تاریخ شفاهی و ارزش روزافزون آن
|
مهمترین فایده تاریخ شفاهی دستیابی مورخ به اطلاعات دست اول است. ناقل خاطره یک شاهد بیواسطه است؛ کتاب، روزنامه و گزارشنویس انتقال دهنده آگاهیها نیستند.
تاریخنگاری به شیوه تاریخ شفاهی، قالبی نو در حفظ وقایع و رویدادها به شمار میرود. این روش در سالهای اخیر رواج یافته و در برخی از مراکزی که با تدوین تاریخ سر و کار دارند مورد استفاده قرار گرفته است. در این شیوه سر و کار مورخ با لوحها، سنگ نوشتهها و آثار به دست آمده از حفاریها و گمانهزنیها و یا نسخ خطی، وقفنامهها، گزارشهای سیاحان و ... نیست. او با نامهایی طرف است که زندهاند و حاصل یادهایی هستند که مورخ به دنبال آن است. تاریخ شفاهی دربرگیرنده خاطرات افرادی است که رو در روی حادثهها بودهاند و وقایعی را به چشم دیدهاند که گذشت زمان یا شاهدان اندک، آن خاطرات را منحصر به فرد کرده. در تاریخ شفاهی پیش از آنکه با کلیات حاکم بر یک دوره تاریخی مواجه باشیم با جزئیات رویدادها و مناسبات و روابط موجود در آن روبهرو هستیم. در اینجا فردی که به بازگویی خاطرات خود میپردازد از آنچه که بر خود او و حداکثر اطرافیانش گذشته سخن میراند. تاریخ شفاهی ترجمه گذشتههای نزدیک ما است؛ آنچه که به آن تاریخ معاصر میگوییم. در این قالب از تاریخنگاری مورخ با فواید و معایبی مواجه است. مهمترین فایده تاریخ شفاهی دستیابی مورخ به اطلاعات دست اول است. ناقل خاطره یک شاهد بیواسطه است؛ کتاب، روزنامه و گزارشنویس انتقال دهنده آگاهیها نیستند. گاه خاطرهگو، فراتر از یک گواه بیواسطه، آفریدگار آن حادثه هم است. این ویژگی، تاریخ شفاهی را تبدیل به منبعی میکند که مورخ نمیتواند وسوسه به دست آوردنش را از خود براند. دیگر آنکه خاطرهگو کامل کننده یا صیقل دهنده یک واقعه است. رویدادهایی که اسناد و مدارک از آن سخن میگویند در بیشتر موارد خالی از علت و معلول حاکم بر یک حادثه است. اسناد معمولاً حکایتگر یک رویداد، آن هم به شکل مجردند و در بازگویی عوامل و نتایج، ناکارآمد هستند. خاطراتی که تاریخ شفاهی را شکل میدهند این قدرت را دارند که ابتدا و انتهای این سندها را کامل کنند و نیز با یاد جزئیات، آن حادثه را صیقل دهند. خصلت دیگر خاطرات یاری رساندن به مورخ در سندشناسی است؛ اینکه تا چه حد فلان سند در روایت از فلان حادثه سندیت و اعتبار دارد. از محاسن دیگر خاطرات شفاهی هضم راحت آن برای خواننده تاریخ است. در اینجا نه آن سختی قرائت تاریخی وجود دارد و نه استدلالهای پیدرپی مورخ برای اثبات علت وقوع حوادث. خواننده با متنی روبهروست که با علاقه تمام فراز و فرودش را دنبال میکند. اما معایبی که میتوان به این شیوه از تاریخنگاری بار کرد، یکی سیاسی بودن آن است. برای مثال همه مراکزی که پس از انقلاب در مورد انقلاب اسلامی - چه در داخل و چه در خارج از کشور - با تاریخ شفاهی به بیان حوادث انقلاب پرداختهاند، در نگاه اول خالی از جنبههای سیاسی نبودهاند. گروههایی که در خارج از کشور اقدام به جمعآوری خاطرات کردند معمولاً با افرادی رویارو بودند که جزو مخالفان انقلاب به شمار میرفتند؛ یا فراری بودند، یا در براندازی حکومت پس از انقلاب مشارکت داشتند و یا از رجال رژیم پادشاهی، که همگی منابع مادی و معنوی خود را با وقوع انقلاب از دست داده بودند. گروه دیگر به جناح چپ وابسته بودند که پس از انقلاب بدون یافتن جایگاهی در حاکمیت به خارج از کشور رفتند. در داخل نیز مراکزی که در قالب تاریخ شفاهی اقدام به بیان حوادث انقلاب کردند به دلیل دلبستگی به انقلاب خالی از گرایشهای سیاسی نبودند. بنابراین زدن مهر بیطرفی به پای نتایج برآمده از این شیوه تاریخنگاری تا حدودی مشکل به نظر میرسد. این عیب با اینکه وجود دارد اما در عمل مورخ را با مصائب زیادی روبهرو نمیکند، چرا که یکی از مهارتهای مورخ - مورخ به مفهوم واقعی کلمه - نیفتادن در چالههای تبلیغاتی است. او میتواند عیار هر خاطره را تشخیص دهد، سره را از ناسره بازشناسد و در استنادهایش، خاطرات درست را ملاک کار خود قرار دهد. عیب دیگری که میتوان برای تاریخ شفاهی برشمرد غلبة «منِ راوی» است. خاطرهگو از هر صنف و طبقهای که باشد، محور خاطراتش منِ خودش است نه «او»ی دیگری. این مسأله در مورد کسانی که کفههای ترازوی عدالت در وجودشان سبک و سنگین باشد، نَفْس خاطره را با مشکل مواجه میکند. خود را بزرگ نمایاندن و دیگران را کوچک نشان دادن یکی از عوارض منفی تاریخ شفاهی است. با وجود این مورخ دانا با تمسک به تواتر حوادث در خاطرات گوناگون و پیدا کردن قراین به درصد پاکیزگی یک خاطره پی میبرد. در واقع همه مجاهدتهایی که مورخ برای دریافت یک متن کهن متحمل میشود، برابر آن را در خاطراتی که تاریخ شفاهی را شکل میدهند صرف خواهد کرد. بر محاسن و معایب تاریخ شفاهی میتوان افزود. اما گفتنی است که این قالب برای بیان انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله کاربرد فراوانی داشته است. بیشترین عناوین منتشر شده مرتبط با این دو پدیده بزرگ به نحوی با وساطت تاریخ شفاهی آفریده شدهاند. خوشبختانه فراوانی منابع موجود، کارشناسان تاریخ شفاهی را وارد مرحله تازهای از نظریهپردازی کرده که نتیجه آن قوام روزافزون آن است. با گذشت زمان میتوان افزایش علمیت، دقت در پردازش مقرون به حقیقت خاطره و تزریق پژوهشهای پیرامونی را در این نوع کتابها مشاهده کرد. این از یک سو، نقد و ارزیابیهای مستمری که از طرف کارشناسان مربوط انجام میگیرد، از طرف دیگر، تاریخ شفاهی را به عرصه بسیار جدی تاریخنگاری انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله تبدیل کرده است.
|