شماره 151 | 7 اسفند 1392 | |||||||||||||
واکنش آیتالله بروجردی نسبت به تلویزیون
هنوز چند صباحی از چالش نیروهای مذهبی به خصوص برخی علمای سنتی با رادیو به ویژه مخالفتهای مکرر با پخش موسیقی نگذشته بود، که از اواسط دهه سی خبر راه اندازی تلویزیون در ایران به گوش رسید. این رسانه که اینک علاوه بر صوت، تصاویر افراد را هم پخش میکرد، به سختی میتوانست قابل تحمل باشد. نیروهای مذهبی به خصوص علما، علی رغم برخی فراز و نشیبهایی، بالاخره با رادیو کنار آمدند و بعضاً به تدریج به مزایا و فرصتهای بینظیر آن برای تبلیغ دین آگاهی یافتند، هر چند برای بسیاری این آگاهی به سختی صورت گرفت. بررسی اسناد نشان میدهد که تا قریب یک دهه، همچنان موضوع پخش صدای موسیقی از رادیو در اماکن عمومی به خصوص در اطراف حرم حضرت معصومه(س) و ...چالش برانگیز شده بود. یک گزارش نشان میدهد، که آیتالله فیض از مراجع وقت قم در سال 1329 نسبت به مکان و زمان پخش برنامههای رادیو در اطراف حرم، اعتراض کرده و این اختلاف به عزیمت فرماندار به مرکز و واگذاری امور شهر به معاون خویش و به تعبیری به کناره گیری وی انجامیده است.[1] به هر حال، صرف نظر از رادیو، مساله راه اندازی و تماشای تلویزیون نیز چالش جدیدی بود که این بار نیز با واکنش آیتالله بروجردی به عنوان مرجع تقلید اعلم مواجه شد. چنانکه پیش از این هم خاطر نشان گردید، ایشان نسبت به رادیو نظر مساعدی نداشت و خرید آنرا: «موجب سهولت دسترسی به لهویات و استماع اصوات لهویه» ذکر و تاکید کرده بود: «لازم است مسلمین از خرید آن تجنب نمایند.»[2] بنابراین دور از انتظار بود که نسبت به تلویزیون نیز عکسالعمل مساعدی نشان دهد. اسناد ارائه شده در این مجموعه نشان میدهد که با ورود اولین دستگاههای تلویزیون به قم از اوایل دیماه 1337 به واسطه فروشندگان لوازم مربوطه، و خرید چند دستگاه از سوی برخی از اهالی، آیتالله نسبت به آن واکنش نشان داده و نماینده خود را جهت دیدار و مذاکره با فرماندار فرستاد. سند مربوطه حاکی است: « نماينده حضرت آيتالله آقاي بروجردي به اتفاق آقاي رئيس شهرباني به فرمانداري آمده و اظهار داشتند كه نظر حضرت آيتالله بر اين است كه از نصب و توسعه دستگاه تلويزيون در قم مخصوصاً در مغازهها و ملاء عام جلوگيري شود..» کما این که در پی تأکیدات و اصرارهای آیتالله محدودیتهایی برای فروشندگان تلویزیون به عمل آمد، از آن جمله مقرر گردید با احضار فروشندگان به فرمانداری، از آنان تعهدی مبنی بر عدم فروش تلویزیون گرفته شود. همچنین از طریق مأموران، مانع فروش تلویزیون در سطح شهر شده و یا محدودیت ایجاد نمایند. بالاخره سایر اسناد[3] نشان میدهد، که در پی تأکیدات آیتالله بروجردی، این مسأله در مذاکرات هیئت دولت منوچهر اقبال طرح و نسبت به نظر آیتالله دستور رسیدگی صادر شد. البته به درستی معلوم نگردیده که آیا با درخواستهای ایشان موافقت حاصل شده است یا خیر؟ در این راستا یک گزارش دیگر حاکی از نارضایتی شدید آیتالله گلپایگانی، از علمای برجسته قم- که بعدها بدنبال رحلت آیتالله بروجردی به مرجعیت نایل آمد- از نصب آنتن و تماشای تلویزیون یکی از همسایگانش است. به طوری که گزارش مربوطه، نسبت به اعتصاب بازار قم در حمایت از آیتالله هشدار داده بود. در همین گزارش خاطرنشان گردیده، فرد خاطی به فرمانداری احضار و به وی دستور جمعآوری آنتن تلویزیون داده شد. ادامه این گزارش به استفاده چند تن از اهالی از تلویزیون اشاره کرده است.[4] ناگفته پیداست که ورود و استفاده از تلویزیون همچون رادیو، آن چنان با سرعت و استقبال عمومی مواجه شد، که فقهای دین در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند. وانگهی آنان از مقابله با استفاده این رسانه در مسقطالرأس خود- قم- ناتوان ماندند، وضعیت سایر شهرها که معلوم بود. در همین جا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که نقل است در پی تشدید منازعات چالشبرانگیز با استفاده از تلویزیون، برخی اهالی رند قم تدبیری اندیشیده تا ضمن تماشای تلویریون، از شماتت دیگران نیز در امان باشند. راهکار این بود که با شروع برنامههای تلویزیون، آنان هر شب، مخفیانه آنتن تلویزیون را پشت بام نصب و با پایان برنامهها، در اواخر شب، آنتن را جمع میکردند و به این ترتیب، کسی از خطای گناه آلود،آنها اطلاع پیدا نمی کرد!
سند شماره 1 تاريخ: 24/8/1329 ، شماره: 27034 جناب آقای نخست وزیر محترماً رونوشت گزارش شماره 463، 21/8/1329 شهربانی قم راجع به نقاری که بین آقای سلطانی فرماندار آنجا وعده از اشخاص متنفذ آن شهرستان تولید شده برای استحضار لفاً تقدیم میگردد. از طرف رئیس شهربانی کل کشور، سرتیپ ایروانی[امضا] [حاشية بالا، اول:] بین آقای فرماندار وعده نقار تولید و تدریجاً ازدیاد حاصل نموده و بالنتیجه فرماندار جهت تغییر پست به مرکز آمده است.
1. سند شماره 1، در همینجا ذکر این نکته ضروری است که آیتالله فیض دو سه ماه بعد در اواخر همان سال در قم رحلت کرد، و چنانچه مشهور است، رزم آرا نخست وزیر وقت در خلال شرکت در مجلس ترحیم ایشان در مسجدی در تهران توسط فدائیان(؟) ترور شد. رحیم روح بخش
| |||||||||||||
http://www.ohwm.ir/show.php?id=2132 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |