تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا-2
|
چشمانداز جهانی
افزون بر آن که اصطلاح کردن «تاریخنگار شفاهی» هرازگاهی باعث میشود مصاحبهکننده این نقش را بر خود فرض بگیرد؛ و این امر منجر بشود به این که یک نفر اعتقاد پیدا کند که به شخص راوی صرفاً به عنوان یک منبع شفاهی مراجعه کرده است و نه بهره دیگر و نه حتی از باب معرفت به سایر منابع. گرچه این یک مورد عام است، یک موردی که میتواند الزاماً مورخ نباشد، اما به هر حال او یک راوی است، یک وقایع شمار، یک گوینده یا بازگوکننده حکایات.
من خودم را در جایگاه یک مورخ مورد بررسی قرار میدهم. کسی که از پژوهش شفاهی به عنوان یکی از روشهای مخاطب قرار دادن گذشته استفاده میکند.
در آفریقا، جایی که من پژوهش دوره لیسانسام را به انجام رساندم. ضروری بود که تمام منابع باستانشناسی، زبانشناختی، انسانشناسی مستند و شفاهی مورد مطالعه و بازبینی قرار گیرد، که در واقع تمامش مربوط به گذشته بود.
بنابراین من پژوهش شفاهی را به مثابه فقط یکی از منابع در اختیار داشتم؛ مثل یک مورخ! به این ترتیب، من ترجیح میدهم از تعبیر «پژوهش شفاهی» استفاده کنم و آن را به وسیله مجموعهای از عناصر تمامی روشها، با متغیر شفاهی بودن یا مصاحبه با اشخاص دیگر با اشخاص در یک موضوع، در حالی که مصاحبهکننده به امر پژوهش اشتغال دارد، توضیح بدهم. به هر حال، برای بیان آنچه مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد، اصطلاح پژوهش شفاهی دقیقتر است.
مصاحبه [بیشک] مبنای تمامی پژوهشهای شفاهی است. این مصاحبه میتواند روایت و حکایت باشد، مصاحبه با نخبگان باشد، مصاحبه گروهی یا شرح حال باشد. منظور از تمام این وجوه، گفتوگو بین دو نفر یا اشخاص بیشتر است؛ با یک سؤال یا مجموعهای از پرسشها. یک مصاحبه میتواند باز و نامحدود باشد یا یک تبادل [خبر و نظر] بسته رخ بدهد.
البته این جزئیات بیشتر مستلزم شغل و حرفه مصاحبهگری، یا یک تبادل اطلاعات غیررسمی است. پژوهش شفاهی در موقعیت (و مقام) مصاحبه اغلب وقتی مفید واقع میشود که شامل گفتوشنود بین دو نفر فاضل و اندیشمند ـ مصاحبهکننده و آگاهیدهنده یا مصاحبهشونده ـ باشد. باید به قدر کافی مطلع و آگاه باشد، و آمادگی داشته باشد تا از خبررسان همه اطلاعاتی را که بعداً باید ارائه کند، به دست آورد، مصاحبهکننده از طرفی باید با زبردستی اطلاعات را از زیر زبان راوی بیرون بکشد؛ [اخباری که] خبررسان، بدون احساس خطر کردن در جریان گفتوگو آنها را ارائه نخواهد کرد.
ارزش پژوهش شفاهی که در گزارش تاریخی وجود دارد، به وسیله مصاحبهکننده غیر خبره، بشدت نادیده گرفته میشود. اگر مصاحبهکننده در منابع مرتبط مطالعه نداشته باشد، منابع مقدماتی تجزیه و تحلیل نشود و انواع پرسشها و پاسخهایی که ممکن است شخص بپرسد یا دریافت کند به دقت بررسی نشوند و بعد از آن آگاهیرسانان [راویان] نتوانند وظایفشان را به بهترین وجه انجام دهند، در نتیجه اطلاعات به دست آمده از کیفیت بالایی برخوردار نخواهد بود.
پژوهش شفاهی، آنگونه که متضمن تمام تعابیر ممکن، یعنی «تاریخ شفاهی» و «سنت شفاهی» باشد، معمولاً به معنی گزارشی از رویداد تاریخی، شخص یا مکان، خاطره اولین شخص از گذشته، به واسطه مشاهده است؛ به این ترتیب این وقایع خاطره زندگی هستند.
سنت شفاهی از این حیث که طول جغرافیایی بزرگتری دارد ـ خاطرهای از خاطرات است ـ متفاوت است و مستعد است که بیفتد در دامن آنچه یک انسانشناس یا اهل فرهنگ عامه بدان اشتغال دارند. گرچه مورخین خصوصاً در آفریقا توجه زیادی به این تکنیک مبذول داشتهاند.
معمولاً آنچه از حیث گذشته اجتماعی، متضمن افسانههای حماسی، ضربالمثلها، چیستانها (و لُغزها) و اقوال معروف (کلمات قصار) است، کل فرهنگ شفاهی جامعه را دربر میگیرد. در آفریقا، سنت شفاهی نقشی بسیار سترگ و حیاتی به عهده دارد. هر جامعه طبعاً یک سنت دارد اما آیا واقعاً فحوای کلام به طور صریح به ما خواهد گفت در سنتهای تاریخی گذشته چه اتفاقاتی افتاده است؟ یا صرفاً انبساط خاطری از حکمت شفاهی را به نمایش میگذارند، یا داستانهایی از گذشته (و سنت ادبی) هستند.
سنتهای شفاهی و مفهوم بدیهی قبلی و اخیر مورخ، هر دو با هم نزد فرهنگ عامهدان (فولکلوریست) وجود دارد.
روایات تاریخی شفاهی اغلب از گزارش وقایعی فراهم میآیند که یک، دو، سه و بیشتر از چند نسل قبل از تولد خبررسان اتفاق افتادهاند. جوامع آفریقایی، در دوره پیش ـ استعماری، دارای بیشترین بخش [و سهم] از تمدنهای شفاهی بودهاند. روش و رفتار افراد این تمدنها به منظور گفتوگو، نگرش، و مشخصات همان افراد جامعه درسخوانده را نسبت به نوشتار داشت.
این مشاهدات کلی راجع به آفریقا، بیتردید میتواند مناسب سایر جوامع دارای تمدن شفاهی بیش از باسوادی، همچنین برخی از آنها در جنوب شرق آسیا، باشد. از این دست روایات ممکن است در جامعه درسخوانده نیز پیدا شود. جایی که به کمک اسناد و مدارک، آنها برخی اطلاعات را از دل روایت تاریخی بیرون میکشند. هرچند جوامع شفاهی بدون اسناد و مدارک،گزارش پربار زیادی از عمق سنتهای شفاهیشان فراهم میآورند که معمولاً تا نسلهای دور، امتداد پیدا میکند.
به طور نمونه، Malink – griet از مالی، غرب آفریقا در کتاب: «راوی تاریخ سنتی»، گزارشهای شفاهی زندهای از پادشاه Sundiata که هفتصد سال قبل، پادشاهی داشته، فراهم آورده است. تعداد بیشماری از مورخان آفریقایی، با شماری از نسلهایی برخورد کردهاند که پژوهش شفاهی را مورد استفاده قرار دادهاند.
در اروپا ـ هرچند نه همیشه، عقیده داشتن به یک سنت «فرهنگ شفاهی»، موجب پژوهش قابل ملاحظهای در فرهنگ شفاهی مردمی شده است. به طور نمونه AlbertLord لرد، در این که کجا سنتهای شفاهی [جوامع] باسواد و سنتهای تاریخ شفاهی یکدیگر را ملاقات میکنند. [به هم میرسند]، تحقیق جامعی را انجام داده است.
مقاله Stephanie Farrell در افسانه شفاهی فرانسه، [از قول] Chanson de Roland حمله غافلگیرانه ارتش Charle magne در اسپانیا به سال 778 را نقل کرده است؛ یادداشتهای این گزارش شفاهی تا اواسط قرن بیستم روی کاغذ نیامده بود. او مطالعه موردی جذابی از ارتباط بین منابع گفتاری و نوشتاری فراهم آورده بود.
در جنوب شرق آسیا، جایی که هنوز از منبع سنت شفاهی سر زنده و پروپیمانی برخوردار است؛ «محمد تائب عثمان» و James Fox، دوگانهای از رهیافتی نظری و روششناسانه در ارتباط بین منابع کتبی و شفاهی تهیه کردهاند، از مجموعه سنتهای شفاهی، بیشک Sejarah Melayn مطالعه موردی قابل توجهی به دست داده که با کار «جانسون رولاند» قابل مقایسه است.
بدیهی است، تمام رهیافتهایی که ذیل پژوهش شفاهی گرد آمدهاند، دارای روششناسی جمعآوری هستند. برای مورخ، برخلاف سایر رشتهها، یک امر در درجه اول اهمیت است و آن نیاز به گاهشماری (کرنولوژی) وقایع است برخلاف فلکوریست که بیشتر توجهاش به فرم و شکل مراسم است تا مضمون و محتوای آن، تاریخنگار باید نسبت به توالی و ترتیب علمی ـ معلولی، هوشیار و آگاه باشد؛ به عبارت دیگر نسبت به تجزیه و تحلیل تاریخ نادرست، تسلسل و پیوستگی وقایع در مطالعه گذشته ضروری و مهم است؛ همچنین کرنولوژی که سایهاش همواره روی شانه مصاحبهکننده است.
در حدود 2500 سال قبل، تو سدید، یکی از بنیانگذارن تاریخنگاری غربی، روایات مورد استفاده از مشاهدات سربازان در جنگ بین آتن و اسپارت، به رشته تحریر درآورد. او نوشته است که این حقایق آسان به دست نیامده است.
مجموعه مقاله ویراسته: جیمز.اچ.ماریسون ترجمه: مهدی فهیمی
منبع: روزنامه اطلاعات، سه شنبه 5 آبان 1388، شماره 24601
|