شماره 172 | 5 شهريور 1393 | |
• تاکنون در مورد زندگی سیاسی شهید رجایی مطالب قابل توجهی در منابع کتبی و شفاهی منتشر شده است. اما در مورد دوران معلمی او اطلاعات کمی در دسترس است. به همین منظور سراغ مسعود تهرانی، معلم بازنشسته آموزش و پرورش و شاگرد او رفتیم تا در مورد روش تدریس رجایی در کلاس خاطراتی نقل کند. شما را به مطالعه این گفتگو دعوت میکنیم. ـ تهرانی: بنده مسعود تهرانی در 1 شهریور 1335 در تهران به دنیا آمدم. دوره شش ساله ابتدایی را در مدرسه بندار رازی (شهید جهان آرای فعلی) در خیابان لرزاده تهران گذراندم. برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه به دبیرستان میرداماد پایین تر از میدان شاه (قیام فعلی) رفتم. آن موقع مقطع متوسطه به دو دوره سه ساله تقسیم میشد. دوره اول که سالهای 7 تا 9 بود و دوره دوم از سال 10 تا 12 را شامل میشد. در دوره دوم بود که دانشآموزان باید گرایش تحصیلی را انتخاب میکردند. من رشته علوم تجربی را انتخاب کردم. در سه سال دوم دبیرستان مرحوم رجایی معلم ریاضی ما بود.
ـ موسیخان: چه سالهایی در دبیرستان تحصیل کردید؟
ـ تهرانی: از سال 1347 وارد دبیرستان شدم و در سال 1353 فارغ التحصیل شدم. مرحوم رجایی سه سال آخر یعنی 1350 تا 1353 معلم من بود.
ـ موسیخان: ایشان دقیقاً چه درسهایی از ریاضی را تدریس میکرد؟
ـ تهرانی: جبر، هندسه و مثلثات.
ـ موسیخان: اولین جلسه کلاس مرحوم رجایی را به خاطر دارید؟
ـ تهرانی: چون زمان زیادی گذشته است، جلسه اول را به خاطر ندارم. اما نکاتی در ذهنم هست که برایتان میگویم.
ـ موسیخان: ویژگیهای برجسته شهید رجایی در کلاس درس چه بود؟
ـ موسیخان: خود رجایی از روز اول توصیه کرده بود آیه یا حدیث را روی تخته بنویسند؟
ـ تهرانی: درست به خاطر ندارم. اما یادم هست در حدود 5 یا 10 دقیقه در کلاس ما را نصیحت میکرد. تعدادی از دانشآموزان که در خط مذهبی بودند، آیههایی را انتخاب و روی تخته مینوشتند.
ـ موسیخان: مرحوم رجایی در آغاز کلاس در مورد چه مسایلی برای شما صحبت میکرد؟ آیا فقط اخلاقی بود یا مسایل سیاسی هم مطرح میشد؟
ـ تهرانی: هم درباره مسایل اخلاقی و هم در موضوعات سیاسی صحبت میکرد. تا آن جا به خاطر دارم میگفت: «باید همیشه در مقابل ظلم و جور بایستید، راهتان را انتخاب کنید.» به طور غیرمستقیم حرفهای خود را میزد. البته این را بگویم که او میگفت «می دانم میخواهید وقت کلاس را با صحبت کردن من بگیرید، اما من وظیفه خودم میدانم این آیه را برای شما ترجمه و تفسیر کنم.» همیشه صحبت و نصیحت خود را در کلاس داشت.
ـ موسیخان: در کلاس ایشان دانشآموزان شیطانی و بینظمی میکردند؟
ـ تهرانی: نه اصلاً، مرحوم رجایی از اول تا آخر لحظهای کلاس را رها نمیکرد. دائما دانشآموزان مشغول کار بودند؛ یا درس داده میشد و یا تمرین حل میشد. یادم هست یک دفعه به خاطر دندان درد تمرینها را حل نکرده بودم. موقع دیدن تکالیف گفتم: «آقای رجایی من به خاطر دندان درد تمرینها را حل نکرده ام.» گفت عیبی ندارد. آن روز تمرینها حول موضوع «مشتق» بود. هنگام حل تمرین رو به من کرد و گفت: «آقای دندان دردیان، این مشتق را روی تخته حساب کن.» شانس من بود که آن تمرین را بلد بودم و روی تخته برای کلاس حل کردم.
ـ موسیخان: یعنی ایشان برای دیدن تکالیف وقت میگذاشت؟
ـ تهرانی: بله، همیشه دیدن تکالیف دانشآموزان جزو برنامههای او در کلاس بود.
ـ موسیخان: کلاس شما چند نفر بود؟
ـ تهرانی: 30 نفر به بالا بود. رقم دقیق را به خاطر ندارم.
ـ موسیخان: برخورد او با دانشآموزان کلاس چگونه بود؟
ـ تهرانی: در عین جذبه داشتن، بسیار محترمانه و خوب بود. آن قدر جذبه داشت که کسی جرات بینظمی و مسخره بازی در کلاس را نداشت.
ـ موسیخان: آیا خنده مرحوم رجایی را در کلاس دیدید؟
ـ تهرانی: نه، یادم نمیآید. در این سه سال گاهی موقعیتی پیش میآمد، تبسمی میکرد. ولی خنده بلند نداشت.
ـ موسیخان: مرحوم رجایی تمرینهای ریاضی را خودش حل میکرد یا دانشآموزان حل میکردند؟
ـ تهرانی: او همه تمرینها را در کلاس حل میکرد. بعضی را خودش و شماری را با نظارت او، دانشآموزان حل میکردند. در کلاس از بچهها برای درس استفاده میکرد.
ـ موسیخان: آیا دانشآموزان را تنبیه بدنی و یا به آنها توهین میکرد؟
ـ تهرانی: نه، اصلاً. همان نگاهی که میکرد، دانشآموز حساب کار را میکرد. باز هم میگویم، او خیلی جذبه داشت. این زمانی بود که توهین وتنبیه بدنی در مدارس رایج بود. از نظر رفتار نمونه یک فرد مذهبی و معلم درست بود. اگر دانشآموزی شیطنتی میکرد، به جای کتک، با او صحبت میکرد. من در این سه سال ندیدم کسی را تنبیه بدنی کند.
ـ موسیخان: او نسبت به سطح علمی دانشآموزان چه قدر حساس بود؟
ـ تهرانی: مرحوم رجایی در کلاس چندین بار این جمله را گفت که: «شما میخواهید به دانشگاه بروید، نمیخواهم افراد بیسوادی به دانشگاه بروند.» یادم هست یکی از این سالها، دو کلاس رشته ریاضی از درس ایشان کامل تجدید شدند. معتقد بود دانشآموز باید به یک سطح سواد قابل قبولی برسد تا بتواند به کلاس بالاتر برود.
ـ موسیخان: آیا به دانشآموزی نمره کمک میکرد؟
ـ تهرانی: خیر، من یاد ندارم.
ـ موسیخان: در دوران تدریس، آیا شهید رجایی دستگیر شد؟
ـ تهرانی: در سال 1353 که سال آخر تحصیل من بود ایشان را دستگیر کردند. خبرش را از دانشآموزان شنیدم. او تا آخر سال معلم ما بود. سال آخر چون امتحان نهایی برای دیپلم داشتیم، بعد از عید کمی زودتر تعطیل میشدیم. در اردیبهشت یا خرداد بود (دقیقاً یادم نیست) که او را دستگیر کردند.
ـ موسیخان: آیا معلمینی بودند که با مرحوم رجایی نزدیک باشند؟
ـ تهرانی: بله، آقای حسینی دبیر فلسفه بود که در حادثه انفجار حزب جمهوری (7 تیر 1360) شهید شد. ایشان دبیر ما بود.
ـ موسیخان: مگر رشته تجربی درس فلسفه داشت؟
ـ تهرانی: آن موقع منطق و فلسفه درس عمومی همه رشتهها بود که باید سال دوازدهم میخواندیم.
ـ موسیخان: آیا حسینی در کلاس حرف سیاسی میزد؟
ـ تهرانی: نه، فکر نکنم. اما مرحوم رجایی همان طور که گفتم، به طور غیرمستقیم درباره مسایل سیاسی صحبت میکرد. لازم به ذکر است که مرحوم رجایی در دبیرستان «کمال» در نارمک هم تدریس میکرد.
ـ موسیخان: از این که در این گفتگو شرکت کردید، بسیار سپاسگزارم. مصاحبه و تنظیم: محمد مهدی موسیخان
| |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=2335 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |