شماره 168    |    1 مرداد 1393



نیروهای مذهبی در دوره پهلوی دوم -۲۲

درخواست کشاورزان فاقد زمین از آیت‏الله بروجردی برای تصویب لایحه اصلاحات ارضی

چنان که گذشت، مسأله اصلاحات ارضی مسأله چالش‏برانگیزی بود که همزمان با تحولات سیاسی به خصوص از همان طلیعه انقلاب مشروطه مطرح شد و در خلال چندین دهه از سوی جریان‏های سیاسی پیگیری گردید. در این میان احزاب و گرایش‏های چپ با اتکا به مبانی و نظریات سوسیالیستی از پیشگامان طرح اصلاحات ارضی در کشور بودند. اما تصویب و اجرای این طرح تا اواخر دهه سی با مقاومت برخی ملاکین، ناکام ماند. کما این که مراجع و علما نیز بر مبنای اصول شرعی به مخالفت با اصلاحات ارضی برخاستند. صرف نظر از برخی جریانات سیاسی، در این میان طیف وسیع دهقانان فاقد زمین از اصلاحات ارضی- که سهمی نیز به آنان تعلق می گرفت-استقبال کردند. آنان حتی با توسل به اصل لزوم حق برخورداری از حداقل رفاه و آسایش، در صدد همراهی مراجع با اصلاحات ارضی برآمدند. نکته درخور توجه این که هم ملاکین و هم دهقانان فاقد زمین برای اعلام مواضع خود به آیت‏الله بروجردی توسل جسته و تلگرافات مخالفت و موافقت خود با اصلاحات ارضی را به ایشان مخابره و از آن مقام مذهبی استمداد جستند.


به هر حال، لایحه اصلاحات ارضی در مجلس 19 و در سال 1338، به تصویب مجلس رسید، اما با مخالفت آیت‏الله بروجردی و ملاکین اجرایی نشد. اما در این میان تکاپوهای موافقین و مخالفین اصلاحات با عنایت به استدلال‏ها و توجیهات هر کدام حائز بررسی ویژه است. نکته قابل تأمل این که برخی کشاورزان و عناصر موافق تصویب لایحه تحدید مالکیت ارضی، دست یاری و استمداد به سوی آیت‏الله بروجردی دراز کردند. حال آن که آیت‏الله بروجردی، خود مخالف تصویب این لایحه بود. آنان در تلگرافات خویش با «مترقی» خواندن لایحه مذکور، تصویب آن را باعث رفاه و آسایش کشاورزان و «مشت محكمي به دهان دشمنان كشاورزان و ملت ايران» ذکر کردند.


از آن جمله تلگراف کشاورزان علی آباد کتول(1)  به تاریخ  22/11/1338 و خطاب به آیت‏الله بروجردی و البته با رونوشت به برخی علما و مقامات کشوری نظیر: رونوشت تهران آيت‏الله بهبهاني، رونوشت آيت‏الله خوانساري، رونوشت آیت‏الله نوري نبوي، رونوشت جناب آقاي نخست‏وزیر، رونوشت مجلس شوراي ملي، رونوشت مجلس سنا، رونوشت وزارت جليله دربار شاهنشاهي، رونوشت اداره كل انتشارات راديو، رونوشت روزنامه اطلاعات، رونوشت روزنامه كيهان، رونوشت جناب آقاي استاندار استان2.» است. آنان در تلگراف خویش با اشاره به این که: «چون لايحه تحديد مالكيت اراضي در مجلس مطرح است بعضي افراد سودجو تبليغات سوئي منتشر مي‏نمايند و درصدد هستند اذهان عموم را تاريك نموده مانع تصويب لايحه مزبور شوند. بديهي است اين‏گونه اشخاص هرگز مايل نيستند كشاورزان و خانواده‏هاي آنها در رفاه و آسايش قرار گيرند.» خاطر نشان کرده‏اند: «اينك ما امضاءكنندگان از طرف عموم كشاورزان منطقه علی‏آباد كتول از جامعه روحاني و مقامات مسئول خواستاريم كه از پشتيباني اين طبقه زحمتكش دريغ نفرموده و ضمن تصويب لايحه مذكور، مشت محكمي به دهان دشمنان كشاورزان و ملت ايران كوبيده و بيش از پيش ما را به زندگاني اميدوار ساخته با رفاه و آسايش عموم كشاورزان و خانواده ايشان فراهم شود.» در پایان اسامی ذیل آمده است:


از طرف كشاورزان علی‏آباد: ولي الله معززي، حاج حجت الله احمدي، حاج باب الله احمدي، ربيع الله زنگانه، عباس زنگانه، اسدالله زنگانه، ذبيح الله زنگانه، بهرام زنگانه، محمد باباكردي، رمضان فرامز زنگانه، علي اكبر زنگانه، عباس علي زنگانه، علي محمد زنگانه، اسمعيل مشكی، ابراهيم مشكي، مسلم مشكي، جان علي زنگانه، محمد جعفر گرايلي، محمدرضا احمدي، اصغر زنگانه؛ غلام شيخ نظري، نورعلي شيخي، علي يوسف شيخ نظري، موسي شيخ نظري، اسحق شيخ نظري، قلي شيخ نظري، موسي شيخ نظري، اسحق شيخ نظري، قلي شيخ نظري، نصرت شيخ نظري، اسحق كتولي، نورعلي زنگانه، اكبر شيخ نظري.


در موردی مشابه تعدادی از کشاورزان شهسوار(2)  نیز طی مخابره تلگرافی به آیت‏الله بروجردی، درخواست تسریع مجلس جهت تصویب لایحه را تقاضا نمودند.
در تلگراف آنان نیز به تاریخ 23/12/1338، و خطاب به: «محضرت مقدس آیت‏الله العظمي حضرت آقاي بروجردي، قم» و رونوشت به: «تهران حضرت آيت‏الله خوانساري، رونوشت حضرت آیت‏الله بهبهاني، رونوشت مجلس محترم شوراي ملي، رونوشت جناب آقاي نخست‏وزیر، رونوشت جناب آقاي وزير دربار، رونوشت روزنامه اطلاعات» با اشاره به این که: «در اين موقع كه لايحه تعديل مالكيت و تقسيم اراضي كه يكي از لوايح مهم و مترقي كشور و به نفع عموم طبقات كشاورزان است در دستور مجلس شوراي ملي مي باشد» خاطر نشان گردیده: «ما امضاءكنندگان از طرف طبقات كشاورزان استدعا داريم براي بقاء و عظمت ايران عزيز و تأمين رفاه آسايش ملت مسلمان ايران در تصويب اين لايحه مفيد و مترقي تسريع به عمل آيد.» در پایان نیز اسامی ذیل آمده است:


سيف‏الله كوكاني، عزيزالله حبيب‏زاده، حاجي‏بابا جليلي، رمضان محمودپور، سيدنورالله بهرامي، عبدالحسين روزمزدي، گل‏آقا دلفان، آذرعلي جان‏زغفري، علي قديري، غلامعلي عبدي، احسان اله رمضان اولياي، سيد جعفر ميرعباس، سيدصادق ميرعباس، محترم‏علي ميرعباس، محمود منتظري، حسين سليماني، ابوطالب جاني، حسين صادقيان، رحيم فرج‏الهي، اسمعيل سبزه‏ميداني، محمود سلطاني، محمدباقر سلطاني، عباس‏علي كشاورزي، اسمعيل مسلمي، بهاءالدين مشايخي، لقمان البرزي، ابوالقاسم خستوان، حسين طلوعي، جعفر مسعودي، نصرالله سلطاني، ابوطالب حبيب، رحيم بهجتي، اطهري، محرابي، پزشكي، منتظمي، و صد امضاء ديگر.


حاصل سخن این که، در این مقطع با به قدرت رسیدن کندی – از حزب دموکرات- به ریاست جمهوری آمریکا، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در کشورهای تحت سلطه آمریکا از جمله ایران، به منظور مقابله با نفوذ احتمالی نظام کمونیستی شوروی در این کشورها، به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده بود. از این روی چنان که گذشت، برای حل معضل شرعی مسأله و جلب رضایت رهبران مذهبی تلاش‏هایی صورت گرفت تا با برداشتن قید «اجبار» از مالکان، تقسیم اراضی آنان و واگذاری آن به دهقانان شرعی جلوه نماید و این عمل را یک کار اختیاری از سوی مالکان نشان دهند ،(3) ولی این ترفند هم نتیجه‏ای در بر نداشت. کما این که آیت‏الله‌ بروجردی نیز مخالفت خود با آن لایحه را به خاطر: «عدم موافقت آن با قوانین دیانت مقدسه اسلام»(4)  اعلام کرد. بالاخره همین قاطعیت، هیئت حاکمه را از اجرای آن منصرف ساخت. کما این که شاه بعدها در یکی از سخنان خود ضمن تأیید مخالفت بروجردی، خاطر نشان نمود: «ما حتی تا زمانی که او [آیت‏الله بروجردی‌] زنده بود اصلاحات ارضی را به تاخیر انداختیم، چون‌ می‌دانستیم که آن را تأیید نخواهد کرد.»(5) به طور یقین اینک شاه و هیئت حاکمه مترصد فرصتی‌ ماندند، که بعد از رحلت ایشان، با فراغ خاطر اصلاحات مذکور و موارد مشابه دیگر را اجرا کنند و اینک‌ آن فرصت به دست آمده بود. اما پیش از آن لازم می‌نمود که نگذارند آیت‏الله بروجردی دیگری در ایران‌ قد علم کند.


۱-آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 73401
۲- آرشیو مرکز انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 73401
۳-مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار: دولت‏های ایران از سوم اسفند 1299 تا 22 بهمن 1357، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ پنجم، 1370، ص 432
۴- برای اطلاع از متن تلگراف ر.ک: علیرضا زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، دفتر نشر و پخش معارف،1379 ،ص 791، تلگراف مذکور توسط آیت‏الله‌ بروجردی به آیت‏الله بهبهانی در تهران جعت ابلاغ نظر وی، به مقامات مسؤول در تاریخ 52 شعبان 9731 صادر گردیده‌ است.
۵-احسان نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ص 27

رحیم روح بخش
roohbakhsh1965@yahoo.com



http://www.ohwm.ir/show.php?id=2300
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.