شماره 211 | 24 تير 1394 | |
اسکات تیمبرگ برخی به طرز اسرارآمیزی به اتهام جرائمی که احتمالاً مرتکب شده بودند،گرفتار شدند. برخی دیگر در خرابه های باز مانده از کاترینا در نیواورلئان زندگی میکردند. برخی مانند نوجوان ساکن هارلم شرقی چشم از خواب باز کرده و میبیند مأموران اف بیآی اسلحه به دست در آپارتمانشان ایستاده اند و برخی شاهد آن بودند که همسر یا فرزندشنان بدون توضیحی دستگیر شدند. سرگذشتهای تکان دهنده و جذابی از سراسر جهان در طرح صدای شاهدان[http://voiceofwitness.org]از مجموعه تاریخ شفاهی مک سوئینی McSweeneyوجود دارند که همه تلاش میکنند تا به ما بینشی کاملتر و انسانیتری از آنچه در جهان میگذرد به دست دهند. جورج ساندرزGeorge Saunders ، استاد سرگذشت کوتاه میگوید: «هدف از مطالعه مجموعه کتابهای صدای شاهدان، درک کردن حس دیرینه یک انسان از جدافتادگی و هجران است.» مک سوئینی، واقع در سن فرانسیسکو اخیراً گزیدهای از کتابهای پیشین خود را ارائه نموده است که شامل «عدالت ماندگارSurviving Justice» و «سرگذشت خیزشهای بلندHigh Rise Stories» است که از مجموعه«صدای شاهدان»دانسته میشوند. ما با ویراستار اجرایی، میمی لاکMimi Lok و بنیانگذار مک سوئینی و تدوینگرکتاب جدید، دیو اگرزDave Eggers، صحبت کردیم. لطفا برای کسانی که مطلع نیستند، توضیح دهید که موضوع طرح صدای شاهدان چیست؟ هدف آن چیست؟ و مأموریت این مجموعه در ابعاد گستردهتر چیست؟ لاک: صدای شاهدان یک مجموعهی غیر انتفاعی واقع در سن فرانسیسکو است. مدت شش سال است که به عنوان یک مجموعه غیرانتفاعی مشغول فعالیت هستیم. مأموریت این مجموعه، با توجه به این که کلیهی مجموعههای غیرانتفاعی باید مأموریتی داشته باشند، ایجاد زمینههای همدلی ودرک دقیقتر از بحرانهای حقوق بشری است. اساساً، هدف ما تغییر برداشت مردم از بحرانهای حقوق بشری است. به این ترتیب، فضایی برای مردمی ایجاد میشود که بیشتر متأثر از بحرانهای حقوق بشری عصر ما هستند تا بتوانند سرگذشتها و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. سرگذشتهایی که اغلب در جریان اصلی شرح جزئیات چنین مسائلی از قلم میافتند. از طریق برنامه آموزشی خود نیز در این راستا تلاش میکنیم. در کتابها نیز طیف گستردهای از مسائل، مانند محکومیت اشتباه تا مهاجرت غیرقانونی و اقامتگاههای دولتی شیکاگو پوشش داده شدهاند. در سطح بینالمللی نیز با مردمی از برمه، سودان، کلمبیا، زیمبابوه و فلسطین مصاحبه کردهایم. کار این مجموعه کتاب از 10 سال پیش شروع شد که اولین کتاب «عدالت ماندگار: محکومیتهای اشتباه و برائت در آمریکا» نام داشت. «صدای شاهدان» اساساً از مجموعه کتابهایی است که طی 10 سال گذشته بیشترین خواننده را داشته است. در این کتابها، تأثیرگذارترین سرگذشتهای تفصیلی نیز آمدهاند که تاریخ شفاهی ویراسته مردم از 10 سال پیش هستند. هر کتاب نشانهای دارد و انتخاب سرگذشتهای آن از میان صدها سرگذشت موجود کاری بس دشوار بود. در گزیدهای که در «خوانندهReader» آمده است، سرگذشت مردم تشریح شده است – در برخی موارد یک سرگذشت از یک کتاب، در برخی دیگر سرگذشتهایی چند و کوتاه- اما قصد ما این بود که سرگذشتهایی را در آن بگنجانیم که بیانگر تجربیات و مسائلی باشند که همچنان ادامه دارند، سرگذشتهایی که نشان از یک مسئله بنیادین دارند. بهترین نمونه بورلی مونرو Beverly Monroe و کریس اوچاChris Ochoa هستند. کریس اوچا از نظر پروندۀ شخصی، فردی غیر عادی نیست؛ زندانی، کسی که به اشتباه محکوم شده، مردی رنگین پوست. بورلی مونرو، زنی با لحنی ملایم از جنوب با لیسانس شیمی آلی است، زنی که نشانگر اصالت جنوبی است و ناگهان به اشتباه متهم به قتل همسر خود میشود. به این ترتیب، هدفمان این بود که سرگذشتهای غیر معمول را نیز در این کتاب جای دهیم تا نشان دهیم که این اتفاق ممکن است برای هر کسی رخ دهد. اکثر کسانی که سرگذشتشان در این کتاب آمده، کسانی هستند که اطلاعات به روز از آنها دریافت کردهایم. هدفمان این بود که خوانندگان را در جریان بگذاریم که این افراد کجا و مشغول چه کاری هستند. در برخی موارد، این افراد درگیر کشمکش زندگی روزمره خود هستند. یا شاید بهبودی در پروندهشان حاصل شده است. در مواردی مانند بورلی مونرو یا اشلی جاکوبسن Ashley Jacobson یا ترزا مارتینزTheresa Martinez، از زندان زنان، این افراد بسیار توانمند و سخنگوی اصلاحات عدالت در زندان شدهاند. طیف گستردهای وجود دارد. دیو، تو در مقدمه خود گفتهای: «یک انسان فراتر از تجربیات آسیبهای روحی اوست.» منظورتان چیست و چرا این ایده اهمیت دارد؟ اگرز: خب! تصور میکنم که این ایده یا مفهوم زمانی شکل گرفت که مصاحبههای «عدالت ماندگار» را انجام میدادیم. ما مکرراً از مصاحبه شوندگان میشنیدیم که از نظرشان مطالبی که در مورد آنها در مقالات رسانهای یا روزنامهها نوشته شدهاند بسیار مختصر بوده و تنها بر رخدادها تمرکز داشته یا در مورد زمان بازداشت یا محکومیتشان بوده و پیگیری در مورد قبل و بعد انجام نشده است. آنها در قالب یک روایت در ذهن ما وجود دارند. اگرز: آنها در قالب یک روایت یا آمار در ذهن ما هستند. من زمانی بار دیگر متوجه این مسئله شدم که در مورد آثار یا اطلاعات کم موجود در رابطه با زنان و کودکانی مطالعه میکردم که هنگام جنگ داخلی سودان ربوده شدهاند. اطلاعات بسیار کمی از آنها در دسترس بود و گاهی در جایی اسمی از کسی برده شده یا چند جمله مختصر و برخی آمار و ارقام ارائه شده بودند. اطلاعات چندانی ذکر نشده بود که این افراد را واقعاً انسان جلوه دهد. این امر، راهنمای ما در تعیین رویکرد تاریخ شفاهی بود که هدف از آن گسترش ابعاد چیزهایی بود که راوی میتوانست در مورد زندگی خویش به ما بگوید و این که فضایی بیشتر به آنها بدهیم و از ابتدای سرگذشت آغاز کنیم تا بهتر آنها را بشناسیم، با آنها همدردی کنیم و با آنها هم قدم شویم تا بفهمیم چگونه به اینجا رسیدهاند یعنی جایی که حقوق آنها پایمال شده و پس از آن چه اتفاقی افتاده است. در عدالت ماندگار، هدف اولیه این بود که بفهمیم چه اتفاقی افتاده است و این که زندگی راویان و سرگذشتها پس از آزادی، پس از برائت، پس از رهایی چگونه بوده است. در اکثر موارد، زندگی آنها بسیار دشوار بوده و خدمات برای کسانی که حکم برائت گرفته اند بسیار نادر بودهاند. این هسته اصلی کتاب را تشکیل داد و تنها به این بسنده نکردیم که وقتی متهم شدند چه شد. وقتی آزاد شدند چه شد و سرگذشت همین جا تمام نشد یعنی سیر سنتی را طی نکرد؛ این که سرگذشت هنگام آزادیشان از زندان متوقف نشد. سرگذشت سالهای بعد را نیز پوشش داد و این که پیامدهای بعدی چه بودهاند. درست است، یعنی اگر به سرگذشت کوتاه نگاه کنیم، هرگز به درستی آن را درک نمیکنیم. اگرز: خب، تصور میکنم که سرگذشت کوتاه بخشی از سرگذشت اصلی است. رسانهها چارهای ندارند جز این که سرگذشتی کوتاه ارائه نمایند. این سرگذشت کوتاه پیشنویسی از تاریخ، روزنامه و رسانه و اخباری است که شما روزانه با آن سر و کار دارید. اما من فکر میکنم که اولین پیشنویس جای شروع بوده و اگر بخواهید در مورد هر کدام از مسائل مطروحه در کتابهای صدای شاهدان بیشتر بدانید، تاریخ شفاهی هستهی مرکزی موضوعات مختلف از مسکن، تا شرایط در کلمبیا، در زیمبابوه، در جنوب سودان یا درک مسئلهای مانند حقوق کارگران در اقتصاد جهانی است. از چیزهایی که به تناوب با آنها برخورد میکنند همانند کسانی که با سازمانهای غیردولتی یا در سطح میدانی کار میکنند، به این نتیجه میرسیم که همواره درسهای جدید میآموزیم. زیرا حتی اگر مشتریان و دوستان زیادی داشته باشید که وکیل دارند میزان آشنایی و شناخت شما و یا کسانی که در حوزه فعالیت یا نفوذ شما هستند بسیار محدود است. تاریخ شفاهی عرصهای بلند و منعطف ایجاد میکند که در آن مصاحبهکننده میتواند سؤالاتی را از راوی بپرسد که کمتر دیگران آنها را مطرح میکنند، حتی کسانی که ارتباط نزدیکی با آنها دارند. باید از اول سرگذشت شروع کنیم. این سرآغاز برای همه بسیار نادر است. میمی، در پیشگفتار خود در کتاب گفتهاید که میخواهید این سرگذشتها از ویژگی برخوردار باشند که شما آن را «سطح بالای جزئیات روایتی مینامید و این که این سرگذشتها تنها مطالعه موردی نباشند»، منظورتان چیست؟ لاک: اگر به کسی به عنوان مطالعه موردی نگاه کنید عموماً تنها بر یک سرگذشت خاص یا جایی که حقوق بشر افراد نقض شده، تمرکز میکنید. این امر باعث میشود که فرد تنها به لحظهای از بیعدالتی کاهش مییابد. شما تجربه انسانی را به هیچ کاهش میدهید. ما میخواهیم خلاف این عمل کنیم. من تصور میکنم اکثر افراد تنها سرگذشت کسانی را میشوند که مستقیماً از بحران حقوق بشر یا بیعدالتی اجتماعی متأثر شدهاند که شاید در مقالهای از آن نقل شده است. کمتر اتفاق میافتد که بیش از چند جمله از این افراد بشنویم. این محدودیت باعث میشود که اگرچه درک شما از مسئله درست باشد اما درک کاملی به دست نمیآورید. تصویر کامل را درک نمیکنید. هدف دیدن نقض حقوق بشر در شرایط یک زندگی است. تشریح زندگی افراد در قالب اجتماعی آن فرد زندگی آنها را میسازد. همه چیز به بافت و دیدن این مطلب باز میگردد که این نقض حقوق ها بدون مقدمه، به صورت استثنایی اتفاق نمیافتند بلکه گزیدههایی از بیعدالتی نظاممند هستند. جنبهی دیگر آن هستهی اصلی صدای شاهدان است. این امر درکی همدلانهتر از مسائل حقوق بشری ارائه مینماید تا شما به عنوان خوانندگان و شنوندگان با تجربیات فرد ارتباط برقرار نموده و همدردی نمایید. شما بهتر میتوانید با آنها ارتباط برقرار نمایید. ممکن است درک یا دیدگاهی از مهاجرت یا مهاجرت غیرقانونی داشته باشید. وقتی با کسی صحبت میکنید که مهاجر غیرقانونی است و سرگذشت زندگی او را میشنوید مطمئن هستم که پیش فرضیات شما پیچیده میشوند. این کار باعث میشود که پیچیدگی مثبت در تفکر افراد ایجاد شود. حتی اگر یک سرگذشت را شنیده و در مورد آن فکر کنند هم مفید است؛ من ایدهای کلی از شرایط حاکم در سودان یا سواحل غربی و شرایط مهاجران غیرقانونی داشتم اما بعد از شنیدن سرگذشت ها متوجه شدم که شرایط پیچیدهتر است. گفتن این حرف ساده است اما مردم اغلب فرصت پیدا نمیکنند تا زمان بیشتری را صرف شنیدن دیدگاههای مختلف نمایند. این امر نیازمند درک غنیتر و گستردهتر و دقیقتر از مسائل است. | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=2738 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |