شماره 137 | 8 آبان 1392 | |
در تالار تازهساخت سفارت ایران تابلویی جلب نظر میکند. این ساختمان نوساز یازده سال پیش ساخته و به سازههای سفارتخانه افزوده شده است. سه عکس، دو نوشته به زبان فارسی و ژاپنی و یک نشان در این تابلو جا گرفتهاند. ناصرالدین شاه، یوشیدا ماساهارو و ماگوایچرو یوکویاما آن سه عکس، و نشان شیروخورشید ایران آن یک نشان هستند. اما نوشتهای که به دو زبان فارسی و ژاپنی آمده چنین است: «یوشیدا ماساهارو و ماگوایچرو یوکویاما، اعضای رسمی اولین هیأتی بودند که امپراتور میجی در سال 1880 آنان را به ایران فرستاد تا پیام مودّت و دوستی خود را به پادشاه ایران تسلیم نمایند. در دیدار هیأت ژاپنی با ناصرالدین شاه، پادشاه ایران نشان سیمین شیروخورشید را به این دو نفر اعطا نمود. نشان حاضر از سوی خانم ایکاوا، نوه ماگوایچرو یوکویاما در تاریخ 29/10/2011 به سفارت ایران اهدا گردید.» این هیأت هفت نفره، که یک مترجم و چهار بازرگان نیز همراه داشت، 28 جمادیالثانی 1297 وارد بندر بوشهر میشوند و از آنجا راه به شیراز میگشایند. اقامت 45 روزه ایشان در شیراز لابُد به گشت و گذار و دیدار ابنیه باستانی گذشته است. هیأت ژاپنی روز دوشنبه 21 شوال 1297/ 27 سپتامبر 1880 در تالار شمسالعماره با ناصرالدین شاه ملاقات میکنند. نطق یوشیدا ماساهارو کاملاً وفق زمان و خوشآیند پادشاه ایران تنظیم شده، از قول امپراتور ژاپن میگوید: «ولینعمت جلیلالقدر من مرا مجاز فرموده که عرض نمایم منتها امید و آرزوی صادقانه ایشان این است که روابط مودّتآمیز دولتین که از شرفیابی من به حضور مبارک، مستحکم شد، تا آخر مستدام» بماند. به نظرم این آرزوی امپراتور ژاپن محقق گردیده، دولتین ایران و ژاپن مگر در دورانی از جنگ جهانی دوم که با یقهگیری پادشاه جوان ایران توسط متفقین، رابطه دو دولت قطع شد، همواره پایدار بوده است. 13 مرداد
راهی هیروشیما هستیم. مرکب ما قطاری تندرو است: شینکانسن. میگویند 300 کیلومتر در ساعت سرعت دارد. خود را به ایستگاه میرسانیم. قطار ساعت 6 و 57 دقیقه حرکت میکند. این ساعت و دقیقه لایتغیر است. همین نظم، رشته خواب سحرگاهی ما را برید و مجبورمان کرد به موقع در ایستگاه حاضر شویم. میگویند یک بار شینکانسن را برای یکی از مقامات ژاپن که دقایقی دیر رسیده بود، نگاه میدارند. نظم حرکت قطار آنقدر مهم هست که موضوع به مجلس و هیأت دولت و جاهای باریک میکشد و شاید چند نفری استعفا میدهند و تنبیه میشوند. باید پذیرفت که توسعه و پیشرفت، بدون قانونمداری که اساس آن نظم و انضباط است، به دست نمیآید. آرمانشهرها، با دوری جستن از شهر هِرت دستیاب میشوند. سوار این مرکب عصر فنآوری میشویم. پس از اندکی تاخت روی خطوط آهنین، مأموری که باید بلیتها را ببیند وارد واگن میشود. نشمردم، ولی هر واگن شاید یکصد نفر گنجایش داشته باشد. هنگام ورود کلاهش را بر میدارد و رو به ما تعظیم میکند. بلیت هر مسافری را که میگیرد، تشکر میکند، سوراخ میکند، و باز تشکر میکند. به اندازه شمار صندلیها این کلمهها را تکرار میکند بیآنکه خسته شود. وقتی میخواهد از واگن خارج شود، رویش را برمیگرداند، میایستد، و با اینکه پشت همه مسافران به اوست، تعظیم میکند، و باز جملهای که یا تشکر است یا آرزوی سفری خوش یا نمیدانم چیست، میگوید و بیرون میرود.
هدایت الله بهبودی
| |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=1989 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |