وبلاگ نویسی برای دستیابی به مخاطبان جدید
من زاده عصر اینترنت هستم. همیشه در منزل ما رایانه وجود داشته است. دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا OHMA: Oral History Master of Arts هستم و مقالاتی در کلاس خودم خواندهام که تشریح میکنند نویسندگان تاریخ شفاهی چگونه در گذشته روایات صوتی را ضبط و ویرایش کردهاند. هر بار که یکی از این مقالات را میخوانم با مادرم تماس میگیرم که در دهههای 70 و 80 میلادی در زمینهی ویرایش نوارهای صوتی کار میکرد. از او میپرسم: «چطور این کار را انجام میدادی؟ چگونه با استفاده از یک تیغ بدون دسترسی به دکمهی عقبگرد (UNDO) این کار را انجام میدادی؟» اگر شرایط هنوز همان گونه بود من هرگز در این رشته مشغول به تحصیل نمیشدم. او نیز همیشه میخندد و میگوید که در آن زمان این فناوری وجود نداشت و آنها نمیدانستند که به راحتی میشود این کار را انجام داد.
به هر حال، این مسئله اختیاری است. ما این فناوری را در اختیار داریم. تاریخ شفاهی در حال حاضر چیزی است که افراد بیشتری میتوانند آن را تولید و استفاده کنند. مردم میتوانند بر روی گوشیهای خود صدا ضبط کرده و سپس آن را وراد برنامه ای مانند Hindenburg یا حتی Garage Band نموده و ویرایش کنند. بنابراین، وقتی مردم از من میپرسند در چه رشته ای تحصیل میکنم چرا مکالمه ذیل اتفاق میافتد؟
«در رشته تاریخ شفاهی تحصیل میکنم.»
«تاریخ جهان؟»
«تاریخ شفاهی.»
«اوه. این دیگر چه رشتهایست؟»
از نظر عموم مردم، تاریخ شفاهی کاری است که شما به عنوان تکلیف مدرسه برای مصاحبه با فردی از اعضای خانواده برای حفظ تاریخ خانوادگی یا جامعهی محلی انجام میدهید. اما تاریخ شفاهی میتواند مخاطبان بسیار گستردهای داشته باشد که شامل تولیدکنندگان و استفادهکنندگان باشد. مردم نه تنها خود به راحتی میتوانند تاریخ شفاهی را ضبط کنند بلکه میتوانند تقریباً در هر جایی به آن گوش دهند یعنی متون نوشتاری تنها راه دسترسی به تاریخ شفاهی نیستند.
ما اخیراً در کلاس به «تقریباّ میتوانم چراغهای خانه را ببینم»(1) گوش دادیم. با ساختاری زیبا – چیزی بین مستند و هنر صدا – این قطعه، زندگی در هارلان کانتی (Harlan County) کنتاکی را تشریح میکند. با این حال، فهمیدیم که پس از تولید، تعداد افرادی که به آن گوش داده اند بسیار کم است زیرا راهی برای دانلود و گوش دادن به این قطعهی طولانی وجود نداشت. من به عنوان کسی که متناوباً کل طول منهتن را با قطار A طی میکنم، اگر این قطعه به صورت پادکست در دسترس باشد، تصور میکنم که تعداد زیادی از افراد این قطار میتوانند به آن گوش دهند.
برنامه تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا حد و مرزهای تعریف شده برای فعالیتهای تاریخ شفاهی را در هم میشکند که تخصصها و علائق مختلف در گردهمایی امسال نشانی از آن است که در آن انتشارات اسبق کتاب، خبرنگاران و مددکاران اجتماعی کلینیک متادون درمانی حضور داشتند. همه با اهداف مختلفی گرد هم آمده و این برنامه ما را تشویق میکند که تاریخ شفاهی را در هر سمت و سویی که مطابق با اهدافمان است پیش بگیریم. یک سال، دانشجویی پایان نامه خود را بر مبنای تلفیقی از تاریخ شفاهی و ترویج از طریق ایجاد Groundswell نوشت که جنبشی در راستای عدالت اجتماعی طرحهای تاریخ شفاهی بود.
برای همگامی با ماهیت پیشرو و برونگرای برنامه تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا، ما بر تقویت وبلاگهایمان تمرکز کرده، از کاربردهای گستردهتر نقل روایان استفاده کرده و روابط تاریخ شفاهی با سایر حوزهها را طبقهبندی کردهایم. در این راستا، دو مجموعه کار را شروع کردم: خلاصه طرحهای جالب که دو هفته یکبار منتشر شده و تاریخ شفاهی هم در آن وجود دارد و مجموعهای از پروندههای فارغالتحصیلان برنامه تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا. هر دوی این مجموعهها نشان از کاربرد گستردهی تاریخ شفاهی دارند. موارد متعددی در این دو مجموعه دیده میشود از این که چه طور کسی از طرح تاریخ شفاهی جزیره الیس (Ellis Island) برای نوشتن یک آهنگ استفاده کرده تا تاریخ زندگی اسپاک (Spock) در طرح تاریخ شفاهی کتاب ییدیش(2) که بر اساس آن مردم میتوانند ارزش تاریخ شفاهی را به عنوان یک سنخ مطالعاتی درک کرده و نویسندگان تاریخ شفاهی با برخی از کاربردهای بسیار گستردهی کارهای خود آشنا میشوند.
علاوه بر کار من، وبلاگ برنامه تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا از دانشجویان و اعضای این جامعه دعوت میکند در مورد کارگاههای آموزشی تاریخ شفاهی یا رویدادهایی که در آن شرکت میکنند، به عنوان راهی برای گسترش کارشان، فراتر از مردمی که حضور فیزیکی در شهر نیویورک دارند، تأمل کنند. ما شرکای خود را تشویق میکنیم تا دستاوردها و رویدادهای جدید در رشتههای مرتبط را به اشتراک بگذارند.
تاریخ شفاهی صلاحیت اشتراک دارد. تصور میکنم اکثر کسانی که در رشتهی تاریخ شفاهی فعالیت میکنند با نظر من موافقند که کاری که ما انجام میدهیم به نفع عموم مردم است. پس از همکاری با موزه تنمنت (Tenement Museum) و پی بردن به مطالب سیاهپوستان آمریکایی در سوابق تاریخی لور ایست ساید (Lower East Side) (3) تصمیم گرفتم که پایان نامه خود را در مورد جامعهی سیاهپوستان در کلیسای اسقفی سنت آگوستین (St. Augustine’s Episcopal Church) بنویسم. با دسترسی برخط آسان به قطعات ویدیویی مصاحبههای من، مردم متوجه میشوند که مجموعهای فعال و پویا از سیاهپوستان هم حضور داشته و با وجود تعداد کم خود به جمعیت بزرگتر لور ایست ساید کمک کردهاند.
امیدوارم که تمرکز برونگرای وبلاگ برنامه تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا خوانندگان را تشویق کند تا در مورد مخاطبان گسترده و گونههای مختلف تاریخ شفاهی فکر کنند. مری مارشال کلارک(Mary Marshall Clark) مدیر مرکز تحقیقات تاریخ شفاهی میگوید: «نقطه قوت تاریخ شفاهی، توانایی آن در ثبت خاطرات به شیوه ایست که به منزلت و تمامیت مردم عادی احترام میگذارد.» به عنوان نویسندگان تاریخ شفاهی، ما نه تنها وظیفهی ثبت این گونه روایات تاریخی را بر عهده داریم، بلکه باید اطمینان حاصل نماییم که مردم عادی – نه تنها محققان و دانشجویان- میتوانند با استفاده از تاریخ شفاهی غنی شوند.