شماره 172    |    5 شهريور 1393



خاطرات روزهای آتش‏سوزی کوهستان

عصر 3 شنبه گذشته تعداد زیادی از ساکنان محلی در موزه انجمن تاریخ منطقه «آیدلواید» IDYLLWILD دور هم جمع شدند و خاطرات مکتوب خود در مورد آتش سوزی کوهستان در سال  2013 را با هم در میان گذاشتند. ماری لین او کانر Marrylyn O’Conner در این مراسم از یک راه اختصاصی گفت که در زمان آتش سوزی و مواجهه با بحران به کمک دوستان خوب خود و آتش‏نشانان کانادایی ساخته بودند.
چند روز بعد از سالگرد «آتش سوزی کوهستان»، ساکنان هیل Hill در ساعت پایانی روز دور هم جمع شدند تا به خاطرات همسایگانشان در مورد روز و شب‏های آتش سوزی گوش بسپارند.


در ساعت 6 عصر روز 5 شنبه 17 جولای سال 2014، که با وجود ابرهای ترسناک و بوی دود، آفتابی بود، نویسندگان و خوانندگان از ماجرای آتش سوزی کوهستان آیدلواید و این که در آن زمان کجا بودند و چگونه از عهده کارها برآمدند گفتند.


از روز 2 شنبه 15 جولای تا یک شنبه 21 جولای سال 2013 یعنی زمانی که آتش در مرکز کوهستان شعله ور شد، تا زمانی که فرمان تخلیه الزامی داده  شد، ساکنان این منطقه در ترس ناشی از گسترش ویران گر و مهلک آتش به سر بردند.


از آنجایی که هر شهروندی که طی مدت آن 7 روز در نگرانی به سر برده، حرفی برای گفتن از آن حادثه دارد بدین منظور طرحی شکل گرفته تا نویسندگان تشویق به یادآوری اتفاقات آتش سوزی کوهستان و آتش سوزی‏های نقره ای در سال 2013 شوند. این طرح که کاتیا ویلیام سونKatya Williamson پیشروی و انجام آن را بر عهده دارد هدفش جمع‏آوری و بایگانی  تعداد زیادی از روایات و گزارش‏های مردم به صورت تاریخ شفاهی مکتوب بود.


در این آرشیو خاطراتی وجود دارد که توسط شماری از نویسندگان که روایت‏ها و گزارش‏های خود را در 5 شنبه مذکور خوانده بودند ، نقل شده است. رابرت اسمیت، جینا جنیس، باربارا ریس، ماریلین او کانر، لولا فیشر، جان انجل، ریچارد موزلسکی، خواهر رزماری استیونز، فرنکویز فریگولا، کریستی بیکر و ملیسا سورا، در مورد این که در زمان آتش‏سوزی کجا بودند و چه می‏کردند صحبت کردند و از احساسشان آن زمان که آتش زندگیشان را تهدید می‏کرد گفتند.


هزینه این مراسم را انجمن تاریخ منطقه آیدل واید ، سازمان کتابخانه شهر ریورساید و کتابخانه آیدلواید متقبل شدند. این مراسم توجه بیش از 30 نفر از حضار را به خود جلب کرد.
آقای اسمیت، بایگان و مورخ (IAHS) سخنرانی خود در این عصر را با خواندن جمله‏ای از کتابش با عنوان «بخش‏هایی از تعطیلات ناخواسته» آغاز نمود : «آتش سوزی کوهستان دوباره در حال دست درازی و تعرض به مکان‏هایی است که من عاشقشان هستم». او همچون دیگران خاطره تخلیه محل سکونتشان را یادآور شد. در آن زمان ساکنان این منطقه مجبور بودند به منظور تخلیه محل سکونتشان متعلقات ارزشمند و قیمتی خود را از نظر بگذرانند تا ببینند چه چیزی را با خود ببرند و چه چیزی همانجا بگذارند.


او گفت: «زمانی که او و همسرش ادل Adel برای تخلیه محل زندگی خود آماده می‏شدند، ابری از دود در پشت صخره ( Tahquitz) بزرگ و بزرگتر شد تا به صورت توده ای طلایی رنگ درآمد. همچنان که آتش گسترده می‏شد توجه مردم را به سوی خود جلب می‏کرد. او خاطر نشان کرد: «فرمانده حادثه در بخش خدمات جنگل اعلام کرد آتش‏سوزی کوهستان اولویت اول آتش نشانی برای کشور بود.»


او ادامه داد: «من یک بطری را از آب گوارای کوهستان پر کردم، کرکره‏ها و درهای ورودی داخل خانه را بستم سپس تابلویی را که روی آن نوشته شده بود «این خانه تخلیه شده» روی در آویزان نمودم و سپس آنجا را به همراه همسرم ترک کردم.»
افراد حاضر در این مراسم گفتند که در آن روز در پایین تپه منتظر ایستاده بودند و به این فکر می‏کردند چه می‏شود اگر روزی دوباره به آنجا بر گردند.


خوانندگان از عشق مشترک خود نسبت به روش خاص زندگی در در منطقه هیل و از نگرانی‏شان از این که این سبک زندگی ممکن بود برای همیشه تغییر کند گفتند.
همچنین آنها از خاطرات بازگشتشان به هیل گفتند. از آسودگی خیال، اشک‏ها، در آغوش کشیدن و احوالپرسی با دوستان و همسایگان نیز خاطراتی را نقل کردند. سپس از آتش‏نشانان که بازگشت آنها را امکان پذیر ساخته بودند تشکر و قدردانی کردند.


اگرچه این منطقه از آتش سوزی کامل، در امان ماند اما صحرا‏ها و نیز حیات وحش آن از بین رفت.

ترجمه: فرحناز پازوکی

منبع: شبکه خبری آیدلواید


http://www.ohwm.ir/show.php?id=2342
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.