شماره 13 | 27 بهمن 1389 | |
هیچگاه فصلنامه «یاد» را به چنین روزی ندیده بودم؛ تکیده، نحیف و رنجور. «یاد»، نخستین نشریه تاریخشناسی ایران بود که اکنون به حال نزاری افتاده است. فصلنامهای که انتشار هر شمارهاش سختتر از شماره قبل میشود. اکنون بیشتر یک گاهنامه است تا فصلنامه. فقط هشتاد صفحه برای فصل بهار و تابستان 1389 (توأمان). با چنین روندی معلوم نیست که شماره بعدی داشته باشد. «پیش از حرف اول» و «حرف اول» را عبدالمجید معادیخواه (مدیرمسئول) زده است. از عنوان آن «مرهمی بر زخمهای دل!» دلیر است که چه رنجی میکشد معادیخواه؛ «نمیدانم! شاید همین روزهای نه چندان دلپذیر که ـ در تنگنایی نفسگیر ـ بر این بنیاد و یا یادآوران سخت میگذرد، در نگاهی دیگر سودمندتر از روزهای خوش باشد! روزهایی که در اوج نشاط، تلاشی خستگیناپذیر داشتم؛ با دلی پر امید، سری پرسودا و نگاهی معطوف به برونرفت از «وضع موجود در تاریخنگاری»! سخن اینک از فراز و فرود این بنیاد نیست که امروز عمری فزون بر یک ربع قرن دارد. سخن از جامی شکسته است و قلمداری خسته که ناگهان برخاسته است و گویی در بستر احتضار بر آن است که «آخرین قطره از این جام تهی» را با اصرار و هر جان کندن به یاد آشنایان و یاد ستیزان هدیه کند.» صفحه 15 معلوم است که یاد در صفحات چاپ نشدهاش حرفهای بسیار داشته است، اگر وضع و حال امروز آن را با نشریات رنگارنگ و ملون برخی مراکز و مؤسسات مقایسه کنیم میتوانیم آن حرفها را بشنویم. «این آیا خردپذیرتر از راه دیگری نیست که به جای شادکامی از این نقطهی مشترک، به تفاوت حال و روز خود با دیگرانی بیندیشیم؟! همان از ما بهترانی که هم دغدغهای معطوف به آزادی و امنیت ندارند، هم مستظهر به امکانات بیحساب میتوانند لشگرکی از اصحاب بیان و ارباب قلم را به خدمت بگیرند و فارغ از غم کاغذ ـ و بحران و گرانی و تورم ـ هرچه بخواهند، حجم ویژهنامهشان را چشمگیر و چشمگیرتر کنند. «تا کور شود هر آن که نتوان دید!» این شماره رنجور از یاد را مقایسه کنید با نشریة نوپا به نام «یادآور» که در بیش از 350 صفحه پررنگ و لعاب، با بهترین کاغذ چاپ میشود. با این حال اعتبار و وضع «یاد» در گذشته چنان بوده است که این نشریه با تمام صفحات رنگی و ملون سعی میکند «یادآور» آن «یاد» باشد. کلمه «آور» را چنان کوچک در لوگوی نشریه جای داده که دیده نشود و خواننده در نگاه اول و غیر دقیق فقط «یاد» را ببیند. «تاریخنگاریِ ما ـ بویژه آن چه امروز با نام «تاریخ شفاهی» زبانزد شده است، به «روششناسی» اعتنایی ندارد و با آن چه هم که ـ بیش و کم ـ از بدیهیات است، در مرز بیگانگی است؛ اگر نگویی: بیگانه است! در برهوت کلمه و کلام و اعتبار و مَنال، شکوری به مصاحبه با مدیرمسئول نشسته و به موضوع تاریخ شفاهی؛ در جستجوی روش و آسیبشناسی پرداخته است. محسن کاظمی
| |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=304 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |