روزنامه نگاری دفاع مقدس و جایگاه کمان
بحث از چند و چون روزنامهنگاری جنگ و توسعاً بررسی نسبت و رابطۀ مطبوعات ادواری ـ مشتمل بر روزنامهها و نشریات ـ با جنگ و جبهه، سیر و تطور آن میتواند و سزاوار است که موضوع پژوهشهای جدی و علمی و نگارش پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی باشد. کما اینکه دربارۀ «کمان» تاکنون دو ـ سه پایاننامه در رشته روزنامهنگاری و ارتباطات و زبان و ادبیات فارسی فراهم شده و در دست تحقیق و نگارش است. برای شناخت موقعیت کمان در مسیر روزنامهنگاری و نشریهپردازی جنگ مقدمتاً لازم است ماجرای رابطهی متقابل جنگ/ دفاع مقدس و مطبوعات را عجالتاً به اعتبارات ذیل تقسیمبندی و نوعشناسی کرد؛
الف: از نظر زمان، تمامی نشریات جنگ را میشود به دو دورۀ زمان جنگ و پس از جنگ تفکیک کرد. این تقسیمبندی خود، اجزاء دیگری هم دارد.
ب: از حیث بسامد یا کمیت بازتاب جنگ در مطبوعات، گونهها یا صورتهای زیر به چشم میآیند.
1ـ جنگ به عنوان یک رخداد، موضوع خبر، گزارش و تحلیل و اطلاعرسانی مطبوعات ـ خصوصاً روزنامهها ـ بوده است.
2ـ به مرور ایام و توالی حوادث و جایگیر شدن تدریجی جنگ در فضای اندیشگی، فرهنگی، سیاسی و تبلیغی نظام، برخی روزنامهها و نشریات صفحه ویژهای را به انعکاس ادبیات (غالباً خاطرات و شعر) و گزارش و تصاویر و مستندات مکتوب (عمدتاً وصیتنامهها و یادنوشتهای اهل جبهه) و مصاحبه با رزمندگان اختصاص دادند. یکی از مبادی اولیه پیدایی ژورنالیسم فرهنگی ادبی تبلیغی جنگ ـ که تاکنون هم ادامه یافته است ـ همین صفحات ویژه بودند.
3ـ در سالگشتهای تقویمی مناسبتی موسمی جنگ، بهویژه هفته جنگ (31 شهریور ماه تا 5 مهر) بعض روزنامهها و نشریات به تدوین جُنگوارهها/ مجموعههای ویژه جنگ میپرداختند که عمده و اساس محتوای آنها ادبی فرهنگی و ارزشمحور بود. این «وِیژهنامه»ها زمینهساز و انگیزهی پیدایی نشریههایی شدند که بعدها اختصاصاً در موضوع جنگ ـ با تمرکز بر ماهیت فرهنگی و محتوای ادبی و هنری ـ انتشار یافتند. فیالواقع آنچه بعدها در جریان کتابگری و کتابگزاری/ کتابنویسی جنگ/ دفاع مقدس ـ خاصه ادبیات ـ به وجود و ظهور رسید از همین مبدأ و آبشخور مایه گرفت و آغاز شد.
ج: از حیث نوبت/ انتشار مطبوعات، دو نوع کلی قابل تشخیص است:
1ـ روزنامهها؛ از ابتدا تا انتهای وقوع و خاتمه جنگ، هیچ نوع روزنامه اختصاصی دربارۀ جنگ تهیه و منتشر نشد! به عبارت دیگر روزنامه جنگی در طول مدت جنگ به وجود نیامد، اما جنگ در روزنامهها به اشکال مختلف ـ و غالباً درشت و نه درست ـ بازتاب داشت.
2ـ نشریات ادواری (هفتگی، ماهانه، فصلنامه و ...) مسامحتاً اگر بتوان «پیام انقلاب»، «امید انقلاب» را نشریه تخصصی/ اختصاصی جنگ سپاه ـ جنگ و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ـ دانست، این دو مجله را باید از زمره ـ یا برجستهترین و برترین ـ نشریه جنگ در زمان جنگ، پیشرو و پیشگام دیگر نشریات جنگ/ دفاع مقدس به شمار آورد. دانستنی و گفتنی است «جنگنگاری و جنگنویسی/ گزارشگری و خبرنگاری از جنگ در این نشریه ـ پیام انقلاب ـ قبل از وقوع علنی و رسمی جنگ ایران ـ عراق، تحت تأثیر حوادث رخداده داخلی و ستیز با معاندان در کردستان و دیگر جایها، تمرین شده و آغاز گشته بود. برساخت واژگانی «خوننگار» به جای «خبرنگار» از آنِ این دوره و فضاست. اما در سالهای پایانی جنگ ـ 67/66 ـ روزنامه اطلاعات، هفتهنامه «اطلاعات جبهه» را در شمارگان محدود برای مناطق جنگی و رزمندگان چاپ میکرد که در قیاس با نشریه پیام انقلاب چندان که باید محل اعتنا و اقبال واقع نگشت.
دـ از حیث منظر اندیشگانی و سیاسی فراهمآورندگان، هـ ـ از حیث موضوع و محتوای آنها، و ـ از حیث سازمانها و نهادهای پشتیبان و راهنما زـ و ...
آنچه دراین نگاه شتابزده و گذرا شایسته توجه است اینکه اولاً دفاع مقدس و جنگ در نشریات و مطبوعات به حیث منظر و موضع و موضوع در حیطه فرهنگ و ادبیات باور و باروشده دینی، اسلامی، انقلابی شیعی ـ به وجود آمدند. وجه غالب در نشریات جنگ ادبیات و هنر بود، نه ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و دیگر جنبههای وجودی جنگ. مطبوعات جنگ عمدتاً وابسته به نهادهای تبلیغی رسانهای فرهنگی نظام بود، به ویژه نهادهای انقلابی همچون سپاه پاسداران و جهادسازندگی. این وضعیت را اگر روال طبیعی شده و رسمیت یافته جنگ در مطبوعات بدانیم بازشناخت وجوه متعدد محتوایی، موضوعی مطبوعات جنگ زماناً در دوره جنگ و پس از آن قابلیت بررسی دارد.
در این مختصرنوشت قصد و امکان احصای تام و تمام مسائل معطوف به مطبوعهشناسی جنگ نیست، اما با توجه به مفاد مقدمه مذکور میخواهم این معنا را یادآور شوم که تقریباً محتوا، منظر و شیوههای زبانی بیانی جنگ در مطبوعات جنگی در زمان واقعه از ابتدا تا انتها ـ جز در موارد استثنا و اندکشمار ـ سبک و سیاقی همانند و همگون داشت و ظرف و مظروف ادبیات رسانهای مکتوب جنگ ساختاری شبیه و یکسان را پیش چشم میآورد.
پذیرش قطعنامه 598 جلوهی جنگ را ـ بر روال پیش بوده ـ تا مدتی نه چندان طولانی مدت کمرنگ کرد، اما این درنگ و بهت پیشآمده اندک اندک جای خود را به بازگشت و توجه مجدد مطبوعات به جنگ داد. به این اعتبار کمان را میتوان فصل فارق و واسط میان دورهی سپریشده جنگ و پساجنگ به حساب آورد. دوران پسا جنگ را میشود دقیقتر به پسا جنگ نخست یا اولیه یا به تعبیر صریعتر و روشنتر پساجنگ مجازی و پساجنگِ حقیقی و تام و تمام تقسیمبندی کرد. کمان در زمینهی پسا جنگ اولیه و مجازی پدیدار شد و بالید و باپدیدارشدن نشانههای نخست و مقدماتی پساجنگ ثانوی اندک اندک از توش و توان باز ایستاد. کمان، با تجربههایی که پدیدآورندگانش از پیش داشتند (روزنامهنگاری/ خبرنگاری تجربی از جنگ) و چندی نیز تمرین تولید نشریهای خاص را از آرزو به عین و عمل محقق کرده بودند (کتاب مقاومت)، با آگاهی از موقعیت مخاطب پس از جنگ و لزوم تغییر در نگاه و زبان گفتن و نوشتن و نگریستن به جنگ ـ جنگی که دیگر نبود و پایان پذیرفته بود ـ متولد شد. کمان نخستین قدم را در وداع با زبان عهد اول جنگ اینگونه برداشت. وقتی سخن از طرز تازه و تغییر در زبان پیش میآید، مقصود تغییر و دگرگونی در ذهنیت و زاویه دید است. به همین دلیل کمان در هستی و هویت خودش مثل و شبیه نشریههای جنگ یا همچون جنگنوشتههای زمان جنگ در مطبوعات نبود. کمان بعد از فرارسشدن نشانههای پیری زودرس و جوانمرگشدن ـ صرفنظر از اینکه محل توجه و بعضاً تقلید واقع شد ـ تقریباً بیشبیه و تکرار در حافظه و خاطرهی نشریهنگاری جنگ باقی ماند و جای گرفت. بداعت کمان از حیث زبان، منظر، محتوا، حجم ـ و مشخصاً طراحی و گرافیک آن، که میتوان آن را نمونهای کمنظیر از همپیوندی متنِ تصویری با نوشتار محسوب داشت ـ در اوان شمارههای انتشار، عادتزدگان ژورنالیسم رسمی تبلیغاتی جنگ را به گمانها انداخت. حتی نام نشریه به بسیاری از گوشها و چشمهای خویگر به نُرم زبانی مکررشده جنگ ـ که در تعبیرهایی همچون «سینه سرخان عاشق»، «کبوتران خونین بال» میتوان به نوع آن پی برد ـ غریب و گران میآمد.
کمان توانست ایجاز، سادگی ـ و نه سطحیزدگی ـ باورپذیری و همگامی و همکلامی با خواننده را نشان بدهد. کمان در عین سادگی، زیبایی خاص خود را داشت، زیرا پر سروصدا و هیاهو نبود؛ نجیب و سربه زیر بود. خواننده را رویاروی سخن خود میدید، حی و حاضر که با او باید صریح، صادقانه، درست همکلامی کرد. کمان به ظاهرِ خودش توجه داشت، شلخته نبود، ظاهرگرا و ظاهرفریب هم نبود. کمان توانست از گونهای دیگر دیدن و گفتن دربارهی جنگ را به چشمِ تماشا و به زبان متن بیاورد. نوشتهها ـ سبک نگارش کمان، ضمن توجه به محتوا و مضمون و موضوع طرزی تازه از ترکیب گفتوشنود بود. این طرز تازه که به راستی میتوان آن را سبک منحصرِ زبانی محتواییِ خاص جنگ نامید بیشتر از همه بر قلم دقیقالنظر، ژرفانگر و ساحت نگاه شخص مدیرمسئولش تکیه داشت ـ هدایتالله بهبودی. لطافت بیان وجه دیگری است که در بازشناخت جنس زبانی کمان آن را در بعض قلماندازهای سردبیرش میتوان احساس کرد ـ مرتضی سرهنگی. کمان را کمانیان همچون خاطرهی ایام جوانی خود در سویدای خاطر و در دل دارند. کمان نه فقط پارهای از پیکر جنگ در مطبوعات است که یادآورنده و نگهدارنده نفسهایی است که درآن دمیده شد تا بپاید و سربلند بماند. قبول توقف و تعطیلی کمان در ایستگاه شماره دویست هم به هنگام و در موقعیت خود همچون پذیرش قطعنامه 598، اهتمامی بود تلخ، تصمیمی سخت به وقت و اقدامی بخردانه و بجا و البته ناگزیر. والسلام.
علیرضا کمری
منبع: هفته نامه پنجره، شماره ۱۰۷، ص ۳۲