شماره 35    |    12 مرداد 1390



نگاهی به کتاب از باغ قصر تا قصر آرزوها، خاطرات یک عضو سابق حزب توده

نه سر پیاز بودم و نه ته پیاز

«من در حزب توده نه سر پیاز بودم و نه ته پیاز» این جمله‌ای است که یکی از اعضای سابق حزب توده سال‌ها بعد از فعالیت در آن تشکل سیاسی در میان سطور خاطرات خود از روزهای فعالیت‌اش برای حزب توده می‌نویسد. عبدالمجید مجید فیاض اما تنها به صفت عضویت در حزب توده شناخته شده نبود، که او مدیر مجله هیرمند خراسان بود و نیز وکیل دادگستری در مشهد. اکنون چند سالی پس ازمرگ او دست‌نوشته‌هایش از روزهای زندگی و بازگویی خاطراتش در قالب کتاب «از باغ قصر تا قصر آرزوها» منتشر شده است. کتاب خاطراتی که در دو جلد مدون شده و عمده سطور آن به روزهای عضویت و فعالیت در حزب توده و اتفاقات دهه 30 ایران اختصاص دارد چه آنکه نویسنده خود در همان صفحات آغازین کتاب تکلیف خود را با خواننده روشن می‌کند که: «من در حزب توده نه سر پیاز بودم و نه ته پیاز. یکی از مجذوب‌شدگان حرف‌های قشنگ (انور) خامه‌ای و همراهان دیگرشان بودم که آنها هوشیارانه حزب را پیش از قرار گرفتن در مسیر کتک خوردن و ضربه دیدن از چپ و راست و زندان رفتن‌ها و اعدام شدن‌ها ترک کردند.»
مجید فیاض کتاب خاطرات خود را در لندن نوشته است، چرا که پس از انقلاب 57 و به دنبال زندانی شدن و مصادره اموالش مجبور به ترک کشور و اقامت در انگلستان شده بود. اما مگر او که بود و چه کرده بود که چنین فرجامی در انتظارش بود؟ خودش در کتاب خاطراتش نوشته: «بیست‌ودوم بهمن 1357 روزی که انقلاب دریاران پیروز شد من و همسرم برای رسیدگی به امور تحصیلی چهار دخترم که در آمریکا و انگلستان درس می‌خواندند در لندن بودیم. به دلیل همان غیبت در روزهای پرجوش و خروش انقلاب، افرادی که هویت انقلابی هم نداشتند منزل مسکونی ما را به بهانه غیبت من و همسرم در روزهای انقلاب و مجاورت با ساختمان‌های سازمان اطلاعات و امنیت مشهد متصرف شده و به موازات عملکرد این گروه، دادسرای انقلاب اسلامی نیز مرا از طریق رسانه‌های گروهی به محاکمه و تعقیب انقلابی فراخواند.» با این همه او به ایران بازمی‌گردد، مدتی زندانی می‌شود و بعد هم امضایی بر ذیل برگه مصادره اموالش می‌گذارد و نزد خانواده‌اش به لندن باز می‌گردد.
عبدالمجید مجید فیاض، صاحب امتیاز روزنامه هیرمند خراسان بود که در فاصله سال‌های 1337 تا 1343 منتشر می‌شد و مورد توجه روشنفکران ناراضی از حکومت قرار گرفته بود و شاید همین تجربه مطبوعاتی، تجربه وکالت و تجربه فعالیت در حزب توده بود که او همواره نگاه منفی ساواک را دنبال خود داشت. نیای مادری و پدری مجید فیاض از جمله چهره‌های سرشناس شهر مشهد و تولیت آستان قدس بودند و او در «باغ قصر» از معروف‌ترین باغ‌های طرقبه و در قصر پدربزرگ مادری خود به دنیا آمده و همین تولد در «باغ قصر» را استعاره‌ای برای نام‌گذاری کتاب خاطرات خود گرفته است. مجید فیاض به رغم همراه داشتن همیشگی انگیزه فعالیت سیاسی و به پایان رساندن تحصیلات دانشگاهی در رشته حقوق دانشگاه تهران و نیز گرایش به اندیشه‌های مارکسیستی در دوران تحصیل اما هیچ‌گاه به صورت کامل به فعالیت‌های سیاسی اقدام نکرد چرا که مطابق روایت خود او در کتاب خاطراتش، گرایش او به اندیشه‌های مارکسیستی بیشتر جنبه روشنفکری داشته و مضاف بر این شناخت او از مارکسیسم در سطح می‌ماند و او در این شناخت انگیزه‌ای برای عمیق شدن نمی‌یابد. از طرف دیگر علاقه او به ادبیات به همراه آشنایی او به زبان فرانسه و ترجمه آثاری از شعر و ادب فرانسوی، او را به سمت آشنایی با صادق هدایت و جلال آل احمد کشاند.
دفتر خاطرات خود نوشت فیاض به لحاظ ادبی غنی و فنی است و متن خاطرات سیاسی او و به ویژه بازگویی حوادث دوران کودکی و نوجوانی او بیشتر به زبان رمان نزدیک است و البته منبعی خاص برای آشنا شدن با فضای اجتماعی شهر مشهد در آن روزگار می‌تواند به شمار آید جلد اول خاطرات مجید فیاض از کودکی نویسنده تا کودتای 28 مرداد را شامل می‌شود که در این میان واقعه شهریور 1320 و ورود ارتش سرخ به مشهد و واکنش مردم در کانون توجه نویسنده قرار دارد و جلد دوم سال‌های انتشار روزنامه هیرمند و سفرهای برون‌مرزی نویسنده را روایت کرده است. اما موضوع حزب توده در اکثر سطور خاطرات برجسته است و نویسنده تلاش می‌کند تا در تمام مقاطع تاریخی از حزب توده حمایت کند و عملکرد آن را به گونه‌ای توجیه کند تا بدانجا که انشعاب خلیل ملکی با همراهی جلال آل احمد را با قوت تمام نادرست و مردود می‌داند. جانبداری و سمپاتی مجید فیاض به حزب توده بسیار آشکار است و دامنه آن تا رویارویی با جبهه ملی و دکتر محمد مصدق نیز کشیده می‌شود. با این همه از نکات جالب این کتاب شرح ماجراهای روی داده در جریان به توپ بستن مسجد گوهرشاد و نیز ماجرای کشف حجاب به دستور رضاخان است که نویسنده وضعیت و پیامدهای آن دو رویداد مهم را در شهر مشهد توصیف کرده است.

مریم شبانی

منبع: ضمیمه ماهنامه مهرنامه, شماره 9، اسفند 89، ص 12


http://www.ohwm.ir/show.php?id=704
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.