خاطرات هیگل از ارتش آمریکا و جنگ ویتنام
|
چاک هیگلChuck Hagel، وزیر دفاع آمریکا، در حال گوش دادن به صحبتهای ژنرال استفان توییتیStephen Twitty، فرمانده پایگاه فورت بلیس ارتش است. ژنرال در حال اشاره به تعدادی از آسایشگاههای دایر نزدیک در پایگاه و مقایسه آنها با خانههای قدیمیتر است که همچنان در بخش قدیمی فورت بلیس پابرجا هستند. این بخش جایی است که هیگل سال 1967 برای آموزش مقدماتی در آن خدمت کرده است. هیگل با توقف در این قرارگاه نظامی بیابانی در آخرین مرحله از بازدید خداحافظیاش به عنوان رییس پنتاگون، دور کاملی در این منطقه زد.
تگزاس Texas -فورت بلیس FORT BLISS: هیگل با توقف در این قرارگاه نظامی بیابانی در آخرین مرحله از بازدید خداحافظیاش به عنوان رییس پنتاگون، دور کاملی در این منطقه زد. در سال 1967، هیگل 20 ساله، برای آموزش مقدماتی وارد فورت بلیس شد، اوخیلی زودی برای کسب تجربه و مهارتهای جنگی که زندگیاش را متحول کرد با کشتی به ویتنام رفت. این تجربه نزدیک به نیم قرن بعد به او این امتیاز را داد تا تنها کهنه سرباز جنگی به خدمت ارتش درآمده باشد که به عنوان وزیر دفاع خدمت کرده است. اگرچه هیگل مشکلات بغرنجی همچون گرفته شدن مسئولیتش در جنگ افغانستان، و نیز نا آرامیهای درون یکان موشک هسته ای آمریکا را به جان خرید، بعید است که جزء قابلترین فرماندههای دفاعی از او یاد شود. او به طور غیر منتظرهای در 24 نوامبر تحت فشار از سوی رئیس جمهور باراک اوباما که دوره تصدی او را کوتاه کرد، استعفا داد. هرگز به نظر نمیرسید که این دوره بعد از یادداشت تند او در فوریه 2013 که با استماع و تأیید بحث برانگیز مجلس همراه بود، ادامه پیدا کند. هیگل توافق کرد تا زمانی که جانشینش مشخص شود پستش را ترک نکند. انتظار میرود اشتون کارتر Ashton Carter نامزد این سمت، ماه فوریه توسط سنا مورد تأیید قرار گیرد. هیگل با توجه به این که دورهاش در ارتش آمریکا رو به پایان است، به فورت بلیس آمد تا روز 5 شنبه در آکادمی اصلی گروهبانان ارتش صحبت کند. این اکادمی برنامهای برای آموزش نظامی حرفهای به درجه داران و سربازانی است که به خدمت ارتش در آمده ولی فاقد درجه افسری هستند. او همچنین در این پایگاه سفری به کوچه پس کوچههای خاطراتش در قرارگاه نظامی کرد که ریشه در جنگهای سرخپوستی قرن نوزدهم دارند. این نخستین بازدید او در سفر بازگشتش به فورت بلیس بود. در فورت بلیس چیزهای زیادی تغییر کرده است -خصوصاً این حقیقت که سربازان کنونی همگی داوطلب هستند. در زمان هیگل صفها پر بود از افراد مشمول خدمت که تعداد زیادی از آنها ناراضی و عصبانی بودند و تعدادی نیز تحمل سختیها و مشقات جنگ را نداشتند. او در حرفهایش در این آکادمی یادی از زندگی سخت یک سرباز جدید در ارتش دهه 1960 کرد. او گفت: «اغلب از شما پرسیده میشود چقدر احمقاید؟ چطور میتونید این قدر ابله باشید ؟» جواب دادن به این سؤال واقعاً سخت است. هیگل در این پایگاه که اکنون خانه نخست لشگر زره پوش ارتش است گشتی زد و از آن بازدید کرد. این آخرین توقف او در دیدار سه روزهاش برای خداحافظی از ارتش بود که او را به پایگاه نیروی هوایی ویتنام در میسوری، پایگاه نیروی دریایی میرامارMiramar در کالیفرنیا و کشتی نیروی دریایی آمریکا - جدیدترین کشتی هجومی آبی-خاکی نیروی دریایی برد که حرکت خود را از سن دیهگوSan Diego آغاز کرده بود. هیگل در مصاحبهاش برای کتابخانه کنگره در سال 2002، گفت که با قطار از خانهاش در ایالت نبراسکا به آنجا آمده است. او به شوخی از فورت بلیس با عنوان «آن منطقه باغی سرسبز» در بیابانی خارج از ال پاسوEl Paso یاد کرد. او گفت: آه! آنجا گرم و داغ بود «شن زار، بیابان و صخره». او از روزی یاد کرد که در تاریکی قبل از سحر در ماه می 1967 همراه با تعداد کمی از جوانان نبراسکایی با سرگیجهای همراه با نگرانی و بهت نسبت به آنچه در پیشرو داشتند، به فورت بلیس رسیدند. هیگل خاطرنشان میکند: «وقتی گروهبان مشق نظام شروع به فریاد زدن برای بیدار کردن ما میکرد، به طور ناگهانی از خواب میپریدیم سپس موسیقی گوشخراشی که در مورد واقعیت جهان بود گذاشته میشد و از آن به بعد جهان جور دیگری میشد.» او به یاد میآورد که گروهبان مشق نظامیاش به آنها قول داده بود که تازه واردان را مقاوم و قوی کند چرا که او به آنها گفته بود: «اگر من در کارم شکست بخورم شما سرتان را در ویتنام به باد خواهید داد!» هیگل در 4 دسامبر 1967 کشور را برای جنگ ترک کرد و یک سال را در ویتنام به عنوان سرباز پیاده نظام گذراند و به درجه گروهبانی رسید. او با دریافت دو نشان قلب ارغوانی، به خاطر زخمهایی که در جنگ برداشته بود -از جمله سوختگی شدید در ناحیه صورت و ترکشی که به خاطر انفجار مین کلیمور Claymore در سینه او جا خوش کرده بود- و نیز با درک و فهم تازهای از این که چه طور سختی میتواند سرچشمه استقامت باشد به خانه بازگشت. او روز 5 شنبه در پایگاه نیروی هوایی وایتمن Whiteman در لحظهای فوقالعاده تأملبرانگیز گفت: «این جنگ احتمالاً تاثیر زیادی بر من گذاشت و به عنوان تنها تجربهای که تا آن زمان در زندگیام داشتم شخصیت من را شکل داد. تمام آنچه من در زندگیام انجام دادم برگرفته از تجربهای بود که در ارتش به دست آورده بودم.» بعد از جنگ ویتنام، هیگل با هزینه GI Bill [ قانونی که مزایایی را برای کهنه سربازان بازگشته از جنگ جهانی دوم ارایه میدهد] وارد دانشگاه نبراسکا در اوماها شد. او در آنجا به عنوان معاون مدیر در اداره کهنه سربازان خدمت کرد و بعدها در دولت رونالد ریگان برای راهاندازی شبکه تلفن یاختهای مشارکت کرد. او در انتخابات مجلس در سال 1996 به عنوان نماینده جمهوریخواه پیروز شد و دو دوره خدمت کرد. او طی دوره دو سالهاش به عنوان وزیر دفاع اوباما، به ندرت از جزییات تجربیات جنگیاش حتی برای سربازانی میگفت که میتوانستند با شنیدن این تجربیات حس الفت و نزدیکی با گروهبان سابق از نسلی دور برقرار کنند. مشاوران رییس جمهور میگویند هیگل ذاتاً نسبت به برجسته کردن تجربیاتش در جنگ ویتنام بیتمایل بود زیرا حس میکرد در شرایط فعلی باید چالشهای پیش روی سربازان کنونی مرکز توجه باشند. وقتی او این واقعیتها را برای سربازان گفت در مورد دوران خدمت خود نیز فقط به این اشاره کرد که: «من در دورهای خدمت کردم که دایناسورها در زمین پرسه میزدند» و همانجا این بحث را تمام کرد. هیگل آموزش مقدماتی در فورت بلیس را به بهترین نحو گذراند. از او به عنوان فرمانده برجسته در میان سربازانی که در برنامه آموزشی سربازان جدید شرکت داشتند قدردانی شد و برای برنامه کاملاً محرمانه آموزش با سلاح جدید آمریکایی یعنی موشک رد آی (چشم قرمزRed Eye) انتخاب شد که نخستین موشک قابل حمل هدایت شونده با منبع حرارتی است. او دوره آموزش موشک رد آی را در میدان پرتاب موشک وایت سندز (شنهای سفیدWhite Sands) که مجاور پایگاه فورت بلیس است گذراند، سپس به او فرمان داده شد تا به آلمان رفته و در آنجا مستقر شود. اما هیگل جور دیگری فکر میکرد. او بهتر دید به ویتنام برود، جایی که در آن آمریکا در بحبوحه افزایش اعتراضات ضد جنگی به شدت درگیر جنگ بود. او درخواست تغییر فرمانها را داد و راهی برای برطرف کردن ظن مقامات مبنی بر دیوانگی او به خاطر انجام دادن این اقدام پیدا کرد. هیگل با انداختن نگاهی به گذشته و تمام این اتفاقات میگوید: «یکی از مهمترین درسهایی که گرفتم این بود که شما نمیتوانید در زندگی کارها را به زور پیش ببرید.» او در سن 68 سالگی و زمانی که دوره تصدیاش در پنتاگون رو به پایان است برنامه خاصی برای آینده ندارد. او میگوید تمایل دارد کاری را که همیشه انجام داده انجام دهد و در پایان می افزاید: «اجازه دادهام زمان حال و جریانات روزمره مرا با خود ببرد. این کاری است که در حال حاضر قرار است انجام بدهم تا ببینیم چه اتفاقاتی پیش روست.»
رابرت برنز نویسنده امنیت ملی آمریکا در آسوشیتدپرس ROBERT BURNS ترجمه: فرحناز پازوکی
منبع: پروگرس ایندکس
|