بعد از ظهر روز دوشنبه 17 آذر 1393 سمینار تحولات ایران و آذربایجان پس از جنگ جهانی دوم 46-1945 به کوشش انجمن دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران در تالار مرحوم باستانی پاریزی دانشگاه تهران برگزار شد. سخنران اول نشست، رحیم نیکبخت بود که با موضوع «مقاومتهای محلی و مردمی آذربایجان در مبارزه با فرقه دمکرات» به سخنرانی پرداخت. وی در ابتدا فعالیتهای فرهنگی ارتش شوروی و فرقه دمکرات در آذربایجان بعد از اشغال را بیان نمود و عنوان کرد: «با بررسی اسناد و خاطرات پی میبریم که فرقه دمکرات با هوشمندی سعی در فرهنگسازی و هویتسازی در آذربایجان داشته است. فرقه با برپایی انجمنهای ادبی، بسیاری از شعرای محلی را تحریک کرد تا به جای کاربرد بعضی از اصطلاحات و تعبیرات بومی تبریزی، از اصطلاحات باکویی استفاده کنند و آنها را تشویق میکردند که در وصف فرقه شعر بسرایند. اما با گذشت زمان همین شعرا بیشتر در قالب نوحه، به مخالفت با فرقه برخاستند.» وی در ادامه دو قطعه شعر در نقد فرقه دمکرات که آن زمان به زبان آذری سروده شده بود قرائت کرده و سپس ترجمه فارسی ابیات را برای حاضران خواند.
نیکبخت در بخش پایانی سخنان خود به مبارزه روحانیت در برابر فرقه پرداخت و ضمن اشاره به این نکته که فرقه هر نوع مخالفتی را از بین میبرد، به نقش آیتالله حاج میرزا فتاح شهیدی اشاره کرد و گفت: «پس از فوت مجتهد بزرگ آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، به کوشش حاج میرزا فتاح شهیدی که یکی از شاگردان مرحوم اصفهانی بود، مراسمهای ختمی در سراسر آذربایجان برپا شد و چنان مردم استقبال کردند که جعفر پیشهوری، ریس فرقه دمکرات مجبور شد در یکی از این مراسم شرکت کند.»
احسان هوشمند، محقق و مورخ قومی، سخنران دوم، صحبتهای خود را با عنوان « فعالیت کمونیستی در دوران اشغال؛ مطالعه موردی خلیل آذر انقلاب» شروع کرد. هوشمند در ابتدا اهداف شوروی از اشغال شمال ایران را در سه مورد خلاصه کرد: «1- تسلط بر منابع نفتی شمال ایران؛ 2- اعمال نفوذ بر ساختار سیاسی ایران؛ 3- الحاق آذربایجان به شوروی». وی سپس به معرفی خلیل آذر انقلاب پرداخت: «وی در جریان گروه 53 نفر در دروه رضا شاه دستگیر شد. بعد از شهریور 20 و آزادی از زندان، به تبریز رفت و «اتحاد ایالتی رنجبران آذربایجان» را تأسیس کرد. اما در سال 1321 به درخواست کنسول شوروی از تبریز اخراج شد. او دوباره در سال 1323 به تبریز بازگشت و به فعالیتهای کمونیستی و کارگری خود پرداخت. اما بعد از مدتی با اعمال نفوذ مقامات شوروی دوباره از آذربایجان اخراج شد.»
از راست به چپ: رحیم نیکبخت، احسان هوشمند، کاوه بیات و سالار سیفالدینی (عکس از سایت آذری ها)
هوشمند با نشان دادن تعدادی اسناد دولتی در مورد آذرانقلاب به وسیله ویدئو پرژکتور به حضار، به طرح این سؤال پرداخت که «چرا اتحاد شوروی از فعالیتهای یک نفر که بر اندیشههای مارکسیست ـ لنینیست مبتنی بود، جلوگیری کرد؟» وی در جواب گفت: «نظامهای تمامت خواهی مانند اتحاد شوروی دوره استالین، ایدئولوژی را ابزاری برای رسیدن به منافع اقتصادی و سیاسی خود میدانند و هر نوع فعالیت مستقلی را حتی با نام کمونیسم برنمیتابند و اخراج آذر انقلاب را باید در این قالب دید.» در پایان هوشمند به لزوم توجه به مراکز اسنادی خارج از کشور به خصوص بایگانیهای اسناد روسیه اشارهای داشت.
سخنران سوم کاوه بیات، مورخ سرشناس تاریخ معاصر سخنرانی خود را با عنوان «تحولات مربوط به شش ماهه پس از شهریور 20 » ایراد کرد. بیات در آغاز سخنان خود گفت: «آن چه در شش ماه نخست اشغال آذربایجان رخ داد، پیش در آمد تحولات سالهای 24 و 25 بود. به دلیل از بین رفتن کنترل حکومت مرکزی و فرمانداری بر آذربایجان، نیروهای خودسر به شکل قارچ گونهای در منطقه سربرآوردند.» وی ضمن بیان تشکیل گروهها و اجتماعات مختلف در ماههای اولیه اشغال آذربایجان، ادامه داد: «عدم کنترل فرمانداری آذربایجان، موجب بروز غارت گریهایی در مناطق کرد نشین، مرز ترکیه، میاندوآب و خلخال و جاهای دیگر شد.» او گروهها و احزاب شکل یافته در آذربایجان بعد از شهریور 20 را این گونه معرفی کرد: «وجود گروههای دفاع از رنجبر، جمعیت زحمتکش آذربایجان و گروه آذربایجان که اعضای گروه اخیر بعدها در فرقه مقاماتی به دست آوردند؛ کانون ضد فاشیستی ایران که این گروه در شرایطی درست شد که اکثریت ایران و آذربایجانیها به خاطر دشمنی با روس و انگلیس خواهان پیروزی آلمانها بودند؛ گروه ایران بیدار که اندیشههای ملی گرایانه داشت و نشریه آنها به نام «آذربایجان» توسط روسها توقیف شد. در بهار و تابستان 1321 آرداشس آوانسیان شعبه حزب توده در تبریز را با نظارت روسها تأسیس کرد که تعدادی از گروههای ذکر شده در بالا برچیده و به حزب توده پیوستند.» بیات به این نکته اشاره کرد: «سلیمانمیرزا اسکندری رهبر حزب توده مخالف مطرح شدن مسایل زبانی و قومی بود. اما میرجعفر باقراف، دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در باکو خواهان جدایی آذربایجان و الحاق آن به شوروی بود و هنگامی که این فرصت در سال 1324 پدید آمد، به دستور او شعبه حزب توده در تبریز و آذربایجان منحل و در تشکیلاتی ادغام شد که مدنظر باقراف بود.»
بعد از پایان این سخنرانی از دکتر حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درخواست شد که در جایگاه سخنرانان حضور یابد. دکتر احمدی ابتدا گفت: «هر زمان قدرت ملی ضعیف شده، مسایل قومی در گره با سیاستهای بین الملل مطرح شده است. اگر رابطه خوبی با دنیا داشته باشیم، نگرانی زیادی از مسایل قومی نخواهیم داشت.» وی در ادامه گفت: «در به وجود آمدن و پایان غائله آذربایجان نیروهای بینالمللی نقش زیادی داشتند. فشار آمریکا عامل مهمی در پایان یافتن غائله آذربایجان بود. امروز باید از این حادثه درس بگیریم و مسایلمان را با قدرتهای جهانی حل کنیم تا به مشکلات قومی نخوریم.»
سخنران چهارم سالار سيفالدينی پژوهشگر مسايل قومي بود كه به موضوع «نقش مردم در ظهور و سقوط فرقه دمكرات و ورود ارتش ايران» پرداخت. سيفالديني در ابتدا به اين نكته اشاره كرد كه طرفداران فرقه دمكرات و حزب توده از جمله كيانوري ادعا كردهاند: «هنگام ورود ارتش ايران پس از سقوط فرقه، بين بيست تا سي هزار نفر در آذربايجان قتل عام شدند.»1 او سپس فرجام رهبران و فداییان فرقه دمکرات که در ایران ماندند را به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول، کادر رهبری مانند میرزا علی شبستری و سلامالله جاوید که جزو تسلیم شدگان بودند که بعداً با حکومت مرکزی همکاری داشتند. دسته دوم افرادی بودند که به خاطر ارتکاب اعمال خود طی حکومت فرقه دمکرات در آذربایجان اعدام شدند. سیفالدینی ادامه داد: «رضا رسولی رئیس مالیه فرقه و یدالله کبیری فرماندار مراغه توسط مردم اعدام شدند. هنگامی که ارتش در سال 1325 وارد آذربایجان شد، جلوی کشتار را گرفت و روند محاکمه اعضای فرقه به دستگاه قضایی سپرده شد. از این نمونه میتوان به محاکمه فریدون ابراهیمی، دادستان فرقه اشاره کرد که به خاطر صدور احکام سنگین مجازات در دوره حاکمیت فرقه، به اعدام محکوم شد. با نگاه به منابع داخلی و خارجی چنین کشتار عظیم ادعا شده دیده نمیشود و میتوان تعداد 300 تا 500 نفر را نام برد که تعدادی از آنها توسط مردم اعدام شدند.»
سپس سخنران نشست به مورد داریوش پیشهوری، پسر میرجعفر پیشهوری رهبر فرقه دمکرات اشاره کرد که بر خلاف فضای تربیتی کمونیستی، شیفته غرب بود و به واسطه رضا روستا، یکی از رهبران حزب توده به برلین شرقی رفت و از آن جا به غرب پناهنده شد.2 سیفالدینی در پایان گفت: «مردم در سقوط فرقه نقش زیادی داشتند و اگر کمک آنها نبود ارتش با مشکلات زیادی روبه رو بود. این حس وطن خواهی سرمایه عظیمی برای ایران است که باید قدر آن دانسته شود.»
بعد از این سخنرانی، دکتر داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران در جمع سخنرانان حاضر شد و ضمن اشاره به این مطلب که در بحران آذربایجان هم عامل خارجی و هم عوامل داخلی نقش داشتند، این نکته را بیان کرد که: «ماهیت این سرزمین، وجود قومیتهای متعدد در عین وحدت زیر نام ایران است. لذا ساختن لطیفه و جوک و مسخره کردن اقوام مختلف کشور که امروزه زیاد شده است، به طور مستقیم به وحدت ملی ایران ضربه میزند. امیدوارم همه ما به خصوصیتهای قومیتهای ایرانی احترام بگذاریم و فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به طور عادلانه برای همه اقوام سرزمین عزیزمان فراهم شود.»
در پایان سمینار، سخنرانان به پرسشهای حاضران پاسخ دادند.
1- موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، انتشارات اطلاعات، 1372، ص 130
2- برای اطلاع از ماجرای پناهنده شدن داریوش پیشه وری به غرب ببینید: نورمحمدی، قاسم، جاسوسی در حزب: برادران یزدی و حزب توده ایران، تهران، جهان کتاب، 1391، صص 99-91