تدریس در دانشگاه «هومبولت» آلمان شرقی و ادامه کارهای ادبی و تحقیق و پژوهش در عرصه ادبیات و تاریخ معاصرایران، بخش دوم این خاطرات را تشکیل میدهد. خاطرات دوران اقامت اجباری علوی در اروپای شرقی را باید تکمیل کننده خاطرات دیگر نیروهای چپ مانند «پرویز اکتشافی»، دانست. این خاطرات بخشی نیز به اوضاع سیاسی اجتماعی دو بلوک شرق و غرب در دوران جنگ سرد پرداخته است. وضعیت کشورهای کمونیست و رژیمهای دیکتاتوری پرولتاریا و احزاب کمونیست، اعمال نفوذ حزب توده ایران حتی در اروپا بر روی پیروان حزبی، تلاش رژیم شاه برای بازگرداندن علوی به ایران و بهرهبرداری تبلیغاتی علیه نیروهای چپ، بازگشت موقت به ایران به همراه خواهرش نجمی علوی، حوادث پس از انقلاب و وضعیت حزب توده و رهبری آن در این سالها، سفر دوم به ایران به همراه همسرش و دیدار با نویسندگان و فعالان سیاسی فرهنگی و اجتماعی ایرانی(به سرعت ازاین وقایع میگذرد) بخشهای دیگری از خاطرات بزرگ علوی است. با این همه، راوی، در مورد تحقیقاتِ خود در سالهای پایانی عمر، سخن چندانی نمیگوید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. حمید احمدی، خاطرات بزرگ علوی، دنیای کتاب، تهران، 1377، ص 12. ۲.همان، صص 30-29. ۳.حسین فرزانه( به اهتمام)، پرونده پنجاه و سه نفر، نگاه، تهران، 1372، ص 342. ۴.حمید احمدی، تاریخچه فرقه جمهوری انقلابیایران و گروه ارانی، اختران، تهران، 1379، صص 97-27. ۵.همان، ص 93. ۶.خاطرات بزرگ علوی، ص 155. ۷.تاریخچه فرقه جمهوری انقلابیایران و گروه ارانی، ص 97. ۸.خاطرات بزرگ علوی، ص 158. ۹.کیهان هوایی، 1/2/1372، ش 1027، ص 2. ۱۰.خاطرات بزرگ علوی، صص 163-162. ۱۱.همان، ص 31. ۱۲.همان،ص 366. ۱۳.همان، ص 48. ۱۴.به عنوان نمونه، همان، صص 49و 51 و 75 و 79 و 81 و 95 و 104. ۱۵.همان، ص 281. ۱۶.همان، صص 193 – 163. ۱۷.رک: همان، صص 70 و 89. ۱۸.رک: همان، صص 100-98. ۱۹.رک: همان، ص 75. ۲۰.همان، ص 270. ۲۱.رک: همان، صص 369-368.
دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی
|