شماره 43 | 27 مهر 1390 | |
عوام و انقلاب در میان انبوه کتابهای گوناگون تاریخی ـ پژوهشی که سیر و تحول دوران قاجار و در پی آن سر بر آوردن انقلاب مشروطه را مورد بررسی قرار داده است، کمتر اثری یافت میشود که به پیشینه و نقش تودههای مردم در شکلگیری این دگرگونیها اشاره کرده باشد. این در حالی است که اغلب نویسندگان و پژوهشگران تاریخی در آثار خود بیشتر به اهمیت نقش دستهبندیهای دربار، مناسبات میان روحانیون و دولت و نیز نفوذ اشراف در ساختار سیاسی پرداختهاند. اما ونسا مارتین، پژوهشگر و استاد تاریخ معاصر خاورمیانه در موسسه پژوهشی رویال هالووی دانشگاه لندن، که تاکنون چندین کتاب درباره تاریخ معاصر ایران به تألیف رسانده است در اثر اخیر خود «دوران قاجار: چانهزنی، اعتراض و دولت در ایران قرن نوزده» بر آن است تا ضمن نمایان ساختن نقش و چگونگی دخالت مردم عادی در روند سیاسی کشور، این نکته را خاطرنشان شود که «حکومت قاجار تنها براساس زور پایدار نبود، بلکه بر مذاکراتی متکی بود که به صورت زنجیرهای از مانورها میان فقرا و فرودستان جامعه و ثروتمندان و صاحبان قدرت جریان داشت». نویسنده خلاف دیدگاه رایج نسبت به مردم به عنوان قربایان دولت، به بررسی احوال مردم جامعهای میپردازد که هرچند در مرحله پیش از ورود به افکار تجددخواهانه به سر میبرند اما در جریان اعتراضها، چانهزنیها و مذاکرات از راههای گوناگون خواستار دستیابی به حقوق خود هستند و ضمن دفاع از منافعشان در برابر دولت، در تشریک مساعی با آن، بر نفوذ بیگانگان فائق میآیند. چنان که نویسنده در آغاز یادآور شده، ریشههای مباحث کتاب در دو پرسش وابسته به یکدیگر نهفته است. نخست در مورد حفظ استقلال کشوری به این وسعت و به تعلیق در آوردن سلطه بیگانگان به مدت صد و اند سال که ایران توانسته بود با نگاه داشتن موازنه میان دو قدرت رقیب انگلیس و روس و بازی با یکی علیه دیگری در برابر آنها پایداری کند. نویسنده در پی یافتن پاسخی برای این دو پرسش بنیادین در سه فصل (فصل دوم، سوم و چهارم) با استناد بر منابع تاریخی شده نوزده، به شرح مبارزه گروههای مختلف مردم بوشهر، شیراز و اصفهان پرداخته و شیوههای اعتراض مردم در برابر حاکم، دولت مرکزی و بیگانگان را بررسی میکند. از جمله بستن بازار که خود در این باره مینویسد: «نمونه گزارش شدهای نسبتاً قدیمی در سده نوزدهم، از راهبردی برای اعتراض که البته در هر دو انقلاب ایران اهمیت یافت». و سر باز زدن از پرداخت مالیاتها و عوارض مضاعف از سوی بازرگانان که منجر به تعویض پی در پی حاکمان میشد. اخراج دریاسالار انگلیسی از بوشهر که با تحت فشار قرار دادن دولت، مناسبات با بیگانگان را دستخوش تغییراتی کرد یا جنبش تنباکو که اعتراضهای محلی شیراز را به سطح کشور کشاند و در نهایت مردم خواست خود را افزون بر حکومت، بر دولتهای خارجی هم دیکته کردند و در این میان از ابزارهای مدرن چون تلگراف برای ارتباط بیواسطه با تهران بهره گرفتند. در اصفهان نیز ناآرامیهای اوایل حکومت ظلالسلطان در 1879 و چالش میان او و روحانی برجسته، شیخ محمدتقی معروف به آقا نجفی در 1889 ـ 1896 و همچنین نقش و تأثیر روزنامههایی نظیر قانون، اختر، حبلالمتین در نفوذ بر افکار عمومی و پیدایش زبانی جدید در دیدگاه سیاسی مورد بحث قرار میگیرد. نگاهی متفاوت نسبت به مناسبات دین و دولت، و تلاش حکومت برای تعامل با جامعه. اما در چهار فصل بعدی کتاب به ترتیب مباحثی پیرامون تظاهرات تودهای زنان در ایران سده نوزدهم؛ لوطیها، تهیدستان آشوبگر شهری؛ سربازان، نیروهای سرکش نظامی و بردهداری و بردگان سیاه در ایران سده نوزدهم مورد توجه قرار میگیرد. نقش سیاسی زنان در این دوره به عنوان بخشی از مبارزه علیه ظلم و ستم، از آن دست موضوعات مهمی است که تاکنون در پژوهشها کمتر به آن پرداخته شده و تنها در بررسی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی است که اهمیت حضور این قشر کثیر از جامعه ایران برجسته میشود. در حالی که فصل پنجم کتاب به روشنی از نقش ارزشمند زنانی سخن میگوید که در سده نوزدهم طی تظاهراتی که هنگام افزایش قیمت نان ترتیب داده میشد حضور پررنگی داشتند. از جمله نخستین نمونه ثبت شده درباره قیام زنان باز میگردد به سال 1849 که گروهی از زنان اصفهانی در مسجد جامع شهر ناآرامیهایی را سبب شدند. ونسا مارتین در ادامه با توضیحی مفصل از اهمیت فرهنگ لوطی، به عنوان حافظ امنیت محلات و ابزار عدالت اجتماعی برای اعتراض شهری میگوید. اینکه چگونه در هنگامه بیداد و ستم با الهام گرفتن از داستانهای حماسی، چون کاوه آهنگر و رستم دستان، یا ملهم از رخدادهای تاریخی تشیع دوازده امامی به ویژه عاشورا، صاحب خصالی میشدند که قابل خرید از سوی ثروتمندان نبوده و با چنین خودباوری میتوانستد تا سرحد مرگ در برابر ظلم پایداری کنند. «لوطیها هم تجلی بیقانونی بودند و هم وسیلهای برای کنترل زیادهروی در آن». فصل هفتم نیز حاوی توضیحاتی است درباره وضعیت ارتش در دوران قاجار و به خصوص سالهای مورد بحث کتاب که نزدیک به 60 سال از حکومت قاجار را دربر میگیرد. یعنی از اوایل حکومت محمدعلی شاه در 1835 تا مرگ فرزندش ناصرالدین شاه در 1896. ارتش در زمان حکومت قاجار نسبت به دوران صفویه از شکل و ترکیب متفاوتی برخوردار بود و نقش سربازان این دوره در برابر اعتراضهای مردمی که گاه به حمایت آنان از مردم میانجامید بسیار حائز اهمیت است. سیاوش سرقینی
منبع: ضمیمه مهرنامه، ش 7، آذر 89 | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=828 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |