معرفی کتاب سیمرغ
|
هلیکوپتر مثل پرنده تیر خورده شروع به حرکات غیر عادی کرد. نمیدانم در آن لحظات وحشت چطور شد که یک دفعه یاد خواب دوستم افتادم: «اطاق شیشهای، زندانی شدن....». تمام گفتههای او دوباره ذهنم را پر کرد. حالا خود را در قفسی شیشهای میدیدم که چیزی به نابودی آن نمانده بود. هلیکوپتر بعد از چند حرکت غیر عادی به سمت زمین کشیده شد. شدت افت بسیار شدید بود. سراسیمه با عباس تماس گرفتم و گفتم:" عباس ما را زدهاند. مواظب ما باشید"
این نوشتهها، تکهای از خاطراتی هستند که از شهید اکبر شیرودی و شهید احمد کشوری و دوستان همرزمشان به یادگار ماندهاند و در کتابی با عنوان سیمرغ به چاپ رسیدهاند.
نام بلند آوازهاین دو شهید نه تنها برای تمامایرانیان عزیز و گرانمایه است، بلکه برای تمام نیروهای نظامیجهان شناخته شده و تامل برانگیز است. صاحب نظران جنگهای هوایی به شهید شیرودی لقب «نامدارترین خلبان جهان» را دادهاند. شهید تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش وی را ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازیدراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر توصیف کرده و میگفت: «او غیر ممکنها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام دادم، امام در مورد وی فرمود: "او آمرزیده است".»
شهید شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بیش از 40 بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله به هلیکوپترش، باز سرسختانه میجنگید. شهید شیرودی پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از 360 خطر مرگ سرانجام در آخرین عملیات پروازی خود (8 اردیبهشت 1360) در منطقه بازی دراز، هنگامیکه عراق لشکری زرهی 250 تانک را با پشتیبانی توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپسگیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سرپلذهاب گسیل داشته بود، به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.
کتاب سیمرغ برای اولین بار در سال 1378 به کوشش حجت شاه محمدی و امیر معصومی، توسط نشر هفت وارد بازار شد. دراین کتاب 211 صفحهای، خاطراتی بکر و کمیاب از لحظات درگیری و نبرد و شهادت شهید شیرودی، شهید کشوری، از زباناین دو شهید و تعدادی از همرزمانشان به چاپ رسیده است. نویسندگان کتاب آن را به 9 فصل تقسیم کردهاند. فصل اول به زنگینامه این دو شهید اختصاص داده شده است و از فصل دوم با عنوان " بالهای باد" نقل خاطراتاین دو شهید آغاز میشود و با «کبوتران امید»، «شکار»، «حسن لبویی»، «زندگی دوباره»، «لحظههای پر التهاب»، «دستهای خدا»، «پیشواز»، «درخت بلوط»، «بالهای مرگ» و «دیدار» ادامه مییابد.
در فصلهای آخر کتاب، صحنههای مربوط به شهادتاین دوشهید از زبان همرزمان این دو شهید بازگو میشوند. خاطرات با لحنی صمیمانه و روان روایت شدهاند و همین نکته باعث صمیمت و ارتباط بیشتر خواننده با کتاب میشود. نکته دیگری که در مورد کتاب میتوان گفت به بازه زمانی خاطرات باز میگردد که از نا آرامیهای پس از انقلاب –زمانی که شهید شیرودی و شهید کشوری اولین ماموریتهای خود در هوانیروز را انجام میدهند- آغاز میشود و تا لحظه شهادت ادامه پیدا میکند. با کمی موشکافی میتوان در لابهلای خاطرات این دو شهید و همرزمانشان از جو کردستان در اوایل انقلاب، حال و هوای جبهههای غرب و رشادتهای بزرگانی همچون شهید صیاد شیرازی، شهید حمید سهیلیان و... باخبر شد. کتاب همچنین اطلاعات خوبی از اصطلاحات نظامیو تجهیزات جنگی کار بردی در انواع هواپیماها و هلیکوپترهای نظامیبه ما میدهد که در متن و در پانویس مطالب تشریح شدهاند.
کتاب هیچ گونه تصویر و ضمیمهای ندارد و شاید عاری بودن چنین کتابی از هرگونه تصویر و ضمیمه نقطه ضعفی برای آن به شمار برود. با روایت آخرین خاطره، آخرین صفحه کتاب نیز ورق میخورد. امااین ضعف در دل متن تا حدودی جبران شده است. چون تصویر سازی خوبی در دل خاطرات انجام شده و با خواندن آنها به راحتی میتوان فضای جبهههای غرب و جنگ را مجسم کرد.
احمدرضا امیری سامانی
|