به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از پروژه تاریخ شفاهی ایران - عصر پهلوی دوم، با حضور جمعی از محققان و مسئولان فرهنگی کشور، پیش از ظهر امروز سهشنبه ۲۵ آذر در کتابخانه ملی برگزار شد.
حسامالدین آشنا مشاور رئیس جمهور در این مراسم گفت: امام علی(ع) میگوید دانش به معنای محافظت و نگهداری و جمع تجربههاست. بنابراین به این معنا، تاریخ، علم است و علمی بسیار سودمند است و تاریخنگاران، بزرگترین خادمان جامعه بشریت هستند. چون به ما اجازه میدهند با گذشتگان زندگی کنیم بدون آنکه با آنها بوده باشیم. مشکل در تاریخخوانان است و مشکل این است که ما علاقه به خواندن تاریخ نداریم، لذا مجبوریم از صفر یا زیر صفر شروع کنیم. همین جلسه هم میزان علاقهمندی اجتماعی ما را به تاریخ نشان میدهد.
وی افزود: در انواع تاریخپژوهی، یک گونه به نام موردپژوهی وجود دارد که به معنی خُردنگری است. در مورد پژوهشی گاهی، موضوعمحور عمل میشود و گاهی فردمحور. در کار با محوریت فرد، گاه خود فرد، زندگینامهاش را مینگارد و گاه دیگران برای او زندگینامه مینویسند. این هر دو، تجربه شدهاند. معمای هویدا هم نمونهای از فردپژوهی توسط دیگران است. البته خودنوشتهای زیادی هم منتشر شده و هر دو روش نامبرده، ضعفهای جدی دارند. برای عبور از این ضعفها بود که تاریخ شفاهی اختراع شد که در آن، دیگری حضور دارد اما حضوری فعال و منتقدانه.
مشاور رئیس جمهور در ادامه گفت: بین تاریخ شفاهی، مصاحبه مورد نیاز، بازجویی و بازپرسی، نسبت نزدیکی وجود دارد. تنها تفاوتشان در این است که در بازپرسی و بازجویی، مصاحبهشونده ناچار است جواب بدهد اما در تاریخ شفاهی، مصاحبهشونده با اختیار خودش مصاحبه میشود. بازجو میتواند اهانت کند اما در تاریخ شفاهی، مصاحبهکننده صرفا تکریم و احترام میکند و احیانا، سوالات دقیقاند که میتوانند راهگشا باشند. چند سال پیش، در خارج از کشور سوار اتوبوس بودم که جوانی را دیدم که کتابی با نام «مصاحبه تحقیقاتی» در دست دارد. وقتی از او پرسیدم دانشجوی چه رشتهای است، گفت در دانشکده پلیس، تحصیل میکند.
آشنا گفت: اهمیت روش مصاحبه در تاریخ شفاهی کاملا تابع کیفیت مصاحبهکننده است و ایجاد شرایط مساعد برای مصاحبه. کاری که در این پروژه انجام شده، با پنهانکاری همراه نبوده است و در آن، شفافیت مواضع وجود دارد. کسانی که مصاحبه شدند، میدانستند که مصاحبهکنندهها از ایران میآیند. اما مصاحبهشوندهها را به اقناع رساندند که حفظ امانت خواهد شد. در طول مصاحبهها این امکان وجود داشت که همواره احترام مصاحبهشونده حفظ بشود و این عاملی بود که مصاحبهها با آرامش انجام شود.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: اما چرا ما به تاریخ شفاهی نیاز داریم؟ چون نیازمند مدیریت انتقادی دانش هستیم. در سازمانهای ما چندی است که اهمیت مدیریت دانش درک شده اما هنوز، مدیریت انتقادی دانش، هنوز در جامعه و سازمانهای ما شناختهشده نیست. تاریخ شفاهی این امکان را فراهم میکند که به صورت فعال سوال کنیم و ابهامات را رفع کنیم؛ و از فرد بخواهیم از خودش یا دیگران دفاع کند و در موضوعات خاص انتقاد کند. «حُسْن السوال، نصف الجواب». طراحی سوالهای خوب، جوابهای مناسب را در پی خواهد داشت. اینجاست که مصاحبهکنندگان در هر رشته، اهمیت مصاحبه را بالا میبرند. امروز وقتی کیفیت این اثر با دیگر آثار مشابه مقایسه میشود، متوجه میشویم که کیفیت سوالات و سوالکننده، چقدر تعیینکننده است.
مدعیان چنین پروژههایی در کشور بسیار اند
مشاور رئیس جمهور گفت: اما چند جملهای هم درباب مدیر این پرژوه، در باب حسین دهباشی بودن بگویم. به حمدالله در کشورمان برای چنین پروژههایی، مدعی زیاد است و وقتی کار منتشر میشود همه یادشان میافتد که اگر این اختیارات در اختیارشان بود، بهتر کار میکردند. اما دهباشی بودن، یعنی به شدت کتابخوان بودن و علاقه افراطی به خواندن، یعنی جسور بودن. جسور بودن، چیزی میان شجاعت و حماقت است. بستگی به این دارد که از چه زاویهای به آن نگاه کنید. گذاشتن عمر برای تاریخ شفاهی، برای بعضی تفریح است، برای برخی درآمد است و برای برخی هم که اندک هستند، هزینه است. و دهباشی کسی است که برای به سامان رسیدن این پروژه، هزینه کرده است. این هزینه از چند بعد صرف شده است. بعد اول، هزینه مالی است. این پروژه در اساس، حاصل توافقنامه شبکه ۴ سیما و کتابخانه ملی اما روی کاغذ بود. به نظرتان کدامیک برای پیشبرد پروژه پیشقدم شدند؟ پاسخ: هیچکدام. به نظرتان کدامیک ابراز علاقه کرد؟ هیچکدام. بنابراین یک عامل سوم میخواست که کار انجام شود و میدانسته که باید زمان بگذارد و جز با این روش، کار پیش نمیرود. بنابراین از خودش هزینه کرد تا این ۲ را کنار یکدیگر قرار بدهد، باقی هم وسیله بودند. مجری این پروژه در این راه، دفتر کارش را از دست داد.
در این لحظه، آشنا با اشاره به جمعیت گفت: پدر حسین دهباشی کجاست؟ آیا در برنامه حضور دارد؟
با جواب مثبت جمعیت، آشنا از پدر دهباشی خواست بایستد و از جمیعت خواست او را تشویق کنند.
آشنا گفت: این پدر تمام هزینههای آینده فرزندش را صرف این پروژه کرد. اما دهباشی فقط هزینه مالی نکرد.
در این هنگام آشنا به گریه افتاد که جمیعت او را تشویق کردند.
دهباشی کاشف شوکران است
آشنا ادامه داد: بعد دوم، هزینه سنگین، بسیار سنگینتر از آنی است که تصور میشود. چون دهباشی این بعد را در زندان فدرال ایالات متحده آمریکا پرداخت. او ۲ ماه را در زندان انفرادی و بند عمومی به همراه جنایتکاران آمریکایی گذراند؛ به جرم ناکرده و به اتهامی ناروا. نتیجه این هزینه، از دست رفتن خیلی چیزهاست. کار خوب آسان به دست نمیآید و از پشت میز نشستن و کتاب خواندن، بدون هزینه سنگین، اثر ماندگار متولد نمیشود. سومین هزینهای که دهباشی کرد، پذیرش اتهام در داخل کشور بود. آن اتهام در خارج بود و این اتهام در داخل. عمده جمعیت ما وقتی صحبت از تاریخ پهلوی میشود، نگاهمان جز فساد، خیانت، عیاشی و همانچیزهایی نیست که در ذهنیت متعارفمان داریم. و انتظار داریم که نیمههای پنهان این تاریخ را ببینیم. دهباشی وقتی وارد این حوزه شد، به کشفیاتی رسید که برای ما بسیار تلخ و پذیرفتنش بسیار سخت است. دهباشی در این حوزه، کاشف شوکران است.
وی افزود: حسین دهباشی کاشف این نکته است که مسائل کشور ما و کشورداری، واحد و مستمر است. تفاوت حکومتها پاسخهایی است که به این چالشها در حوزه سیاستگذاری میدهند. جاهلان همیشه در یک موضوع، پاسخ غلط میدهند و ربطی هم به این ندارد که ریش داشته باشند یا کراوات. کسانی که حاضر نیستند برای تصمیم در سطح ملی، احساس مسئولیت کنند، کشور را به باد میدهند و ربطی هم به ادعایشان ندارد؛ کسانی که مفهوم نمایندگی یک ملت را نمیفهمند و نمیفهمند که این پول تکتک مردم است که در موردش تصمیم میگیرند، فرقی ندارد ادعای عدالت کنند یا ادعای تمدن بزرگ. این کشف اول دهباشی است.
مشاور رئیس جمهور در ادامه گفت: اما کشف دوم این است که ساختار بروکراسی کار خودش را میکند و عوامل دولتی برای تغییر ساختار بروکراسی، توانایی اندکی دارند. این ساختار دولت است که بسیاری از روشها و منشها را به دولتمردان دیکته میکند. به این معنا، حتی اگر در کشوری انقلاب کرده باشید، اگر ساختارهای اداری متحول نشده باشند، مسیر کشور تغییر نخواهد کرد. این نکته را نمیتوان فهمید مگر در یک مطالعه طولی و عرضی زمانی. و آخرین کشف دهباشی این بود که دسترسی به حقیقت در تاریخ، بسیار دشوارتر از این است که پنداشته میشود.
آشنا با اشاره به مصاحبهای که حسین دهباشی با سید حسین نصر درباره دیدارش در آمریکا با سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین کشورمان داشته، گفت: شما در این اثر یعنی این تاریخ شفاهی با ادعاهای بیسند روبرو نیستید. که اگر بودید، شما بودید و سید حسین نصر و مصاحبهکننده و در نتیجه، شما هم یک ادعا به ادعاهای دیگر اضافه میکردید. اما وقتی مصاحبهکننده، پخته است و با علم وارد کار میشود، ارتباط برقرار میکند و مسائل را به درستی مورد نقد و بررسی قرار میدهد. پروژه تاریخ شفاهی و تصویری ایران، پروژهای است ملی. عدم درک ملی از این پروژه باعث شد انتشارش تا امروز طول بکشد. همت رئیس کتابخانه ملی حاصل یک درک ملی از این مساله است. این اثر حداقل ۳ بار در آستانه انتشار قرار گرفت و هر بار به دلیل عدم درک ملی، متوقف شد.
شبهمستندهای من و تو و BBC، در مقابل عظمت این پژوه، بسیار بسیار کوچک هستند
وی در پایان سخنانش گفت: یک نگرانی دارم. این پروژه برای صدا و سیما انجام شده است؛ با این نیت که از یک برنامه و اثر فردمحور، تبدیل به یک اثر موضوعمحور شود. سعی هم شده تا از تقاطع مصاحبهکنندگان و مدارک مستند، جوانانمان با تاریخ حکمرانی در این کشور، آشنا شوند. از صدا و سیما خاضعانه تقاضا میکنم اجازه ندهند این پروژه دستاویزی برای جنگهای کوچک بشود. شبهمستندهای من و تو و BBC، در مقابل عظمت این پژوه، بسیار بسیار کوچک هستند و امیدوارم مسئولان صدا و سیما فکر نکنند که این پروژه، پاسخی به آن شبهمستندهاست. سطح کار را بالا بیاوریم و به مسائل، ملی نگاه کنیم. امیدوارم این نگاه در دوران مدیریت جدید صدا و سیما وجود داشته باشد.
مشاور رئیس جمهور در جملاتی دیگر اضافه کرد: به مسئولان کشور هم میگویم که تاریخ شفاهی را به فردا وانگذاریم و بلافاصله بعد از اتمام دوران مسئولیتمان، برای مصاحبه کردن، اعلام آمادگی کنیم. من شاهد بودهام که در تولیدات تاریخ شفاهی، مصاحبهکننده دوربین را رها کرده و رفته و مصاحبهشونده، با دوربین گفتگو کرده است. این تاریخ شفاهی نیست. بنابراین از همه مسئولان و مدیران جمهوری اسلامی ایران دعوت میکنم این کار را بکنند تا این ظرفیت برای ثبت تجارب در کشورمان ایجاد شود.
رئیس کتابخانه ملی در رونمایی از پروژه تاریخ شفاهی پهلوی دوم گفت: این اثر برای جوانان ما، درسآموز است تا بدانند ما از چه تونلوحشتی عبور کردهایم تا به جا برسیم.
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از پروژه تاریخ شفاهی ایران - عصر پهلوی دوم، با حضور جمعی از محققان و مسئولان فرهنگی کشور، سهشنبه ۲۵ آذر در کتابخانه ملی برگزار شد.
سید رضا صالحی امیری رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در این برنامه گفت: معمولا 3 شیوه برای تاریخنگاری مطرح میشود، اولی روش اسنادی است یعنی مبنای نگارش و تدوین، مبتنی بر سندپژوهی است. معمولا به دلیل عدم دسترسی به افرادی که در این حوزه حضور موثر داشتهاند، به اسناد و مکتوبات مراجعه میشود. روش دوم، نگارش تحلیلی است که در آن، قضاوتی در ذهن یک مورخ شکل میگیرد که برمبنای آن، منابع زیادی داریم. این منابع یا تاریخ تحلیلی هستند و یا تحلیل تاریخ.
وی افزود: روش سوم، تاریخ شفاهی است؛ یعنی توصیف وقایع و حوادث توسط کسانی که خود نقش موثری در وقایع و اتفاقات داشتهاند. هر 3 روش، محاسن و معایبی دارند. در روش اسنادی، نقص عمده این است که همه تحولات در اسناد و مدارک موجود نیستند. در روش تحلیلی، نقطه ضعف عمده این است که با قضاوت یا تفکرات جناحی و سیاسی همراه میشود و محقق با این فضا وارد تحلیل و قضاوت میشود که باعث میشود در این زمینه، در خیلی از موارد شاهد انحراف یا تاریخسازی باشیم. تاریخ شفاهی هم ایراداتی دارد. مثل اینکه فرد مصاحبهشونده، فقط نقاط مثبت را میگوید نه همه مسائل را. نکته اینجاست که الزاما نیازمند تبیین تاریخ برای نسل فعلی و نسل بعدی هستیم. متاسفانه نسل دهه 60 و 70 ما کمتر نسبت به تاریخ پهلوی، اشراف دارد و به طور متقابل، شاهد تاریخسازی توسط عناصر ورشکسته یا زخمخورده هستیم.
رئیس کتابخانه ملی در ادامه گفت: این مساله به طور جدی در رسانههای خارجی دنبال میشود. در دنیای هم امروز هم که تکنولوژیهای ارتباطی گستردگی زیادی دارند، دیگر نمیتوان به کسی گفت این مطلب را بخوان یا نخوان! در کل امکان پالایش اطلاعات وجود ندارد. اخیرا این تاریخسازیها توسط شبکههای ورشکسته زیاد شده است و تلاش میکنند تاریخ پهلوی را تطهیر کنند در حالی که انباشته از فساد، خیانتها، تعدّیها و بداخلاقیهای غیرقابل انکار است. بنابراین پهلوی دوم، خلاف آنچه که در واقعیت بوده، تصویری کاملا متضاد در منابع مکتوب و تصویری این عده دارد. بنابراین نمیتوان در حوزه تاریخ شفاهی، به ویژه بخش مربوط به دوران پهلوی دوم، به اسناد تکیه کنیم چون بخشی از آنها تصویر رویاها و آرزوهای عدهای را نشان میدهند. در زمینه اسناد هم باید بگویم که اولین سند فرهنگی مربوط به پهلوی دوم، مربوط به سال 1347 است و سند عمده فرهنگیای پیش از آن وجود ندارد.
برنامه فرهنگی پهلوی دوم، استحاله فرهنگی و دینی بود
صالحی امیری گفت: پهلوی دوم در حوزه فرهنگ، چند برنامه داشت که اولینشان غربیسازی بود. دوم تلاش برای احیای فرهنگ باستانی و نفی فرهنگ دینی جامعه بود؛ باستانگرایی مطلق با هدف تقدیس سلطنت. این کار از کوروش تا پهلوی دوم، برای این بود که به مردم بقبولانند که شما فقط زیر چتر سلطنت میتوانید زندگی کنید. در این زمینه، شاهد یک استحاله دینی بودیم. بنابراین بعد دوم برنامه فرهنگی پهلوی دوم، استحاله فرهنگی و دینی بود. برنامه سوم، استحاله فرهنگی از ارزشهای بومی جامعه بود که نمادش جشنهای 2 هزار و 500 ساله شاهنشاهی بود. در این جشن، حرکت بسیار ناشایستی انجام میشود که هدف از آن، حرکت به سوی دروازه تمدن بزرگ به عنوان سکوی پرش از جامعه سنتی به جامعه مدرن عنوان شد. در آن جشن، اتفاقات کثیفی افتاد که با اعتراض تند شهید دستغیب روبرو شد. کاری که تیم تئاتر فرانسوی در آن جشن انجام دادند، پیشتر در پاریس انجام شد که اعتراض مردم این شهر را در پی داشت.
وی ادامه داد: در کنار مسائل فرهنگی، رفتار سیاسی پهلوی هم همراه با فساد بود. موضوع تصاحب نفت توسط یک عده که معروف به هزار فامیل بودند از نمونههای آن است. عدهای تلاش دارند همه این بحثها را پاکسازی کنند و آن شخص نادانی را که خود را نماد فرهنگ پهلوی میداند، این نکات را انکار میکند. ما به عنوان مسئولان و دلسوزان فرهنگی، مکلفایم این تصویر را به درستی برای نسل جوان منعکس کنیم. در نتیجه کاری که در این پروژه انجام شد، این بود که پهلوی دوم از زبان چهرههای دوران پهلوی روایت شد؛ بدون دخل و تصرف در اظهارات افراد اما با حاشیهنویسی. افرادی در که تولید تاریخ شفاهی صحبت میکنند، یا نیمه پر لیوان را میبینند یا نیمه خالیاش را. در مورد تولید این پروژه، 100 هزار برگ حاشیهنویسی به عنوان، پشتیبان وجود دارد.
خیانت بزرگی است اگر خیانتهای پهلوی را به نسل جوان منتقل نکنیم
رئیس کتابخانه ملی در بخش دیگری از سخنانش گفت: در این زمینه 2 کار باید انجام شود. اول اینکه نشستهای نقد برگزار شود و منتقدان این بحثها را نقد کنند. این کتابها در نهایت به 50 جلد خواهد رسید. در حال حاضر 4 جلد هستند اما امروز از کلیت این مجموعه رونمایی میشود. دوم اینکه مورخین در رد یا تائید این مطالب بنویسند. یعنی این که پروژه انجام شود و بعد از اتمام بسته شود، اصلا مورد قبول نیست. تاریخ پهلوی باید آنگونه که بود به نسل جوان معرفی شود، نه چیزی که میخواهند یا میخواهیم. خیانت بزرگی است اگر خیانتهای پهلوی را به نسل جوان منتقل نکنیم. تاریخ هم آینه است هم عبرتآموز است. با دیدن همه بدیهای رجال پهلوی، باید به مسئولمان بگوییم اگر میخواهید در تاریخ ماندگار باشید، باید از رویه پهلوی، تبری بجوئید و در نقطه مقابل، فضیلتجویی را سرلوحه کار خود قرار بدهید. نکته دیگر این است که این اثر برای جوانان ما، درسآموز است تا بدانند ما از چه تونلوحشتی عبور کردهایم تا به جا برسیم. جوانان با دانستن حقایق، قدر نظام را خواهند دانست و متوجه میشوند که نظام، محصول حداقل 50 سال مبارزه است و به برکت خون شهدا به دست آمده است. تعدادی از حاضران در این برنامه در زمان پهلوی، شکنجه شدهاند. قدر فرهنگ اسلامی را بدانیم و باور کنیم که تنها راه نجات ما برای رسیدن به قلههای رفیع بشریت، انسان است.
صالحی امیری در پایان سخنانش گفت: ما به دنبال این پروژه، 2 حرکت را آغاز کردیم. اول این که به دنبال پژوهشگاه تاریخ شفاهی هستیم و یک پژوهشکده در ذیل پژوهشگاه. متاسفانه در ایران، فرهنگ مکتوب بسیار پایین است. دوم تربیت کادرهای مختلف برای تولید تاریخ شفاهی. تاریخ شفاهی، مصاحبه نیست. بلکه درک یک پدیده است و اتفاقاتی که از یک برش تاریخی ناشی میشوند. امروز تاریخی شفاهی در دنیا، یک دانش است و ما تلاش داریم یک نظام آموزشی برای این علم تعریف کنیم.
معاون مطالعات نیروی هوایی در مراسم رونمایی پروژه تاریخ شفاهی ایران - عصر پهلوی دوم گفت: پاسخ سوالاتی چون چرایی خرید F14 از آمریکا، یا چگونگی رفتوآمد اسرائیلیها به ایران در این پروژه موجود است.
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از پروژه تاریخ شفاهی ایران - عصر پهلوی دوم، با حضور جمعی از محققان و مسئولان فرهنگی کشور، سهشنبه ۲۵ آذر در کتابخانه ملی برگزار شد.
حجتالاسلاموالمسلمین سید حبیبالله حسنی قائممقام نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در این برنامه گفت: این برنامهها باید با نقد همراه باشند. بعد از دیدن و مطالعه آثار این پروژه، گفتم چه خوب میشد اگر تاریخ شفاهی همراه با عبرتها و معرفی آنچه که به پیروزی انقلاب انجامید، همراه بود.
من و تختی مساوی بودیم، اما...
وی در ادامه به بیان خاطراتی پرداخته و گفت: در بلاروس بودم که الکساندر مدوید اسطوره ۱۲ سال کشتی جهان در بیمارستان و تحت جراحی قلب بود. به عیادت او رفتم و وقتی با قرائت آیات قرآن به محل جراحی قلبش دست کشیدم و او را با قرآن بدرقه کردم، اشک در چشمان مردی که ۸۰ سال در حکومت کمونیستی زندگی کرده بود، جمع شد. این کشتیگیر همان مردی بود که در ردهای برابر جهانپهلوان تختی قرار داشت و تختی با علم به اینکه زانوی چپ او مجروح است، از آن موضع زیریهخم او را نگرفت. او به من گفت مردان ایران همیشه به مردانگی شهره هستند. من و تختی همیشه مساوی بودیم ولی به خاطر کاری که با من کرد، او برای همیشه پهلوان شد.
حسنی در ادامه گفت: در بنیاد شهید هم مانند اینجا باب، خاطرات و تاریخ شفاهی را باز کردهایم. امروز پدران و مادران شهدای ما، بالای ۸۰ سال و همسران شهدا بالای ۵۰ سال سن دارند و آنچه اینان از خاطراتشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، نقل میکنند، مهم است. در این فکر هستیم که این اسناد و خاطرات را از سینههای این افراد استخراج کنیم؛ مطالبی که هویت و اصالت ما ناشی از آنهاست.
قائممقام نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید گفت: متجاوز از ۸ میلیون و ۴۰۰ هزار سند را که بسیاری از آنها هم در گروه تاریخ شفاهی جا میگیرند، در بنیاد شهید نگهداری میکنیم. به نظرم نگاه به تاریخ شفاهی باید وسیعتر و عبرتآموز و هدفمند باشد، به نوعی که در کنار مفهومی مانند انقلاب اسلامی، برای آن تعریف داشته باشیم.
اسرائیلیها چگونه به ایران آمدند
امیر سرتیپ خلبان حسین چیتفروش معاون مطالعات و تحقیقات نیروی هوایی نیز در این برنامه با اشاره به کتاب مربوط به سپهبد عبدالله آذربرزین گفت: مگر میشود بدون آشنایی با دیروز، درباره امروز اظهار نظر کرد؟ اسرائیلیها چگونه به ایران میآمدند و میرفتند؟ پاسخ این سوال به دقت در کتاب مربوط به آذربرزین آمده است. ما در زمان پهلوی دوم، خرید تجیهیزات زیادی از آمریکا داشتیم. جنگنده و تجهیزات F14 را فقط ما و آمریکا داشتیم. این خوب بوده یا بد؟ به جای ۷۰ فروند F14 میتوانستیم ۲۰۰ فروند F15 داشته باشیم. در این مورد ۲۷ صفحه گزارش در این کتاب که آقای دهباشی کار کرده، مطلب درج شده است.
وی در ادامه گفت: آذربرزین فقط یک چهره نظامی نیست. خواندن تاریخ شفاهی از زبان ایشان، برای هر وزارتخانهای لازم است تا بدانند تهیه آییننامه صحیح، ساختار، دستورالعمل و... یعنی چه. هرکس از صاحبنظران نیروی هوایی این کتاب را میدید، میپرسید دهباشی کیست که سوالاتش اینقدر تخصصی است؟ بعد از این کتاب، تاریخ شفاهی رونق گرفت و پرچم بالا رفت. به قول آقای آشنا، ما کتابخوان، کم داریم ولی به نظرم اگر حرفی، حرفهای باشد، کتابخوان برای خواندنش پیدا میشود.
در ادامه این برنامه از مجموعه تاریخ شفاهی پهلوی دوم رونمایی به عمل آمد.
گزارش فارس:
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در پروژهای با عنوان «تاریخ شفاهی و تصویری ایران» با ۵۷ رجل سیاسی به گفتوگو پرداخته است که به زودی نسخه دیجیتالی این گفتوگوها رونمایی میشود.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، برنامه تاریخ شفاهی ایران، مجموعهای از دهها گفتوگوی پژوهشی با تصمیمسازان و بازیگران اصلی عصر پهلوی دوم بوده که پس از حدود 10 سال پیگیری و تلاش در خلال صدها ساعت مصاحبه صوتی و تصویری و هزاران سند تاریخی، اینک دستاوردی ارزشمند از کامیابیها و ناکامیهای حکومتداری، در دوره سرشار از خیانت پهلوی شمرده میشود. این مجموعه با حمایت چندین نهاد پژوهشی معتبر، به کوشش «حسین دهپاشی» و همکارانش صورت پذیرفته است.
در این مجموعه، گفتوگوهایی با «سیدحسین نصر (رئیس دفتر فرح، رئیس دانشگاه آریا مهر، رئیس انجمن فلسفه)»، «نصیر عصار (معاون نخست وزیر، رئیس سازمان اوقاف، دبیرکل سنتو، معاون سیاسی وزارت خارجه)»، «خلیل شجاعی (فرمانده ضد اطلاعات، و رکن دو ارتش)»، «امیرهوشنگ آریانپور (معاون فرماندهی، نیروی دریایی)»، «عبداله آذربرزین (جانشین و معاون عملیاتی فرماندهی نیروی هوایی)»، «علینقی عالیخانی (وزیر اقتصاد، رئیس اداره کل خارجی ساواک، مشاور اتاق بازرگانی تهران، رئیس دانشگاه تهران)»، «عبدالمجید مجیدی (وزیر مشاور، رئیس سازمان برنامه و بودجه)» و «اکبر اعتماد (رئیس مؤسسه تحقیقات برنامهریزی آموزشی کشور، بنیانگذار سازمان انرژی اتمی، رئیس دانشگاه بوعلی)» صورت گرفته است.
از دیگر افراد مصاحبه شده در تاریخ شفاهی و تصویری ایران در عصر پهلوی دوم میتوان به «عبدالرضا انصاری»، «شجاعالدین شفا»، «هوشنگ نهاوندی»، «امیر اصلان افشار»، «کاظم ودیعی»، «منوچهر رزمآرا»، «منوچهر گنجی»،«محمدحسین موسوی»، «مصطفی الموتی»، «امیرحسین امیرپرویز»، «منوچهر آریانا»، «سیروس آموزگار یگانه»، «احمد علی احمدی»، «احسان نراقی»، «فرهنگ مهر»، «ابراهیم فرهبخشیان»، «حیدر قلی عمرانی»، «خداداد فرمانفرماییان»، «اسکندر فیروز»، «مرتضی وکیلزاده»، «عباس صفویان»، «داریوش آشوری»، احمد احرار»، «جمشید بهنام»، «محسن شیرازی»، «حسین سپهری»،«منوچهر بیبییان»، «محمود قربانی»، «احمدعلی انصاری»، «مهناز افخمی»، «عباس پهلوان»، «ایرج امینی»، «محمدمشیری یزدی»، «پرویز حکمت»، «غلامرضا افخمی»، «اردشیر زاهدی» و «داریوش همایون»، اشاره کرد.
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در فرآیند تکوین و توسعه خود، دامنه توجه به مطالعات تاریخی را به طور عام و تاریخ شفاهی را به طور خاص گستردهتر کرده است. سابقه کار در این حوزه به بهمن ماه سال 1371 برمیگردد که ادارهای به نام «آرشیو شفاهی» در مدیریت خدمات آرشیوی این نهاد آغاز به کار کرد و پس از آن کوشش شد تا بر پایه سه موضوع «افراد»، «رخدادها» و «نهادهای» مؤثر در تاریخ معاصر ایران مصاحبههای کارشناسانه به انجام رسد. حاصل کار تاکنون بیش از 2500 ساعت مصاحبه با 620 شخصیت تأثیرگذار تاریخی است که بخشی از آنها در قالب کتابهای مستقل یا فصلنامه گنجینه اسناد منتشر شده است؛ البته باید بر این تلاشها، برگزاری همایشها، نشستها و نمایشگاههای تخصصی در باب تاریخ شفاهی و نیز فراهم ساختن مقدمات تأسیس «پژوهشکده ملی تاریخ شفاهی و تصویری ایران» را نیز افزود.
بر مبنای این گزارش، آنچه اینک پیش روست، بخشی از صورتی دیگر در اهتمام به تاریخ شفاهی ایران است. «پروژه تاریخ شفاهی و تصویری ایران در عصر پهلوی دوم» که به همت پژوهشگری جوان و پر دغدغه به انجام رسیده است، مهمترین و بزرگترین پروژه تاریخ شفاهی ایران در نوع خود و مجموعهای از دهها گفتوگوی پژوهشی با تصمیمسازان و بازیگران اصلی عصر پهلوی دوم است که پس از حدود 14 سال پیگیری و تلاش، در خلال صدها ساعت مصاحبه صوتی و تصویری و گردآوردن دانه به دانه هزاران سند تاریخی گنجینه بینظیر و دست اولی از تجارب، کامیابیها و ناکامیهای حکومتداری در ایران تبدیل شده است.
* مهمترین و بزرگترین پروژه تاریخ شفاهی ایران 14 سال به طول انجامید
در این مجموعه همکاریها و مساعدتهای جمع بزرگی از پژوهشگران و ایرانشناسان و مورخان فرهیخته در داخل و خارج از کشور با حمایت نهادهای معتبر فرهنگی و پژوهشی این مهم را میسر ساخته تا در قالب 64 عنوان مصاحبه تفصیلی با مهمترین و تأثیرگذارترین کنشگران و تصمیمسازان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی دوران پهلوی دوم تدوین شود.
در طی این راه دشوار که برای نخستین بار فرزندان و علاقمندان انقلاب اسلامی ایران با خطر کردن و تحمل سختهای فراوان توانستند با شخصیتهای مؤثر و تصمیمساز حکومت گذشته از نزدیک به گفتوگو بنشینند و به ثبت و ضبط بخشی از خاطرات و روایتهای آنان از وقایع و حوادث مهم ایران بپردازند، نقش متعهدانه و شجاعانه «حسین دهباشی» در خور توجه و تقدیر است. او در مقام پژوهشگری تحصیلکرده، جوان و صبور، وجوه نفع و نیاز جامعه ایرانی را بر عافیتجویی و کنارهگزینی ترجیح داد و برای پیشبرد این پروژه دشوار و پرخطر از زندگی آرام خود گذشت و داوریهای شتابزده از هر سو را به جان خرید تا نشان دهد که ظرف تاریخ و فهم و نقد تاریخی را باید بزرگتر از مصلحت اندیشیهای روزمره دانست. در واقع این مجموعه پژوهشها را میتوان پارهای از فرهنگ اسلامی و ایرانی در طول تاریخ دانست که در آن نه تنها سخنان مخالفان همواره شنیده شده بلکه به گونهای در تاریخ نیز مانده است. در این میراث درخشان اسلامی، حق داوری به جای گزینشگران به رهگذران و مخاطبان تاریخ سپرده شده است تا آنان سرهها را از ناسرهها جدا سازند. پس این «سنتها» و «عبرتهای» تاریخیاند که نقدها را عیار میگیرند نه واهمه از نقلها و روایتهای تاریخی بر این پایه.
در این پروژه نیز چنین پیش آمد که باب نقد بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران گشوده شود تا جامعه امروز ما بتواند در پرتوی آن «فهم تاریخی» توان خویش را با درک اینکه چرا رژیم پهلوی در برابر انقلاب شکوهمند مردم ایران و معمار فقید آن حضرت امام خمینی (ره) فرو پاشید و چرا باید فرو میپاشید مسئله مهم امروز ما است. تاریخ آموزگار جامعه است و باید در پرتوی دانش این معلم به قدرت نقد و فهم انتقادی در این باب و هر باب تازه دیگر دست یافت.
* تاریخ، خواندن متونی مرده و بیجان نیست
در مقدمه ناشر بر کتابهای تاریخ شفاهی آمده است: هرچه جهان پیشتر میرود و جوامع در هم فشردهتر میشود، ضرورت داشتن «فهم تاریخی» بیشتر به چشم میخورد. به درستی اکنون میگویند که پیشروی اندیشههای پیشرفت و تحقق توسعه همه جانبه و پایدار، بدون برخورداری از توان «مطالعات تاریخی» و «مطالعات تطبیقی»، ناممکن است.
تاریخ اگرچه سرگذشت گذشتگان است اما خواندن متونی مرده و بیجان نیست. در «فهم تاریخی» علاوه بر صورت زبانی و کلامی و اطلاعاتی که به زبان میآید و یا بر سطور و خطوط نقش میبندد، تلاش به سوی درک گفتمانی میرود که آن صورت زبانی نمایه بیرونی آن است. در «فهم تاریخی»، صورت زبانی هرچه باشد _ گفته یا نوشته _ بخشی از شبکه پیچیده اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به شمار میآید و معنای گفتار یا نوشتار علاوه بر جمله و مضمون در بافت و موقعیت گفتمانی آن مورد توجه قرار میگیرد.
فهم «متون تاریخی» مستقل از «زمینه» و «گفتمان» آن ناقص و ناممکن است. متن، حاصل و نتیجه گفتمان است و به سخن دیگر گفتمان فرآیند و متن فرآورده آن است. گفتمان پویا و متن ایستا است. گفتمان بیمخاطب نمیتواند پیش رود و فهم متن در هر لحظه نیازمند مخاطبی است که توان «رمزگشایی» آن را یافته باشد. در واقع آن سوی هر متن تاریخی، مخاطبی قرار دارد که متن را میخواند و یا میشنود و فرض بر این است که او نیز مجهز به «توانش ارتباطی» هست و قابلیتهای لازم برای شنیدن و یا خواندن متن را از ورای سالیان و قرون دارد؛ بنابراین باید گفت در «فهم تاریخی» توانش دریافتی خواننده یا شنونده حداقل همسنگ توانش تولیدی نویسنده و یا گوینده است و در گفتمان تاریخی چگونگی تولید و سامان گرفتن یک متن _ چه کتبی و چه شفاهی _ از جانب تولیدکننده و فرآیند درک آن از جانب مخاطب به یک نسبت اهمیت دارند؛ «رمزگذار» و «رمزگشای متن» را باید همواره در کنار هم در نظر داشت.
با این نگاه، فاصله میان «زمان معاصر» و «زمان گذشته»، «تاریخنگاران» و «متفکران علوم اجتماعی» و نهادها و سازمانهای متولی امور اسنادی و تاریخی» و «نهادهای دستاندرکار امر توسعه» کمتر میشود و جامعه از مواجهه با تاریخی که بیشتر بازنمایی جنگها و منازعات سیاسی است به سوی وجوه اجتماعی و فرهنگی آن سوق پیدا میکند. در این صورت است که «تاریخ فرهنگی» و «تاریخ اجتماعی» با رویکردهای میان رشتهای، حوزههای اصلی علوم انسانی یعنی تاریخ و فرهنگ و علوم اجتماعی را با یکدیگر و در پیوند با هم میبینند و مورخان و نظریهپردازان حوزههای فرهنگ و اجتماع همسایگان فکری خوبی برای همدیگر میشوند.
توجه معرفتشناسانهایی که قرآن کریم به «سیر انفسی و آفاقی» برای ارتقای فهم مسلمانان دارد و دعوت عامی که به تأمل در «سنتها» و «عبرتهای» تاریخی در همه متون دینی به چشم میخورد، مسئولیت مضاعفی برای برخورداری از «فهم تاریخی» در برابر ما مینهد و در این گونه «فهم تاریخی» گذشتهها چراغ راه آیندهاند که باید آنها را درست خواند و دقیق فهمید و عمیقاً نقد کرد تا بتوان امروز و آیندهای بهتر بر پایه اشتباهات کمتر و تجربههای بیشتر بنا نهاد.
* تاریخ شفاهی را نمیتوان به مصاحبه یا محاکمه فروکاست
بر مبنای این گزارش، تاریخ معاصر ایران به رغم حادثه نگاریها و خاطرهنویسیهای فراوان، هنوز چنانکه باید در گفتمان «فهم تاریخی» و «مطالعات انتقادی تاریخی» جای نگرفته است. بازگوییها و بررسیهای رخدادها و حوادث تاریخی معاصر، گاه با پیش فرضها، تصورات قبلی و قالبی، جهتگیریهای سیاسی و نگاههای پسینی به وقایع پیشین و گاه با گریز از ورود به مسائل دشوار و پیچیده سیاسی همراه بوده است که نهایتاً به تحقیقات مرده و پیش پا افتاده تاریخی از سوی نهادها و مراکز پژوهشی رسمی بیشتر میدان و سروسامان داده است تا «مطالعات انتقادی تاریخ معاصر» حاصل این تأخیر و تأخر فرهنگی و علمی در زمینههای مطالعه و نقل و نقد تاریخی آن شده است که در برخی موارد صورت زبانی تحولات جامعه ایرانی که بزرگترین انقلاب مردمی دهههای پایانی قرن بیستم را رقم زده است و به نام خدا به دنیای اندیشه سیاسی معاصر، ورودی تأثیرگذار داشته است، بیش از «خود» از سوی «دیگران» به میان آید و مباحث مهم تاریخ معاصر ایران در قالب اسناد، تاریخ شفاهی و خاطرات، توسط مراجع و دستگاههای رسمی و غیررسمی در خارج از ایران بیش از داخل کشور صورت مکتوب و مضبوط به خود بگیرد.
تاریخ شفاهی در میان این نیازها و ضرورتها جایگاهی ویژه دارد، امروز فهم گفتمانی و انتقادی تاریخ بدون اهتمام علمی به این بخش از مطالعات تاریخی ناممکن است. تاریخ شفاهی را نمیتوان به مصاحبه یا محاکمه فروکاست. تاریخ شفاهی گونهای از پژوهشهای کیفی در باب مسائل تاریخی است که از قواعد این قبیل پژوهشها در حوزه معرفت تاریخی پیروی میکند و طبیعتاً بیش از هرگونه صحبت و مذاکره بیهدف از جنس «گفتوگو» است.
در این نوع تحقیق که به رغم پیشینه نسبتاً طولانیاش در جهان، عمر بسیار کوتاهی در ایران دارد، باید به روششناسی پژوهش و لوازم آن وفادار بود و پذیرفت که:
1- محقق تاریخ شفاهی به اعتبار دغدغه و دانش و مهارت لازم بتواند با طرحی از پیش تعیین شده یافتههای اجمالی خود را در باب «فرد»، «نهاد» و یا «رخدادی» تاریخی در فرآیند گفتوگویی آزاد و بینالاذهانی به تفصیل و تکمیل نزدیک کند و به وادی پراکندهکاری و پراکندهکاوی نیفتد.
2- مطالعات پیشینی و شواهد متقن در فرآیند تحقیق تاریخ شفاهی به جای پیش داوریها و همسوئیها و ناهمسوئیهای نا به جای محقق با متن بنشیند.
3- پژوهشگری و پژوهش در این نوع تحقیق با «رخدادها» سر و کار ندارد، دستمایه او تعبیر کنشگران از وقایع و رویدادها است، از این رو اساساً کار تاریخ شفاهی در شمار «تاویل» و تفسیر است.
4 - نقل خاطرات کنشگران در رخدادهای تاریخی، چه آنجا که معطوف به «خود» است و چه مربوط به غیر، نهایتاً به میدان آوردن یک شاهد و سند است و نه بیشتر که به دانش بینالاذهانی میافزاید ولی الزاماً مستند هر نقل و نقدی نمیشود. این وظیفه هر محقق است که برای تبدیل این سند و شاهد به مستندی معتبر در تاریخ شفاهی پژوهشهای بعدی را سامان دهد و پروژه را در یک جا متوقف نسازد.
5- در پیدایش هر متنی از تاریخ شفاهی، کنشگر در مقام «اطلاعرسان» است که کار محقق ثبت و ضبط بدون پیرایه و آرایه سخن و سند و تصویر او است. پس از آن باید به دانش و توانش مخاطبان اعتنا کرد که امکان فهمها و تعبیرهای متفاوت با گفتارها و نوشتارهای کنشگران را در تاریخ فراهم میکنند.