تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا-4
|
چشمانداز جهانی
حال چطور صحت این اطلاعات را بررسی کنیم؟ چشمانداز ساختار مصاحبه، باید درونی باشد آیا این با عقل جور درمیآید؟ آیا اینها عدم ثبات در تصدیق یا تلاشهایی هستند برای ایجاد سوگیری کلیشهای یا پنهان کردن اطلاعات؟ تجزیه و تحلیل مشابه یک متن، آنچنان که Ronald Grele در مقالة مؤثرش در تجزیه و تحلیل کردن شالودة ساختار، زیر نفوذ آگاهی مطرح میکند، در مصاحبة تاریخ شفاهی نیز ممکن است ارزشمند باشد. برخی از مصاحبهها هستند که ممکن است لازم باشد شما اطلاعاتشان را از حیث درست و نادرستی زمان (وقوع) راست و ریس کنید معیار دوم تدارک دیدن امکان بررسی اطلاعات با سایر منابع شفاهی مستند است. من در دوره تحقیق میدانیام در نیجریه، با تعداد مختلفی از روستائیان در مرکز نیجریه بیش از صد گفتوگو انجام دادم. این بخش از نیجریه، بواسطة موقعیت جغرافیایی، دور از دسترس جهاد اسلامی، بوسیله مقاومت رزمندگان، حفظ شده بود. تعداد کمی مدرک مستند از دانشمندان مسلمان مجاور امیرنشینان باقی مانده بود. بعلاوه، سربازان انگلیسی، تنها در سالهای قرن اخیر به این منطقه وارد شدهاند و پیش از آن هیچ گزارشی از خانهبدوشان برای مراجعه کردن نیست. چه بنابراین لازم بود مقابله و مقایسهای در روایات مختلف شفاهی صورت گیرد. وقتی این کار ضروری است که مخبرین درباره مصاحبه بشوند، یا منابع شفاهی جدیدی بدست آید. بالاخره گواهی یک گزارش جدید از منطقه، مبنای مقایسه شفاهی و مکتوب واقع میشود. بدون پژوهش در تاریخ شفاهی این جامعه با سواد مقدماتی، بعد از چند دهه ممکن است به طور کلی به حیاتش خاتمه داده شود. به این ترتیب منابع شفاهی، افق فکری جدیدی در اختیار مورخین قرار میدهند که آنان میتوانند بوسیله آن منابع آرشیوی و کتابخانهای را بدون سیطره نامریی (لنز) در تجزیه و تحلیلهای سیاسی، نظامی ـ صنعتی ببینند. این چشماندازی بود که استعمار در آن، هیچ کدام از اروپائیان، زنان و کودکان و فرودستان را به حساب نیاورده بود. چیزی که دست ما را باز میگذارد، فراوانی شاهدان عینی است؛ و کسی که میتواند روایاتی از شنیدههای مربوط به گذشتهاش را بیان کند. بعلاوه، بهرهگیری از شواهد مکتوب اخیر تاریخ نوع بشر. Donald Denoon, Rodericlacey در اثرشان با نام «سنتشفاهی در ملانزیا» سه تا نظر (فهم درست) را پیشنهاد میکنند. آنان نوشتهاند که احزاب سوسیالیست که از 1917 قدرت را در سراسر جهان در دست گرفتند، اهمیت بیشتری به کارگران معمولی و کشاورزی (روستائیان) دادند. پس از جنگ جهانی دوم، تعدادی از کشورهای مستعمره پیشین، که پرچم خودمختاری افراشتند، بزودی برای ملتهای پیش از استعمارشان، محتاج سوابق ملی شدند. سوماً رشد جامعهشناسی و انسانشناسی از رشتههای علوم اجتماعی در این قرن، نه فقط به رهبران سیاسی، با تحت سلطه درآوردن موضوعات شایسته پژوهش که به مردم عادی نیز شهرتی بخشیده است. به طور خلاصه، منابع شفاهی به مورخین اجازه میدهند تا از مطالعه گروه نخبه بگریزند و من حیثالمجموع به انسان نزدیکتر شوند. E. p. theomson. Paul Thomson میخواهند این گفته را به معنی دقیق کلمه، یک پله جلوتر ببرند و بگویند که: پژوهش شفاهی، تاریخ را به مردم برمیگرداند. در همین حالت، تاریخ شفاهی همچنین گرایش به از سرگیری نیروی محرکه ارتباط گسترده بوسیله مورخین برای فعالیت اجتماعی داشته است. و این امر باعث شده پدیدههای عمومی، بیشتر در رفتار اجتماعی مورد مطالعه قرار گیرند. این تمایل را چنان که E.J.Hobsbawm بیان کرده، خاطر مردم عادی را به تحرک واداشته، چندان که آنان یکایک آمادگی دارند روی گفتار نامفهوم و پیچیده غیرمستند تمرکز کنند. قطعاً پژوهش شفاهی میتواند به مثابه یک روششناسی و منبعی در چارچوب تاریخ فرهنگی دیده شود. همچنان که پژوهش شفاهی مستعد است روی خیلی از گروههایی که به مورخین حرفهای دسترسی نداشتهاند و در نتیجه در کتابهای تاریخی نوشته شده ظاهر نشدهاند، تمرکز کند.
نوشته: جیمز.اچ.ماریسون ترجمه: مهدی فهیمی
منبع: روزنامه اطلاعات، سه شنبه 12 آبان 1388، شماره 24607
|