شماره 193    |    8 بهمن 1393



سومین نشست تاریخ شفاهی مطبوعات ایران

می‌گفتند روزنامه‌نگاران قبل از انقلاب فاسد هستند!

در این نشست‌ حمیدرضا زاهدی، پیشکسوت روزنامه‌نگاری از تجربیات و خاطرات حرفه‌ای خود در مطبوعات معاصر سخن گفت و در پایان به سؤوالات حاضران در نشست پاسخ داد.

حمیدرضا زاهدی فارغ‌التحصیل کار‌شناسی روزنامه‌نگاری از دانشکده علوم ارتباطات تهران است ودرحال حاضر سردبیر خبرگزاری شانا در وزارت نفت را بر عهده دارد.

 * بعد از انقلاب انتظار مردم از روزنامه‌ها عوض شده بود!

زاهدی در این نشست با بیان اینکه کارش را در روزنامه اطلاعات آغاز کرد، گفت: روزنامه‌نگاری در سال‌های بعد از انقلاب سخت بود. آن زمان گاهی مطرح می‌شد کسانی که قبل از انقلاب روزنامه‌نگاری می‌کردند، فاسد هستند و نباید در صحنه حضور داشته باشند باشند، به همین دلیل نیز ساختار انسانی مطبوعات دچار تحول جدی شد.

وی افزود: ویژگی روزنامه اطلاعات در آن زمان این بود که در همه سال‌های حکومت پهلوی در کنار حاکمیت مانده بود و شاید این انتظار وجود داشت که ادامه این وضعیت در این فصل جدید از تاریخ ایران هم ادامه پیدا کند، ‌اما واقعیت و انتظار مهم‌تری که وجود داشت، ‌انتظار عموم مخاطبان روزنامه و مردم بود که می‌خواستند با پیروزی انقلاب اسلامی این رویه تغییر کند و ادامه آن خط و سیر را برای روزنامه بر نمی‌تافتند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت گفت: کارم را با سرویس گزارش روزنامه اطلاعات شروع کردم و بعد به سرویس فرهنگی رفتم. دلیل موضوع هم این بود که سرویس گزارش نیاز به توانایی بالایی در نوشتن مطالب داشت و من این توانایی را داشتم که بتوانم در این سرویس کار کنم. سرویسی که در آن زمان مسؤولیت آن بر عهده آقای شیرزادی بود و در کنار آن، ایشان صفحات فرهنگی روزنامه را هم راه انداخته بودند.

وی ضمن بیان خاطره‌ای از آقای شیرزادی تأکید کرد: البته باید این را بگویم گه در آن روزگار، روزنامه‌نگاری کار سختی بود و به این آسانی‌ها نمی‌شد وارد روزنامه یا سرویس‌های متعدد آن شد. خاطرم هست که آقای شیرزادی نقل می‌کردند وقتی قرار شده بود به روزنامه اطلاعات بپیوندند، با آن که چند داستان چاپ شده در مجله‌ای معتبر مانند مجله فردوسی آن زمان داشتند، اما باز هم شش یا هفت نفر روزنامه‌نگار مجرب با ایشان مصاحبه کرده بودند و تازه توانسته بودند کارشان را از سرویس شهرستان‌های روزنامه آغاز کنند و بعد پله پله بالا بیایند.

زاهدی با بیان این که توجه به این نکات رمز و راز موفقیت روزنامه‌نگاری آن دوران است، گفت: متأسفانه ما در حال حاضر خیلی راه را برای خبرنگارشدن باز کرده‌ایم و اساساً قبل از صفات و ویژگی‌های حرفه‌ای و فنی این حرفه مهم و حساس، الویت‌های دیگری مطرح می‌شوند که در کار روزنامه‌نگاری ما تأثیر می‌گذارند و آسیب می‌بینیم.

 * خواستیم جنگ را درست بنویسیم

وی که سردبیری هفته‌نامه اطلاعات جبهه را نیز بر عهده داشت، افزود: در عید سال 65 یا 66 به همراه شورای سردبیری دیداری از مناطق عملیاتی در جبهه‌ها داشتیم. در این دیدار شهید خرازی جمله‌ای کلیدی گفت با این مضمون که «جنگ را درشت ننویسید، بلکه اتفاقات آن را درست بنویسید». این جمله ایشان باعث شد تأمل زیادی در این حوزه صورت گیرد و ما بر آن شدیم که نشریه‌ای را در 8 تا 16 صفحه (نصف قطع روزنامه اطلاعات)، شامل مباحث فرهنگی، ایدئولوژیک، سؤالات رزمندگان در جبهه، داستان، شعر، مقاله و تاریخ جنگ‌ها منتشر کنیم که بعد از یکی دو ماه انتشار این صفحات با مشارکت و همراهی بچه‌های رزمنده که مطالب خود را در سربرگ‌های مخصوص جبهه می‌نوشتند و ارسال می‌کردند، ‌ادامه پیدا کرد. این نشریه با همراهی میر رحیم حسینی، فتح‌اله جوادی، عطاء‌اله مهاجرانی و آقای دیانتی در روزهای یکشنبه هر هفته منتشر می‌شد و انتشار آن هم حدود 2 سال هم ادامه پیدا کرد. یادم هست که آن سال‌ها شعر آقای علیرضا قزوه با عنوان مولا(ع) ویلا نداشت، در این نشریه خیلی سروصدا بر پا کرد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: بعدها برخی از دوستانم از اطلاعات رفتند و پایه‌گذار روزنامه‌هایی مانند همشهری شدند. از سوی آنان برای کار دعوت شدم اما دیدگاهم این بود که نباید برای مقداری پول اضافی که در جایی دیگر به من می‌دهند، اطلاعات را رها کنم بلکه باید اصالت کار حرفه‌ای خودم و پایبندی به اصول حرفه‌ای و کاری خودم را حفظ می‌کردم. تصمیم و اعتقاد شخصی من این بود که باید تا به وجود من نیاز دارند آنجا بمانم.

* از روزنامه اطلاعات تا ادبستان و دوران و بهار

وی در ادامه به خاطرات، ماجراها و چرایی انتشار مجلاتی مانند ادبستان، گلچرخ، اطلاعات آدینه، دوران و حضور در برخی رورنامه‌های دیگر مانند بهار اشاره کرد و گفت:‌ دلیل انتشار و قبول مسؤولیت مستقیم برخی نشریات که آنها را راه‌اندازی کردم این بود که می‌خواستم حرف خودم را آن‌طور که مایل بودم و به آن اعتقاد داشتم بزنم. روزنامه‌ای مانند دوران در دوره خاص انتشار خودش و پس از انتشار 100 شماره به تیراژ 100 هزار نسخه رسید که باور کردنی نبود ‌و گرچه بخشی از این توفیق در خلاء نبود برخی نشریات توقیف شده حاصل شد، اما در نوع خود رکوردی به یاد ماندنی بود.

وی در ادامه به شرح مواجهه خود با مشکلات، حضور در دادگاه مطبوعات، دلیل اصلی توقیف روزنامه دوران و تحلیل خود از وضعیت کنونی مطبوعات در کشور پرداخت و در پایان به سؤالات حاضران پاسخ گفت.

سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی مطبوعات ایران اولین دوشنبه هر ماه برگزار می‌شود.

روابط‌عمومی ماهنامه مدیریت ارتباطات

منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات


http://www.ohwm.ir/show.php?id=2553
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.