تاریخ شفاهی و مستندکردن تجربیات/علیاصغر سعیدی
|
جامعه ایران در یک مطالعه تاریخی جامعهای پنداشته شده است که انباشت در آن به سختی صورت میگیرد. نظریه جامعه ضد انباشت یا کوتاهمدت دکتر کاتوزیان به این معنی است که در هر برشی از تاریخ چشمانداز بلندمدتی برای زندگی و انباشت وجود ندارد. به تعبیر وی هم در چشمانداز جامعه کوتاهمدت است و هم در زندگی فردی. علت وجود چنین چشماندازی را مطمئنا باید در ریشههای تاریخیاش جست. چون در گذشته هیچ چیز معلوم نبوده، از آینده نیز انتظار چندانی نمیرود. عدم استمرار امور جامعه را کوتاهمدت کرده است. همه مناسبات فردی و اجتماعی بر اساس کوتاهمدت بودن جامعه طرحریزی میشود. هیچ نوع انباشتی از انواع سرمایه چه سرمایه فرهنگی و اجتماعی و چه فیزیکی صورت نمیگیرد.
در حالیکه مردم در این فلات از گذشتههای دور در تلاش بودهاند از تجربیاتشان چیز چندانی باقی نمانده است. در دهههای اخیر صاحبنظران کوشیدهاند برای این معضل تاریخی چارهای بیندیشند. طراح این نظریه خود معتقد است یکی از راهحلها برای برونرفت میتواند باز اندیشی مردم باشد. بازاندیشی با وقوف بر آنچه انجام میدهیم، ممکن است. به عبارت دیگر هر چه انجام میدهیم را مستند کنیم تا به نسلهای دیگر منتقل شود. از همهچیز بیپرده بگوییم و تجربیات خود را (کاستیها و دستاوردها) در تمامی حوزهها نخست گردآوری و سپس در مقام داوری دیگران بگذاریم. یکی از شیوههایی که انجام این کار را ممکن میکند شیوه تاریخ شفاهی است. ضربالمثلی بین تاریخدانان شفاهی وجود دارد که معتقدند هر سالمندی که از دنیا میرود گویی چند کتابخانه آتش میگیرد. برای نگهداری این کتابخانهها چه کاری میتوان انجام داد. در برخی جوامع برای ثبت تجربیات طرح تاریخ شفاهی ملی را تدوین و اجرا میکنند تا روایت مردم را از تجربه و زندگی خود جمعآوری کنند. تاریخ شفاهی کوشش عملی است برای ضبط خاطرات و روایتها به ویژه مردم عادی. در حالیکه متون نوشتاری بهطور خاص روایت نخبگان است از تجربیات تاریخیشان. اما آنچه این روایتها را مهم میکند و برای بازاندیشی جامعه مفید است، تلقی معرفتشناسی جدید از معرفت عامیانه است. معرفتشناسی جدید براین ادعاست که معرفت را باید نزد تمامی مردم یافت. این ادعا تاریخ شفاهی را چنان جذاب کرده است تا روایتهای مردم عادی را بهعنوان معرفت اجتماعی برای بازاندیشی همه نسلها انباشته کند. همین امر باعث میشود محقق تاریخ شفاهی هر فرد را ترغیب کند که بازاندیشانه روایت خود را مهم قلمداد کرده و آن را بازگو کند. به عبارت دیگر، روایتهای هر فرد منحصربهفرد است و یکی از ویژگیهای تاریخ شفاهی عمومی بودن یا مردمیبودن روایت است. در تاریخ شفاهی این فرصت برای همه مردم، نه صرفا نخبگان جامعه فراهم میشود که به بازگویی زندگی روزمره، تجربیات کاری و فرهنگ مادی خود بپردازند. به طور مثال، تجربیات بوروکراتها و کارمندان اداری در هر سطحی، تاریخ سازمانها را شکل میدهد. منابع تاریخ شفاهی منابعی هستند که در زمان حال تولید میشوند تا ما را به فرهنگ و زندگی روزمره گذشته ببرند. به این معنا تاریخ شفاهی یک فرآیند است که پایانپذیر نیست و پایانی نمیتوان برای آن متصور شد. مصاحبههایی که مورخان و محققان انجام میدهند نقطهای یا حادثهای در این فرآیند است. یکی از ابعاد روایتها تقاطع آنها با یکدیگر است؛ یعنی آنجایی که فرد درمورد دیگران روایت خود را میگوید یا روایت دیگران درباره خود را پاسخ میدهد.
منابع تاریخ شفاهی منابعی معتبر هستند، اما قابلیت اعتباری آن متفاوت از متونهای نوشتاری است. اهمیت اظهار و گواهی شفاهی در نزدیکبودن آن به حقیقت نیست، بلکه در شروع فاصله گرفتن از واقعیت است که خود را بهصورت تصور، تخیل و نمادگرایی نشان و بروز میدهد. به عبارت دیگر، وقتی مردم از خود روایت میکنند، گاهی اوقات دروغ میگویند، ممکن است چیزی را فراموش کنند، یا در روایت موضوعی غلو کنند، یا گیج شوند و چیزی را نادرست و غلط بگویند اما آنها حقایق را برملا میکنند. اصل راهنمای روایت تاریخ زندگی بشر سرشار از حقایق است. این به مفسر بستگی دارد حقایق را دریابد. بنابراین، منبع تاریخ شفاهی نادرست نداریم. مصاحبه تاریخ شفاهی گفتوگویی است بین محقق (یا مصاحبهکننده) با روای داستان. معمولا راوی به سوالات محقق پاسخ میگوید، بنابراین داستان نقل شده محصول ارتباط این دو است، هر دو چیزی برای این فرآیند پدید میآورند. بنابراین دو اندیشه یا دو ذهن در یک مصاحبه وجود دارد که در تعامل با هم بین اندیشهایبودن یا بینالاذهانی را تولید میکنند که در کلمات راوی خود را نشان میدهد. خاطره (مانند نور و صدا) از طریق برساخت ذهنی بهوسیله پاسخگو یا روای میشکند یا بروز مییابد و بهوسیله رابطه بینالاذهانی (در محل مصاحبه) شکل میگیرد. جمعآوری و مستندسازی تجربیات یا خاطرهنگاری (انباشت خاطرات) از طریق شیوه ثبت روایتها، اگرچه نیازمند وجود اعتماد و امنیت در نگهداری هر گونه روایتی است، اما شاید از طریق بازاندیشی و آگاه کردن مردم درمانی برای این جامعه کوتاه مدت و کلنگی بهحساب آید.
منبع: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
|