غلامرضا آذری خاکستر
خاطرات دوران خدمت اداری یا کارمندی میتواند به ابعادی از تشکیلات اداری یک سازمان یا اداره مربوط باشد. غالباً در اینگونه خاطرات، نویسندگان سعی در ارائه تجربیات، نوع مشاغل و اتفاقاتی که در طول خدمت اداری برای آنها به وجود آمده میپردازند. کتاب در آستان جانان عنوان خاطراتی است که به مقوله تشکیلات اداری آستان قدس رضوی از اواخر دهه سی تا ابتدای دهه هفتاد اختصاص دارد. نویسنده این خاطرات، محمدحسین تقوی گیلاني است. وی در سال 1316 در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان انوری و دارالتعلیم اسلامی گذراند، سپس مدتی در مدرسه خیراتخان(1) و پریزاد(2) مشغول تحصیلات حوزوی بود. تقوی گیلانی با ادامه تحصیل بهصورت شبانه در دبیرستان غزالی موفق به اخذ دیپلم شده، سپس به خدمت سربازی اعزام شد. ایشان از شهریور 1339 به استخدام آستان قدس رضوی درآمد و در ادارات مختلف چون؛ اراضی، اداره امور قضایی، املاک قوچان و کتابخانه مرکزی شاغل بود. سرانجام پس از 32 سال خدمت در اسفند 1370 بازنشست شد. تقوی گیلانی علاوه بر خدمات اداری به نویسندگی همروی آورده و با نگارش مقالاتی در روزنامه خراسان بخشی از افکار و نقدها و مکتوباتش را منتشر کرده است. از آقای تقوی گیلانی تاکنون کتابهایی همچون؛ ده داستان: شامل داستانهای کوتاه (مشهد. نشر نوید. 1362)، فرهنگ نامهای شاهنامه (مشهد. عروج اندیشه. 1383)، صهبای عشق، شامل بیست قطعه اشعار عرفانی، اجتماعی و یک منظومه به نام کبوتر نامه (مشهد. پاژ. 1385) و خاطرات حگمت یا مشهد قدیم (مشهد. مؤلف.۱۳۸۷) منتشرشدهاند.
در آستان جانان عنوان تازهترین کتاب محمدحسین تقوی گیلانی است. این کتاب خاطرات سیودو سال خدمت وی در آستان قدس رضوی است. این خاطرات در سال 1393 با قیمت 10500 تومان در 264 صفحه چاپ و در اختیار علاقهمندان به مطالعه قرارگرفته است. کتاب مورد نظر با یک پیشگفتار و مقدمه شروع شده و خاطرات نویسنده در دو فصل تدوین شدهاند. در فصل نخست که خاطرات پیش از انقلاب است، در هفت بخش مطالب در عناوینی همچون؛ نواب تولیت عظمی از پایان کار دکتر شادمان تا آخر کار دکتر ولیان، اداره امور قضایی و بدهکاران، اداره اراضی و واگذاری زمین، اداراتی که خدمت کرده و مدت هر کدام و پستهایی که داشته است، مأموریتهای اداری و جشنها، اعیاد و مراسم مخصوص مطالب و خاطراتی آمده است.
در فصل دوم با عنوان خاطرات پس از انقلاب تا پایان خدمت و بازنشستگی در پنج بخش، بیان خاطراتی از اداره امور قضایی پس از انقلاب، اداره اراضی، املاک قوچان، دادگاه اداری و کتابخانه مرکزی است.
کتاب در آستان جانان در واقع بهصورت مختصر به تشکیلات اداری آستان قدس در قبل و بعد از انقلاب اسلامی پرداخته است. سابقه تشکیلات اداری آستان قدس رضوی بنابر اسناد و مکتوبات به دوره صفویه میرسد. از آن زمان تاکنون این تشکیلات همواره درحال توسعه و گسترش بوده است. جدیترین طرح تاریخ شفاهی در زمینه تشکیلات اداری طی سالهای 1385 تا 1388 در بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد آستان قدس رضوی انجام شد. در این طرح با حدود 210 نفر از بازنشستگان ادارات تابع آستان قدس مصاحبههایی در زمینه تشکیلات اداری و خاطراتشان از کار در بخشهای مختلف انجام شد که درمجموع حدود 600 ساعت مصاحبه بهصورت صوتی و تصویر انجامشده است. هرچند خاطرات آقای تقوی گیلانی بررسی جنبههای مختلف کاری است ولی این خاطرات در کنار طرح تاریخ شفاهی میتواند به نحوه گسترش ادارات آستان قدس بعد از انقلاب اسلامی بپردازد.
نویسنده کتاب در آستان جانان ضمن تأکید بر خاطرهنگاری معتقد است: «نوشتههای من صرفاً خاطره و خاطرات است و آنهم در موضوعات و اتفاقات اداری و کارمندی».(3) هرچند نویسنده نوشتههایش را خاطره میداند و در مواردی نسبت به آوردن اسامی ملاحظاتی داشته است، در این زمینه نوشته است: «البته آنچه بر قلم میآورم، مگر در موارد استثنایی و تا جایی که ضرر و زیان معنوی متوجه شخص یا خانوادهای نشود نامی از فرد یا افرادی نخواهم آورد زیرا که همیشه نمونهها مشتی از خروار هستند. چه خوب و چه بد.»
در واقع مستندسازی اقدامی مهم در جهت گویا سازی خاطرات است ولی نویسنده گاهی به اسم و در مواردی به فامیل افراد اکتفا کرده است که این موضوع از نواقص کتاب در آستان جانان است. «یکی از مطالبی که در مورد سپهبد عزیزی گفتنی است و نشان میدهد فردی مانند او در هر زمان کمیاب است اینکه: راننده او (علی...)تعریف میکرد...»(4)
بعضی از خاطرات احساسات نویسنده و حتی نوع تفکرش است. ولی آقای تقوی گیلانی این موضوع را چنین وانمود کرده: «در این خاطرات سعی خواهم کرد که اصل امانتداری را رعایت کرده، احساسات و نظرات شخصی را اعمال نکنم. آنچه دیده و آنچه را شنیدهام بدون ذرهای افزایش و کاهش بیاورم. از احدی تکذیب و تمجید دور از حقیقت نخواهم کرد و به نوشتن جملات معمولی: آدم خوبی بود. انسان بود و از انسانیت بویی برده بود و امثال این اکتفا خواهم کرد.»(5)
مؤلف کتاب در آستان جانان نوشتههایش را تاریخ نمیداند و بر این باور است: «با تاریخ و تاریخنویسی نیز کاری ندارم زیرا که تاریخ مربوط به تاریخنویسان است که افراد دانشمند و وارد به تاریخ و سیاست، پیش از این، این کار را کرده و خواهند کرد و تا جایی که به خود اجازه دادهاند و در قدرت خود و قلمشان و شاید سلیقهشان بوده، نوشتنی را نوشته و خواهند نوشت که به احتمال قوی بعضی حقیقت و بعضی دور از حقیقت بوده و خواهد بود. پس آنچه وسیله این قلم به رشته تحریر درآید، تکرار میکنم که صرفاً خاطره است؛ و شاید نوعی گزارش از سالهای خدمت.»(6)
صداقت در نگارش خاطرات مهمترین نکته در ارتباط با کتاب در آستان جانان است. در صفحات نخست کتاب نویسنده ضمن مرور خاطراتش به نحوه استخدام بهعنوان ماشیننویس در دفتر امور فنی پرداخته و با بیانی ساده و دلنشین این موضوع را بیان کرده است.(7)
ازجمله مشکلاتی که این خاطرات برای مطالعهکننده تداعی میکند عدم مستندسازی اسامی رجال و شخصیتها و مدیرانی است که در این کتاب به آنها اشاره شده است. در واقع نویسنده کتاب را برای عموم نوشته است؛ بنابراین مستندسازی اسامی به کار رفته در این کتاب میتوانست اطلاعات جامعی ارائه دهد و مخاطب به راحتی در جریان خاطرات و مسائل گذشته قرار گیرد. حتی در مواردی بنا به مصلحت، نویسنده برخی از اسامی را حذف کرده است.(8)
بخشی از خاطرات آقای تقوی به شایعاتی اختصاص دارد که در گذشته منتشر شدهاند. هرچند شایعات در ایجاد یک جو منفی همیشه مؤثر هستند و در واقع بخشی از شایعات میتوانند مسیر جدیدی در ارتباط با یک حادثه یا شخصیت ارائه دهند ولی آوردن اینگونه مطالب کمک میکند تا پژوهشگران در جریان یک موضوع از زوایای مختلف قرار گیرند و در تحلیلها نهایت انصاف داشته باشند.(9)
تمام تلاش نویسنده در این راستاست تا بخش عمدهای از خاطراتش را بیان کند. حتی در مواردی به رؤیاها و خوابهایی که دیده است پرداخته است. هرچند بیان خوابها خاطره محسوب نمیشوند ولی بهواسطه بیان تعبیر آن یا رؤیاهای صادقانه آن را جزئی از خاطراتش آورده است.(10)
قطعاً بیان خاطره همراه با قضاوت و نوع تفکر فرد است و کسانی که اقدام به نگارش خاطرات میکنند، نوع تفکر و برداشت آنها موجب ایجاد خاطره میشود. آقای تقوی گیلانی هم خاطراتش همراه با قضاوتهای مختلف بوده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «مهران،(11) جوری که میگفتند و تا حدودی دیدیم، مردی بود زیرک و پیش از آمدن رسمی به مشهد درباره یکیک افرادی که در رأس بودند تحقیقات لازم را به عملآورده و دانسته بود رندهایی هستند که اگر بخواهد با آنان مخالفت کند خیلی زود زیر پایش را خالی خواهند کرد و او را هم به دنبال دکتر شادمان(12) خواهند فرستاد.»(13) و یا در ارتباط با امیر عزیزی(14) نوشته است: «اما آنچه من نسبت به امیر عزیزی از دور یا نزدیک میشنیدم این بود که در عین سادگی، دقیق به مسائل مختلف در معلق کردن یا اخراج افراد و یا تبعید آنان عجله نمیکرد. بلکه پس از تحقیق کافی و اطمینان از تخلف دستور لازم صادر میکرد.»(15)
گاهی خاطرات کارمندی درباره طرز تفکر و دستهبندی کارمندان علیه شخصی، جذابیت خاصی به متن میدهد و در ورای آن دسیسهها و کارشکنیها نمود پیدا میکند.(16) نقد و تحلیل و تعریفهای انجام شده راجع به یک شخصیت از مواردی است که در خاطرات آقای تقوی گیلانی وجود دارد.
«در کتابی که در سالهای اخیر در رابطه با تاریخ آستان قدس انتشاریافته، مطالب ناصوابی به چاپ رسیده است و نویسنده ضمن ایرادات فراوانی که به کارهای انجامشده پیش از انقلاب گرفته، ذکر تعریض کنار ضریح مطهر را کرده؛ اما از کسی که با آن مشقت و سرپرستی مدبرانه کار را به اتمام رسانده مطالب قابلتوجهی نیاورده...»(17)
نویسنده در مواردی تلاش میکند تا به مطالعه کننده تفهیم کند این خاطرات سیاسی نیست و جنبه اجتماعی دارد.
«در نوشتن این خاطرات هیچ کاری به مسائل سیاسی آن روز و خط فکری افراد به خصوص نواب تولیت ندارم. اینکه از نظر سیاسی و خویشاوندی و غیره وابسته و متمایل به کجا بودهاند و به نفع چه شخصی و سازمانی کار میکردهاند را در این نوشتهها دخالت نمیدهم.»(18)
هرچند بخشهای از این خاطرات مربوط به مسائل سیاسی است ولی نویسنده تأکید دارد که وارد جریانات سیاسی نمیشود: «در خرداد ماه سال 1357 و همزمان با اوجگیری انقلاب، تصمیم بر آن شد که از همان بهانهها و خواستههای پیشین استفاده کرده و اولین اعتصاب در شهر مقدس مشهد را کارکنان آستان قدس رضوی به راه بیندازند. آنهم اعتصاب نشسته که آن روزها از نظر حکام وقت، بدترین نوع اعتصاب به شمار میآمد و تاریخ اعتصاب روز بیست و هشتم خردادماه تعیین شد.»(19)
تغییر رفتار کارمندان دور از دید نویسنده نبوده و این موضوع را با تغییر شغل و یا گرفتن سمت چنین بیان کرده است: «من در مدت خدمتم و در مدت عمرم هرگز نفهمیدم که این میز لعنتی، چه خاصیتی دارد که هرکسی را گفتند برو پشت فلان میز بنشین در همان روز اول و ساعت اول، همهچیز و همهکس را فراموش میکند، عوض میشود، شروع میکند برای دیگران بهاصطلاح عوام: قیافه گرفتن و طاقچه بالا گذاشتن و هارتوپورت کردن و تحقیر زیردستان و خوشخدمتی به بالادستیها! و از این قبیل کارها؟! بهطوریکه آن رئیس حاضر نیست برای ثانیهای فکر کند که این میز دائمی و ابد مدت نیست. بلکه مدت دارد! بعضی مدتش بیشتر و بعضی کمتر است و بههرحال بیش از چند ماه یا چند سال دوام نخواهد داشت».(20)
این کتاب بیان ویژگیهایی از افرادی است که در مدت خدمات اداری از آنها خصوصیاتی در ذهن مؤلف باقیمانده و در واقع با نگارش خاطرات توانسته است بخشی از تحولات اداری را بیان کند.
۱- از مدارس قدیمی مشهد در مجموعه اماکن حرم مطهر است. این مدرسه در سال 1057 هـ. ق همزمان با حکومت شاهعباس دوم توسط یکی از اشراف و بزرگان آن روزگار به نام خیرات خان احداث شده است. وجود استادان برجسته و دانشپژوهان بسیار به همراه موقوفات فراوان به مدرسه رونق فزاینده بخشیده بود، اما دیری نپایید که با افول حکومت صفویان آن رونق و شور علمی به سردی گرائید. پسندیده، محمود. حوزه علمیه خراسان، ج 1. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. 1385. ص 139
۲- مدرسه پریزاد از بناهای قرن نهم عهد تیموریان است. این بنای تاریخی در جنوب غربی حرم مطهر و شمال غربی مسجد گوهرشاد واقع است. بانی مدرسه بانو پریزاد است.
۳- تقوی گیلانی، محمدحسین. در آستان جانان...: سیودو سال خدمت در آستان قدس رضوی 1370-1339. مشهد: مؤلف. 1393، ص 10
۴-تقوی گیلانی ص 54
۵- همان، ص 10
۶- همان. ص 11
۷- همان. ص 13
۸- در صفحه 27 وقتی نویسنده خاطرات به برگزاری جلسات در منازل اشراف میپردازد از آوردن اسم شخصی که بانی این جلسات بودهاند خوداری میکند.
۹- همان. ص 27
۱۰ - همان. ص 70
۱۱ - محمد مهران طی سال های 1338-1340ش. نایب التولیه آستان قدس رضوی بود.
۱۲- سید فخرالدین شادمان (۱۲۸۶-۱۳۴۶ شمسی) در تهران متولد شد. مدرک دکترای حقوق را از دانشگاه لندن اخذ نمود. وی در سال 1334 به عنوان نایبالتولیه منصوب شد و طی سالهای 1334-1338ش. فعالیت داشته است.
۱۳ - تقوی گیلانی. ص 24
۱۴- سپهبد سید صادق امیر عزیزی سال 1283 در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در مدرسه تربیت به اتمام رسانید و در سال 1302 وارد مدرسه نظام شد. در سال 1319 درجه سرهنگی گرفته و در دانشگاه جنگ دوره فرماندهی و ستاد را گذرانید. بعد از شهریور 1320 سرهنگ عزیزی به فرماندهی تیپ زابل و سپس لشکر کرمان برگزیده شد و در 1325 به معاونت دانشکده افسری انتخاب شد. در فروردین 1326 درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرماندهی لشکر تبریز و بعد لشکر فارس منصوب شد. وی در شهریور 1337 به فرماندهی ژاندارمری کل کشور رسید. سپهبد امیر عزیزی در اسفندماه 1339 در ترمیم کابینه جعفر شریف امامی به عنوان وزیر کشور معرفی شد، ولی این کابینه دوام زیادی نکرد. سپس به استانداری خراسان و نیابت تولیت آستان قدس رضوی منصوب گردید و قریب چهار سال در آن سمت بود.
امیر عزیزی در سال 1346 بازنشسته شد و مدتی در بخش خصوصی اشتغال به کار داشت. در آبان ماه 1357 برای بار دوم به استانداری خراسان و نیابت تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد و به مشهد رفت، ولی به خاطر اوج مبارزات انقلاب اوضاع و احوال را برای ادامه کار مناسب ندید و به تهران بازگشت و در آذرماه به اروپا رفت و در پاریس زندگی میکرد تا این که در سال 1371 در همانجا درگذشت و طبق وصیت او جنازه را به تهران آوردند و در بهشتزهرا به خاک سپرده شد. به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد. شماره 2530. 24/9/1390. جهت اطلاع بیشتر از زندگینامه سپهبد عزیزی نگاه کنید به کتابهای: شرححال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران تألیف باقر عاقلی، ج1 و کتاب وقایع خاور ایران در دوره قاجار: مشتمل بر زندگینامه استانداران، وقایع طغیانها، قیامها، حوادث تاریخی خراسان تألیف سیدعلی میرنیا.
۱۵ - تقوی گیلانی. ص 51
۱۶ - همان. ص 25
۱۷ - همان. ص 49
۱۸ - همان. ص 50
۱۹ - همان. ص 95
۲۰ - همان. ص 108