شماره 191    |    24 دي 1393



خاطره‌گویی یا تاریخ‌نویسی

بارها به هنگام خواندن کتابی با محتوای خاطرات، با این مسئله روبرو شده‌ایم که متن و محتوای کتاب، چیزی بیش از ذکر خاطرات و یادمانده‌های ذهنیِ صاحب اثر است. یعنی علاوه بر این که خاطره گو به بیان مشاهدات و شنیده‌های خود در دوران حیات خویش پرداخته، به دفعات یا به مقتضای احساس ضرورت، به بیان اوضاع و شرایط و قضایایی پرداخته که خود شاهد آنها نبوده، یا حتی از فرد دیگری هم آنها را نشنیده است؛ بلکه آنها را سالها بعد و چه‌بسا چند دهه بعد در کتابها و نشریات و گفته‌ها و سخن‌ها خوانده و شنیده، حال با نگاهی دیگر، دوباره آنها را در لابه‌لای خاطراتش جای داده است. به عبارت دیگر او پس از سالها که از وقایع و حوادث و ماجراها و احوال زمانه‌اش گذشته، با بهره‌گیری از نوشته و سخن دیگران، به ذکر دوبارة آنها اقدام کرده و در واقع آن مسئله یا برهة تاریخی را بازنویسی و چه‌بسا تاریخ‌نویسی کرده است.

حال پرسش اصلی این نوشته این است که آیا بیان نادیده‌ها و ناشنیده‌ها و به عبارت دقیقتر بازنویسی و بازگویی وقایع یا تاریخ‌نویسی روزگار، وظیفه خاطره‌گو است؟ آیا کتابی که عنوان خاطرات بر خود دارد و البته محتوایش نیز باید بیان‌کنندة آن باشد، جای تاریخ‌نویسی است؟ آیا خاطره‌گو می‌تواند در مقام تاریخ‌نویس که در دنیای امروز، و صورت جدید و پیشرفته دانش تاریخ، جایگاهی خاص و تخصصی و ویژه یافته است، قرار بگیرد و از آن جایگاه به تاریخ بنگرد؟ و سرانجام این که آیا خوانندگان این دست آثار، برای خواندن یادمانده‌های ذهنی صاحب اثر، به سراغ این گونه کتاب‌ها می‌روند، یا این که آنها در پی آن بودند تا کتابی دربارة تاریخ بخوانند و می دانستند که نویسندة این کتاب خاطرات، تاریخ‌نویسی هم کرده است؟

یقیناً به هر یک از سئولات مطرح شده، می‌توان در مقالات متعدد و البته به صورت علمی پاسخ داد که در این نوشته، جای آن نیست اما کوتاه سخن می‌توان به صورت کلی در پاسخ به همة آنها گفت که بی‌تردید کتابی با عنوان و محتوای خاطرات باید مشخصات و ویژگی‌های خاص خود را داشته باشد و از ورود به محدوده‌ها و قلمروهایی که نامربوط و غیر مرتبط با خاطرات است، خودداری شود تا خواننده به درستی بداند که محتوای کتاب دقیقاً حول چه موضوعات و مسائلی خواهد چرخید و دربردارندة چه مطالبی خواهد بود. مضاف بر این واضح و روشن است که حتماً واژگان تاریخ‌نویسی و تاریخ‌ نوشته و تاریخ‌نویس هر کدام تعاریف و معانی و شرایط خاص خود را دارند که مطمئناً خاطره‌گو در آن نمی‌گنجد. اما با وجود این امر، امروزه می‌بینیم که تعداد کتابهای خاطرات که در پی خاطره‌نویسی هستند یا این که صاحب آنها مدعی تاریخ‌نویسی هستند، رو به فزونی است و کتابهایی با این عنوان و محتوا بیش از گذشته منتشر می‌شوند. و کار به جایی رسیده است که خاطره‌گو خود مدعی تاریخ‌دانی و تاریخ‌نویسی است و فقط بودن در مرتبة خاطره‌گویی را دونِ احوال و شخصیت خویش می‌شمارد. البته به نظر می‌رسد چنانچه در این مقوله هر فرد شأن و مرتبه و جایگاه خویش را بداند و بشناسد مطمئناً دچار این وضع آشفته و نابهنجار و غیرتخصصی نمی‌شویم و آثاری بهتر و ارزنده‌تر در زمینه خاطرات خواهیم داشت.

جعفر گلشن روغنی



http://www.ohwm.ir/show.php?id=2531
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.