هویت شهری مشهد در یک قدمی اضمحلال
|
در نیم قرن اخیر افزایش انفجاری جمعیت و به تبع آن توسعه موجب شده تا در ساختار و بافت قدیمی شهرها شاهد تغییر و دگرگونی قابل توجه باشیم. این تغییرات در بافتهای روستایی و غیرشهری هم نفوذ پیدا کرده است. صنعتی شدن ایران و ورود فناوری و گسترش آن قطعاً پیامدهای مثبت و منفی را به همراه داشته است. امروزه هویت شهری به عنوان موضوعی مهم در مباحث فرهنگی مطرح و مورد توجه جدی برخی از مدیران شهرها قرار گرفته است. مشهد به عنوان مرکز خراسان رضوی از جمله شهرهایی است که طی سالهای اخیر شاهد تغییرات شگرف بوده است. هجوم اقوام و مهاجران مختلف به مشهد و توسعه حاشیه نشینی و پیوستن شهرکها و روستاهای اغماری در محدوه شهر سبب شده تا کلکسیونی از فرهنگها و اداب مختلف باشد. تغییرات ایجاد شده در بافت و محلات قدیمی شهر موجب شده تا از مشهد قدیم به عنوان "مشهد مدرن" با فضاها و نمادهای متفاوت یاد کرد. نمادهایی که هیچ سنخیتی با هویت مذهبی شهر ندارد. ساختمانها و اقامتگاههایی که با فرهنگ اصیل ایرانی همخوانی نداشته و معماری آن تحت تاثیر معماری غربی شکل گرفته است. در واقع طراحان شهری بدون رویکرد به تاریخ و هویت مذهبی این شهر قلم بردست گرفته و با ترسیم نقشههای جدید به بازسازی هویت جدید اقدام میکنند که بخش اعظم آن توسط سرمایه دارها با رویکرد تجاری بوده است. به جرات میتوان گفت: بافت شهری مشهد چنان دچار تغییر شده که نمیتوان فضاسازی مناسبی برای تداعی خاطرات به وجود آورد. اگر در گذشته نه چندان دور مشهد با معماری اسلامی و محلات قدیمی شش گانهاش شناخته میشد، امروزه وسعت جاذبهها چنان زیاد شده که برخی از مکانهای تفریحی دغدغه حضور گردشگران شده و حتی بخش از هویت و اماکن قدیمی مشهد بدون بازسازی تبدیل به میادین یا تجارتخانههایی شدهاند که اسامی آنها هیچ ارتباطی با هویت مشهد ندارند. رشد و توسعه این گونه فضاها چنان وسیع و سودآور بوده که تمام محلات یاد شده در محاصره معماری جدید با هویتی مبهم قرار گرفتهاند. اگر مهمترین مولفههای هویت بخش شهر مشهد را در مواردی چون، اماکن، زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، شخصیتها و... بدانیم. این تغییرات چگونه شکل گرفتهاند؟ با نگاهی گذرا به تاریخ اماکن یا بافت قدیمی شهر، در حال حاضر فقط بسیاری از مسائل در حد اسم باقی ماندهاند و بنای خیابانها و ایجاد آپارتمان و هتلها کاملاً ساختار محلات مشهد دگرگون کرده است. هر چند حرم مطهر به عنوان یک نماد معماری اسلامی نقش ارزنده ای در احیای هویت مذهبی مشهد داشته است ولی تغییرات تدریجی ایجاد شده در محلات پیرامون آن متفاوت از معماری اسلامی بوده و معماران هیچ دغدغه هویتی در طراحی نداشتهاند. به واسطه زائرپذیری و نگاه اقتصادی خیلی از نمادهای هویت بخش شهر از بین رفته و جای آن را فضاهای کاملاً جدید پر کرده است. در کنار معماری اصیل اسلامی که در حرم مطهر شکوفا شده شده است آپارتمانها و هتلهای سر به فلک کشیده در نگاه زائران تکراری شده و شاهد شکل گیری شهری جدید هستند. با وجود زائران مختلف، لهجه مشهدی هم نتوانسته پایگاه مناسبی در هویت بخشی شهر داشته باشد. یعنی لهجهها هم با دیدن فضاهای جدید دگرگون شدهاند. و هیچ تلاشی در جهت احیا و زنده نگهداشتن لهجه مشهدی در نهادی فرهنگی مشهد صورت نگرفته است. قطعاً علاقه مردم به لهجه و انتقال آن به فرزندان میتواند این موضوع تثبیت کند. هر چند دانشگاهی شدن موضوع با نوشتن چند پایان نامه تحصیلی و یا سرودن چند شعر با لهجه محلی یا پخش برنامههای منقطع در صدا و سیما نتوانسته است لهجه مشهدی را به عنوان یک نماد هویتی مطرح نماید. چنین به نظر میرسد اگر تلاش جدی در این زمینه صورت نگیرد در دو سه دهه آینده کمتر کسی پیدا میشود که به لهجه مشهدی تکلم کند. تغییرات تدریجی در فرهنگها، آداب و رسوم، از بین رفتن اماکن هویت بخش و خاطره انگیز، پیدایش سبکهای جدید زندگی و تغییر مشاغل سنتی و عدم حفظ آن موجب شده تا مشهد در آستانه قرن پانزدهم خورشیدی شاهد تولد "مشهد مدرن" با هویتی جدید و بیگانه باشد زیرا تنها اقدام صورت گرفته حفظ تاریخ و فرهنگ مشهد به قلم نویسندگان است که در کتابخانهها حفظ شده است. و شاید طراحان شهری که در صدد توسعه مشهد هستند مطالعه مطلوبی از آن نداشتهاند. حال با این همه تغییر و تحولات صورت گرفته چگونه میتوان هویت یک شهر حفظ نمود؟ آیا خاطره انگیزی معابر قدیمی و ایجاد تابلوها یا تندیسهایی به افتخار گذشته مشهد میتواند هویت گمشده را احیاء بخشد یا نوش دارویی موقت خواهد بود. عناصر نوروزی و هزینههای هنگفتی که صرف آن میشود آیا توانسته است تعلق خاطر مشهدیها به هویت شهرشان منعکس کند. یا نمادهایی خواهند شد برای عکسهای یادگاری در قاب خاطرات زائران؟ چه باید کرد؟ به نظر میرسد احیای تاریخ و هویت یک شهر نیاز به مطالعات جدی دارد که یک سوی آن مردم و در سوی دیگر مدیران شهری قرار گرفتهاند. مردم و مدیران شهری مشهد به عنوان بزرگترین شهر زیارتی ایران و پایتخت معنوی ایران میتوانند با حفظ و احیای مبانی هویتی کمک نمایند تا هویت شهرشان از طریق ایجاد موزههای مردم شناسی در محلات قدیمی و انتخاب شاخصههای یک محله در حفظ و احیای آن کمک کنند. حتی در مشهد از مؤسساتی که در زمینه تاریخ و هویت شهر هم فعالیت دارند حمایت جدی نمیشود. خانه تاریخ مشهد با گذشت چند سال هنوز نتوانسته از حمایت مادی و معنوی برخوردار شود و این مؤسسه که با هدف احیای مؤلفههای هویت بخش مشهد تأسیس شده در چهارچوبهای اداری مورد بی مهری مسئولان شهری واقع شده است. قطعاً حفظ هویت شهرها با استفاده از تاریخ شفاهی، بهاء دادن به پژوهشها و مطالعات جدی میتواند انگیزه ای برای احیای گذشته و انتقال آن به نسلهای آینده باشد.
غلامرضا آذری خاکستر
|