شماره 41    |    13 مهر 1390



حزبی که بی راهه رفت

به مناسبت 10 ام مهر، سالگرد تاسیس حزب توده ایران

رضاخان در دوره حاکمیت خود هيچ فعاليت سياسي را بر ضد خود تحمل نمي‌کرد و شهرباني نيز به رياست محمدحسين آيرم بر تمامي فعاليت‌‌ها نظارت داشت و به شدت با اعضاي احزاب از جمله حزب کمونیست برخورد مي‌کرد. با دستگيري تعداد زيادي از اعضاي حزب کمونيست همچون آردشیر آوانسيان، ميرجعفر پيشه‌وري، رضا روستا و يوسف افتخاري در سال 1310، لوایحی به تصويب مجلس رسيد که طبق آن فعاليت و تبليغات کليه سازمآنهاي سياسي کمونيستي غير قانوني اعلام شد. اما اين پايان ماجرا نبود. گرچه دستگيرشدگان به ده سال حبس محکوم شدند اما دانشجويان ايراني که براي ادامه تحصيل با هزينه دولت به خارج از کشور اعزام شده بودند در آنجا تحت تأثير ايده‌‌هاي کمونيستي قرار گرفتند و با حزب کمونيست ارتباط برقرار کرده و در بازگشت به ايران به ترويج اين ايده‌‌ها پرداختند.
 دکتر تقي اراني از رهبران اين جريان بود که پس از آشنايي با کمونيسم به آن پيوست و براي ترويج اين مکتب نشريه‌اي به نام «دنيا» در آلمان منتشر کرد. با بازگشت به ايران و مواجه شدن با قانون مجازات عليه امنيت کشور او فعاليت خود را به صورت مخفيانه ادامه داد. ارانی به علت علاقه شدید به مسائل اجتماعی و فرهنگی درصدد برآمد تا یک نشریه مارکسیستی راه اندازد. وی برای انتشار «دنیا» با استفاده از آشنایی قدیمی‌با ایرج اسکندری از یکسو و از سوی دیگر به سفارش مرتضی علوی، با بزرگ علوی ارتباط برقرار می‌کند و آنها یک محفل سه نفره ایجاد می‌کنند.(1) 
 جلسات اين گروه در منزل دکتر اراني تشکيل مي‌شد و علاقه مندان به اين مباحث دوشنبه هر هفته در منزل اراني به بحث در خصوص سياست جهان و مطالب منتشره در دنيا مي‌پرداختند. دکتر اراني به صورت مخفيانه در هفتمين کنگره کمينترن (اتحادیه احزاب کمونیست جهان از 1919 تا 1943) در مسکو حاضر شد و در همين سفر بود که تصميم گرفته شد تا حزب کمونيست به صورت مخفيانه بار ديگر در ايران راه‌اندازي شود. کمينترن نمايند‌ه‌اي را به ايران فرستاد و حزب به کمک او فعال شد و دکتر اراني دبير کل حزب شد. اما شهرباني رضاخان از اين اقدامات غافل نماند و در سال 1316 گروه پنجاه و سه نفر را دستگير و فعاليت آنها را متوقف کرد. ارانی به سرعت توانست گروهى از جوانان علاقه‌مند را گرد خود جمع كند. اين گروه با وجود اينكه هنوز وارد فعاليت جدى سياسى نشده بود، در اثر ندانم كارى يكى از اعضا لو رفت و همه اعضاى آن دستگير و محاكمه شدند. دكتر ارانى، رهبر گروه در زندان درگذشت ولى بازماندگان گروه پس از فروپاشى ديكتاتورى رضاشاه توانستند حزب توده ايران را تشكيل دهند.
 تشکیل حزب توده ایران به سال 1320 همزمان با اشغال ایران به دست متفقین و سقوط حکومت رضاخان سرآغاز احیای جنبش کمونیستی در ایران تلقی می‌شود. با حضور ارتش سرخ در نواحی شمالی ایران و باز شدن فضای سیاسی ایران، دو رکن سنتی و انقلابی فعالیت شوروی در ایران احیا گردید. در چنین شرایطی که شوروی همراه با متفقین مشغول نبرد علیه آلمان بود، توافق گردید که با رعایت شرایط جامعه ایران، حزب توده در چارچوب قانون اساسی و با تبلیغ حمایت از آن فعالیت کند. همچنین تعهد گردید که حزب از اخلال در فعالیت متفقین در ایران و اتحاد در ایران و اتحاد با جبهه فاشیستی اجتناب کند. در این شرایط «حزب توده فعالیت خود را با حمله به فاشیسم آغاز کرد و روزنامه مردم ضد فاشیست توسط این حزب برای تبیین و تشریح خطر فاشیست و سلطه طلبی آن انتشار ‌یافت».(2)  
 حزب توده در ابتدا به عنوان یک جبهه ضد فاشیست و از عناصر چپ و لیبرال و ملی در دهم مهر و پس از سقوط رضا شاه و با موافقت و رهنمود دولت شوروی در منزل «سلیمان محسن اسکندری» و با حضور بیش از هفتاد تن از کمونیست‌ها، سندیکالیست‌ها و عناصر ملی و آزادیخواه تاسیس شد.(3) احسان طبری یکی از اعضای عالی رتبه حزب توده خاطره خود را از تاسیس حزب چنین می‌گوید «در تهران رضا روستا به من اطلاع داد که حزبی مرکب از «رفقای کمونیست» و افراد «ملی» تاسیس می‌گردد و باشگاه موقت این حزب در خیابان اسلامبول است. در واقع این مرکز متعلق به روزنامه «سیاست» بود که عباس اسکندری آن را بعنوان ارگان حزب منتشر می‌کرد. در دو سه اتاق این بالاخانه همه گونه افرادی دیده می‌شد. غالبا آنها از زندانیان سیاسی قصر بودند که من آنها را می‌شناختم».(4) 
 نورالدین کیانوری آخرین دبیرکل حزب توده نیز در خصوص تاسیس حزب مدعی است «حزب توده ایران در دهم مهر 1320 تاسیس شد و نام «توده» برای آن انتخاب شد تا یک جبهه وسیعی را در بر بگیرد تا فقط به کمونیست‌‌ها محدود نشود».(5) به گفته وی «علت اینکه نام حزب را «توده» گذاشتند یک مسئله قدیمی ‌است که در سال 1326 استالین مطرح کرد. او می‌گفت در کشور‌های عقب مانده کمونیست‌‌ها نباید به نام حزب کمونیستی فعالیت کنند، بلکه باید در یک جبهه شرکت کنند، چون در این کشور‌ها هنوز آماده پذیرش افکار کمونیستی نیستند. یک حزب وسیع بسازید که افراد طرفدار پیشرفت و ترقی اجتماعی و سوسیالیسم بطور کلی، نه کمونیسم به آن جلب شوند».
 حزب توده با مشارکت طیف‌‌های وسیعی از نیروی‌های چپ و دموکرات در جلسه هيأت مؤسس حزب توده ايران در منزل سليمان ميرزا اسكندرى تشكيل می‌شود. ۲۷ عضو آزاد شده گروه ۵۳ نفر، از جمله شيخ محمد يزدى، ايرج اسكندرى، عباس اسكندرى، رضا روستا، دكتر مرتضى يزدى، دكتر رضا رادمنش، عبدالحسين نوشين، دكتر محمد بهرامى، بزرگ علوى و على اميرخيزى شركت داشتند. سليمان ميرزا اسكندرى در همان نخستين جلسه به عنوان دبيركل حزب انتخاب شد. نخستين اهداف گروه، تأمين آزادى اعضاى ۵۳ نفری بود كه هنوز زندانى بودند، تثبيت حزب توده به عنوان يك سازمان قانونى، انتشار يك روزنامه و تدوين برنامه اى بود كه بتواند علاوه بر ماركسيست‌‌ها، دموكرات‌‌ها و اصلاح طلبان غيرماركسيست راديكال را نيز جذب كند.
 کیانوری ترکیب مؤسسان اولیه حزب را چنین شرح می‌دهد: «مؤسسین حزب را می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد. یک گروه، بخشی از 53 نفر بودند. گروه دوم، عده ای از عناصر ملی بودند که سابقه آزادیخواهی داشتند. مانند سیلمان میرزا اسکندی که سابقه سوسیالیستی داشت و البته در دوره اول حکومت رضاخان به اشتباه وزیر فرهنگ شد. گروه سوم موسسین حزب کمونیست قدیمی‌بودند که قبل از 53 نفر دستگیر شده بودند و ده سال در زندان بودند، مثل اردشیر آوانسیان و گروه چهارم کسانی بودند که ایرج اسکندری و برخی دیگر می‌خواستند آنها را به عنوان «عناصر ملی» جلب کنند. این‌‌ها همگی فاسد بودند و یا برای جاه و مقام به حزب توده روی آوردند».(۶)
 هدف این حزب که خود را مارکسيست - لنينيست معرفي کرده بود ترويج و برقراري سوسياليسم، حذف کامل استثمار و استعمار در هر شکل آن، دمکراسي توده اي، آزادي گروهي و تامين رفاه همگاني و رفع نگراني انسآنها اعلام شد. حزب در مرحله آغاز فعالیت به سبب محذورات فرهنگی، قانونی و رعایت مصالح شوروی که درگیر جنگ دوم جهانی بود خود را ملزم به فعالیت در چارچوب قانون اساسی کرد و از برنامه‌‌های انقلابی و رادیکال متداول احزاب کمونیست خودداری کرد. حزب برای اتخاذ چنین مواضعی دلایل متعددی داشت که ناگزیر به پیش گرفتن آن گردید. بیژن جزنی یکی از فعالان جنبش چپ ایران معتقد است: «حزب توده برای فعالیت خود قالب قانون اساسی را در نظر گرفت و از یک برنامه نسبتاً دموکراتیک جانبداری کرد» به گفته وی مهم ترین دلایل مؤسسان حزب در اعلام نکردن مرامنامه مترقیانه از این قرار بود:
1- عقب ماندگی جامعه و عدم آمادگی توده‌‌ها برای پذیرش یک برنامه مترقی،
2-  رعایت مصالح شوروی در جنگ و نیاز به حسن رابطه با متفقین که نسبت به تشکیل یک حزب کمونیست، مستقیم و یا توسط عوامل خود عکس العمل نشان می‌دادند.
3- ممنوع بودن حزب کمونیست در قانون مجازات عمومی‌ایران.(7)
سپهر ذبیح از تحلیلگران جنبش کمونیست ایران می‌نویسد: «علت اینکه حزب جدید بر وابستگی‌‌های کمونیستی خود سرپوش گذارد، به خاطر ملاحظات تاکتیکی و بیش تر به این دلیل بود که قانون مجازات علیه امنیت و استقلال مملکت، مصوب سال 1931( 22 خرداد 1310 ) فعالیت‌‌های آشکار کمونیستی را ممنوع می‌ساخت. همچنین مصالح سیاسی شوروی ایجاب می‌کرد تا از شناخت آشکار حزب بر مبنای نظام مسلکی آن خودداری کند».(8) 
 حزب توده در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم که اتحاد شوروی در صحنه بین‌المللی حضور خود را اعلام داشت، توانست به سرعت به عنوان یک حزب منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و در کشمکش با جریآنهای وابسته به انگلیس و آمریکا این دوران تاریخی را رقم زند. حزب پس از تأسیس با استقبال بسیاری روبرو شد و توانست کارگران و دانشجویان و زنان را سازماندهی کند. بسیاری از روشنفکران نیز به سوی حزب جلب شدند.
 در بهمن ماه ۱۳۲۷ محمدرضا پهلوی در دانشگاه تهران مورد سوء قصد قرار گرفت. روایت رسمی‌این بود که یک متعصب مذهبی وابسته به حزب توده مسئول ترور بوده‌ است.(9) پس از آن دولت، حزب توده را منحل اعلام کرد. سپس حزب به فعالیت مخفی روی‌آورد و بخشی دیگر از رهبران حزب اجباراً به خارج از کشور رفتند. کیانوری در خاطرات خود گفته که توسط یکی از اعضا در جریان سوء قصد فخرایی برای ترور شاه قرار گرفته و ضمن پیگیری ماجرا سیاست حزب و نظر کمیته مرکزی مبنی بر مغایرت رسیدن به « اهداف انقلاب از راه ترور» را به او اعلام کرده ‌است.
 ايرج اسكندرى، عضو برجسته هيأت مؤسس، در نخستين كنگره حزب كه يك سال پس از تأسيس برگزار مى شد در مورد هدف درازمدت حزب گفت «هدف حزب توده متحد كردن توده‌‌ها، كارگران، دهقانان، تجار، صنعتگران و روشنفكران مترقى است. البته اين طبقات از نظر اقتصادى تفاوت دارند. مثلاً در حالى كه كارگران چيزى غير از نيروى كار خود ندارند، صنعتگران كنترل ابزار توليدشان را در دست دارند و دهقانان هم قطعه زمينى دارند و يا در آرزوى به دست آوردن آن هستند».
 حزب توده به رغم موفقيت‌‌هايى كه به ويژه در سال‌‌هاى اول در گسترش به نقاط مختلف كشور داشت، هرگز به اهداف بلندپروازانه اش نرسيد. اين حزب در دو سال نخست فعاليت، سازمان خود را در مناطق شمال كشور (كه تحت اشغال ارتش اتحاد شوروى بود) گسترش داد. سپس به عضوگيرى در جنوب كشور (به ويژه ميان كارگران صنعت نفت) پرداخت. تشكيل دولت خودمختار آذربايجان توسط پيشه ورى و آغاز غائله آذربايجان، حزب توده را در شرايط انتخاب دشوار قرار داد. قوام، نخست وزير وقت ابتدا به حزب نزديك شد و حتى اعضاى آن را در كابينه خود به كار گرفت، اما بعد با تشكيل حزب دموكرات به رقابت با نفوذ حزب توده پرداخت و در جريان پايان دادن به غائله آذربايجان، بخش بزرگى از شاخه‌‌هاى حزب را در سراسر كشور سركوب كرد. از سوى ديگر حمايت حزب توده از خودمختارى آذربايجان به وجهه اين حزب در ميان مردم آسيب رساند و باعث بروز اختلافاتى در داخل حزب شد.
 گروهى از جناح اصلاح طلب حزب كه به سياست‌‌ها،شيوه رهبرى و همسویی حزب با شوروی و نوع رابطه حزب با سفارت شوروى انتقاد داشت سرانجام در آذر ۱۳۲۶ ناچار به انشعاب شد. دو سال بعد و همزمان با اوج گيرى نهضت ملى، حزب توده نيز بار ديگر به تجديد سازمان پرداخت و فعاليت خود را از سر گرفت. در مورد موضع گيرى‌‌هاى حزب توده در جريان نهضت ملى انتقادات فراوانى مطرح شده است. گروهى از رهبران حزب توده، اقدامات خود را در اين دوره سرنوشت ساز موجه دانسته اند، هر چند سال بعد از كودتاى ۲۸ مرداد،۱۳۳۲ رهبرى حزب رسماً به اشتباه خود در جريان نهضت ملى اعتراف كرد. در سال‌‌هاى پس از كودتا روند فعاليت‌‌هاى حزب توده كاملاً رو به افول گذاشت و در دوره اى به فعاليت‌‌هاى بسيار محدود در خارج از كشور خلاصه شد. ساواك با موفقيت فعاليت‌‌هاى حزب را سركوب كرد. پايگاه مردمى حزب در اثر دگرگونى‌‌هاى اجتماعى و اقتصادى از ميان رفت و رهبران سالخورده آن به تدريج از دور خارج شدند.
 گرچه برخي از اعضاي سابق حزب کمونيست چون اردشير آوانسيان زير بار نام حزب توده نمي رفتند و مخالف اين نامگذاري و به دنبال همان حزب کمونيست بودند، اما رفقاي حزبي، آنها را توجيه کردند که براي آغاز کار اين نام مناسب تر است.(10) مرامنامه حزب با هشت اصل تدوين شد که مهم ترین اصول آن «حفظ استقلال و تماميت ايران، برقرار رژيم دموکراسي و تأمين حقوق فردي و اجتماعي از قبيل آزادي زبان و قلم و عقيده و اجتماعات و  مبارزه عليه هرگونه رژيم ديکتاتوري و استبدادي،بهبود بخشيدن به وضع زارعين و دهقانان،  اصلاحات اساسي در امور فرهنگي و  بهداري، تعديل ماليات‌ها، اصلاح امور اقتصادي و ضبط اموال و دارايي پادشاه سابق به نفع ملت ايران » بود. اين هشت اصل همگي از اصولي بود که براي پيشرفت و ترقي ايران لازم شمرده مي شد و براي جذب افراد به حزب بسيار کارآمد بود اما گذشت زمان نشان داد که اين اصول شعار‌هاي عوام فريبانه‌اي بيش نبودند. حزب پس از اعلام موجوديت رسمي، سعي کرد تا صاحب روزنامه هم بشود و عباس اسکندري يکي از اعضاي کميته مرکزي موقت که صاحب امتياز روزنامه سياست بود روزنامه خود را به حزب واگذار کرد.
 در اسفند 1320 نخستين شماره روزنامه منتشر شد و باشگاه حزب نيز در دفتر روزنامه در خيابان اسلامبول فعاليت خود را آغاز کرد، اما پيش از «سياست» روزنامه اي ديگر با سياست ضد فاشيستي و با حمايت انگليسي‌‌ها و روس‌ها به نام روزنامه «مردم» منتشر می‌شد که صاحب امتياز آن مصطفي فاتح، رئيس شرکت انگليسي نفت، بود و نويسندگان آن را اعضاي حزب توده همچون احسان طبري، انورخامه‌اي، عبدالحسين نوشين و... تشکيل مي دادند. مطالب اين روزنامه بر ضد آلمان هيتلري و متحدين و حمايت از متفقين بود. برخي از اعضاي حزب با اداره روزنامه توسط فاتح مخالف بودند و از همين رو پس از آنکه خطر فاشيست‌‌ها برطرف شد روزنامه کاملاً در اختيار حزب توده و روس‌‌ها قرار گرفت.
 حزب اندک اندک رونق گرفت. در 1321 باشگاه حزب رسماً در خيابان فردوسي گشايش يافت و بر تعداد اعضاي حزب افزوده ‌شد و براي انجام برخي اصلاحات در مهر 1321 نخستين کنفرانس ايالتي خود را به صورت محرمانه تشکيل داد. در اين کنفرانس مرامنامه و اساسنامه حزب تغييراتي پيدا کرد و مفادي در خصوص کارگران، زنان و لغو قانون ضد فعاليت‌‌هاي کمونيستي گنجانده شد.(11) در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي، حزب توده بيست نامزد داشت و از اين عده، هشت نفر با مساعدت‌‌ روس‌ها به مجلس راه يافتند و فراکسيون حزب توده را تشکيل دادند. نمايندگان حزب در شمال ايران و در مناطقي که در اشغال نيرو‌هاي شوروي بود بيشترين آراء را به دست آوردند.
 حزب توده گرچه در مرحله اولیه از اتخاذ مرام کمونیستی به طور صریح اجتناب ورزید اما در روش‌‌ها و اصول سازمانی، شیوه حزب کمونیست شوروی را تعقیب کرد. این رویکرد از یک روی متاثر از استالینیسم در حزب بود و از سوی دیگر، تجربه‌‌ها و عقاید حزبی رهبران حزب نیز ناگزیر از چنین شیوه‌‌هایی بود. این رویکرد و تعهد به این اصول، در کمونیست بودن حزب توده تردیدی باقی نگذاشت و موانع عمده ای در تحقق یک جبهه فراگیر که حزب و شوروی آن را جستجو می‌کردند، به وجود آورد.

پی نوشتها:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
   ۱- دنیای ارانی، باقر مومنی، نشر خجسته، 1384، ص 112. 
   ۲- استالنیسیم و حزب توده ایران، الهه کولایی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌،1376.
   ۳- گروهی تاریخ تاسیس حزب توده را هفتم و گروهی دیگر دهم مهر را سالروز تاسیس حزب می‌دانند
   ۴- کژ راهه، احسان طبری، امیر کبیر، 1366.
   ۵- خاطرات نورالدین کیانوری، موسسه تحقیقاتی دیدگاه، انتشارات اطلاعات، 1372.
   ۶- همان ص 68 – 67.
   ۷- تاریخ سی ساله ایران، بیژن جزنی ج ا ص 10.
   ۸- تاریخ جنبش کمونیستی در ایران ص 141.
   ۹- شکست شا‌هانه. ماروین زونیس. عباس مخبر. طرح نو. زمستان ۱۳۷۰
   ۱۰- خاطرات ايرج اسکندري، تهران، دفتر مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، 1372، ص 119.
   ۱۱- انور خام‌هاي، خاطرات سياسي،.تهران، نشر گفتار و علم، 1372ص 295.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع :
- استالنیسیم و حزب توده ایران، الهه کولایی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376.
- خاطرات نورالدین کیانوری، موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، انتشارات اطلاعات، 1372.
- جریان شناسی چپ در ایران، حمید احمدی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه سیاسی، 1387.
- دنیای ارانی، باقر مومنی، نشر خجسته، 1384.
- شکست شا‌هانه، ماروین زونیس، عباس مخبر. طرح نو، ۱۳۷۰.
- سیاست و سازمان حزب توده، جلد اول، موسسه مطالعات و پژوهش‌‌های سیاسی، 1370.
- سایت فرارو، 7 مهر 1389.
- تاریخچه حزب توده، فاطمه معزی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر .

محمود فاضلی



http://www.ohwm.ir/show.php?id=800
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.