شماره 9 | 22 دي 1389 | |
اگر مصاحبهکننده به اندازۀ کافی اطلاعات و مهارت و همچنین شجاعت داشته باشد، خواهد توانست حتی از کتمانکنندهترین و ملاحظهکارترین خاطرهگوها، حقیقت رویدادهای تاریخی را کشف کند و باعث شود متنی (text) قوی و ارزشمند در عرصۀ تاریخ شفاهی پدید آید. بر چنین کشف و پدیداری، عوامل برونزا و درون زای مختلفی موثر است. مقالۀ زیر درصدد است این عوامل را بررسی کند.
امروزه تاریخ شفاهی (Oral History) یکی از گونههای مهم تاریخنگاری است که لایههای آماری و اطلاعاتی در سطحی عمیق و نیمهعمیق از وقایع، رخدادها و حوادث از تجربههای زنده را منعکس میکند، تا حلقههای مفقود شدۀ یک اتفاق، واقعه یا جریان تاریخی کشف گردد. محتوا بر ادراک از طریق حواس و تأثیرات اندیشهای، و ثبت و ضبط وقایع در ذهن، و بعد نحوۀ برونریخت و قالببندی و ترکیب و ترتیب متن، و از همه مهمتر بر ماهیّت آن، عوامل و متغیرهای متعددی تأثیرگذارند که میتوان آنها را به دو بخش متغیرهای درونزا و متغیرهای برونزا تقسیم نمود. عوامل دخیل در متن واقعه رویداد تاریخی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به مارکسیسم در سال 1354 از نظر مبارزان و فعالان سیاسی آن دوره، که دارای جهانبینی و ایدئولوژی معین و مختصی بودند، به اشکال مختلف نقد و تحلیل و توصیف میشود. مارکسیستها و فعالان چپ این حرکت را انقلابی و رو به تعالی تعریف کردند و آن را در قواعد دیالکتیک مادیگرایانه تفسیر نمودند و مینمایند و از آن، علم بودن مبارزه در مارکسیسم را نتیجه میگیرند. تعدادی از سران ردهبالای مسلمان آن سازمان که در آن زمان در زندان به سر میبردند و در بینش فکری خود تزاحمی برای فعالیتهای گروههای چپ نمیدیدند، واقعۀ تغییر ایدئولوژی را نتیجۀ یک اقدامی فرصتطلبانه و اپورتونیستی تحلیل میکردند و بر دموکراتیک نبودن آن انتقاد مینمودند. برای بخشی از مبارزان مسلمان و تعدادی از روحانیان، که پیشتر با سازمان ارتباط داشتند و از کمکهای فکری و حمایتهای مالی خویش به این سازمان دریغ نمیکردند، این واقعه به مانند یک شوک بود، لذا آن را گرایشی الحادی، و پیروان و گروندگان به این ایدئولوژی را، به نقل فتوایی، نجس دانستند. پس میبینیم ایدئولوژی، جهانبینی، گرایشهای درونی و جهان اندیشهای در تفسیر و تحلیل رویدادها مؤثر است. این گروههای متفاوت هر یک تأویل خود را دارد و با این تأویل به برونریخت ذهنی خود مبادرت میکنند. ازاینروست که دنیای درونی، فکری و روانی صاحب متن یا به عبارتی کنشگر تاریخی مهمترین و مؤثرترین متغیر درونی در بیان، تحلیل و تفسیر متن به شمار میآید.
2ــ متغیرهای برونزا: از طرفی نیز افزایش اطلاعات و دادهها و یافتههای جدید ممکن است سبب تفسیر و تحلیل دقیقتر از وقایع نسبت به زمان قبلتر از آن شود. هنجارها و ارزشهای یک جامعه با توجه به فرهنگها میتواند از جایی به جایی دیگر متغیر باشد. به طور مثال در جامعهای پدیدۀ اجتماعی «طلاق» عملی بسیار مذموم و ناهنجار و ضد ارزش محسوب میگردد، درحالیکه در جامعهای دیگر این امر عادی و معمولی تلقی میشود. بسته به جا و مکانی که فرد در آن قرار میگیرد ممکن است تعاریف و شرح یک واقعه و به دنبال آن تأویل متن فرق کند. ازاینروست که میبینیم عدهای که تا دیروز در داخل کشور در بیان و تفسیر وقایع زبانی لیّن و آرام یا خنثی داشتند، وقتی به خارج از کشور میروند با زبانی تند و دشمنانه سخن میگویند و از پدیدهها و تحولات سیاسی ــ اجتماعی گذشته و روز تفسیری خصمانه ابراز میکنند. مشکلی که سازمان مجاهدین خلق در مواجهه با امریکا دارد همین است؛ آنها، تا زمانی که در بستر سیاسی کشور حضور داشتند و در داخل کشور بودند، امریکا را با عنوان امپریالیسم، استعمارگر و دشمن بشریت تبلیغ و معرفی مینمودند و در کارنامۀ خود به ترور مستشاران نظامی امریکایی در رژیم شاه افتخار میکردند، اما همین سازمان، پس از خروج از کشور و قرار گرفتن در دامان دنیای غرب، امریکا را منجی بشریت و حافظ و صیانتکنندۀ حقوق بشر تأویل و تفسیر میکنند و به منظور پاک کردن ذهنیت تاریخی و تفسیرهای گذشته خود میکوشند. از دیگر معضلات جدی آنها نداشتن درک لازم برای مقتضیات زمان است، آنها در تمامی مراحل و مقاطع تاریخی برای پیشبرد اهداف خود به خشونت، ارعاب و ترور متوسل میشوند، لذا درک نکردن شرایط و مقتضیات زمان و مکان جدایی کامل آنها از تودههای مختلف مردم را سبب شده است. با این توضیح معلوم است که روایت و متن تاریخی در قالبهای زمانی مختلف اشکال مختلفی مییابد.
اما مهمترین عامل و متغیر برونزا در برونریخت ذهن و تاریخ گذشته، خودِ بازروا در جایگاه مصاحبهگر، محقق، تدوینگر و ویراستار است. مصاحبهگر، ویژگیهای شخصی و شخصیتی او، نوع و نحوۀ مصاحبه و میزان تسلط و مهارت در آن، ابعاد ذهنی، ضمیر و دنیای درونی او به شکلهای گوناگون بر فرایند برونریخت ذهنی و تکوین متن تاریخی مؤثر است.
انتخاب سوژه؛ هدف تحقیق؛ فضا، مکان و زمان مصاحبه؛ چگونگی ارتباط و مواجهه با راوی؛ اطلاعات، دانش، بینش و ایدئولوژی مصاحبهگر؛ و تجربیات و مهارت مصاحبهگر، تعیینکنندۀ نحوۀ شکلگیری متن هستند.
مصاحبهکننده با عنایت به موضوع تحقیق، برای مصاحبه به انتخاب دست میزند و از میان بسیار کسانی که در متن وقایع حاضر بوده یا در حاشیۀ آن قرار داشتهاند، با توجه به محدودیتهای زمانی، مکانی و امکاناتی تعدادی را برمیگزیند. البته گاهی موضوع تحقیق به قدری مشخص و محدودشده است که میتوان تمامی صاحبان متن و شاهدان آن را برای بازروایی حادثه و رویداد در چارچوب مصاحبه قرار داد. ولی گاهی موضوع به قدری عمیق و دامنۀ فراگیری آن وسیع است که بالاجبار باید میان ناقلان واقعه به گزینش دست زد، تا به صحیحترین قول و روایت بدون تکرارهای آزاردهنده رسید. به طور مثال عملیات کربلای 4 و صاحبان متن و حاشیۀ آن بهقدری فراگیر و وسیعاند که مصاحبه با یکیک آنها امکانپذیر و مقدور نیست. در اینجا بازروا، با توجه به لوازم، امکانات و اهداف و رجحانهایی که دارد، به انتخاب دست میزند، و از میان نیروهای صف و ستاد، فرماندهان و سربازان، پیشقراولان و پشتیبانان و... راویانی را برمیگزیند. فرایند انتخاب، هرچه که هست و باشد، بدیهی است که در چگونگی شکلگیری و تکوین متن تأثیر خواهد گذاشت.
برای تسلط و هدایت مصاحبه، مصاحبهگر نیاز دارد که از پیش، مطالعه و بررسی لازم را بر روی موضوع و مصاحبهشونده (صاحب متن) انجام داده باشد. هدفگذاری و مسیر مطالعۀ تحقیق زاویۀ دیدی را ایجاد میکند که به خودی خود در تبیین و تفسیر متن مؤثر میافتد. اگر هدف بررسی دلایل شکست در موضوعی چون عملیات کربلای 4 باشد راویان در جهت تأمین هدف به سویی هدایت میشوند تا فقط دلایل شکست در این عملیات را بیان کنند، و این جهتدهی خواسته یا ناخواسته سبب خواهد شد این بخش از واقعه مهم جلوه کند. جالب این است که همواره بررسی یک موضوع تاریخی موجب اظهار آن و مغفول ماندن موضوعات دیگر تاریخی میشود، ضمناً توجه به وجهی از یک واقعه میتواند باعث گردد از وجوه دیگر آن واقعه غفلت شود. همچنین در نظر گرفتن هدفی مشخص و معین در بیان و تفسیر یک رویداد باعث از نظر دور افتادن اهداف دیگر میشود. عدهای از شفاهیکاران معتقدند انتخاب یک موضوع کلّی کافی است تا غور کافی روی یک موضوع شود و دیگر نباید با در نظر گرفتن اهدافی جزئی آن را محدود کرد. در غیر این صورت این وضع محتمل است که دامنۀ موضوع به قدری باز و گسترده شود که دیگر اصلاً متن یگانهای به دست نیاید و نشود آن را جمعبندی کرد، آنچه فراهم میشود مطالبی است چنان پراکنده و نامشخص و نامنظم که فاقد نسوج لازم برای یک بافت محکم است.
نحوۀ هدایت و کنترل مصاحبه نیز در شکلگیری متن دخیل است. بعضی از مصاحبهکنندگان معتقدند که سوژه در بیان یک واقعه و موضوع باید رها و آزاد باشد، به هیچ روی نباید او را محدود کرد، او باید از هر دری که میخواهد سخن بگوید و از هر زاویهای که میخواهد وارد شود، به هر شکل و صورتی که میپسندد در آن غور کند و تحلیل نماید و از آن خارج گردد؛ در چنین روش و روندی است که حقیقت یک واقعه در میان انبوه خاطرات و سخنان پراکندۀ راوی قابل رصد کردن است. اما عدهای از محققین نیز بر این اعتقادند در چنین وضع و حالتی هیچ تضمینی نیست که بتوان به حقیقت یک واقعه نزدیک شد، و این متنهای متکثر و حواشی متعدد، خود میتواند ما را از متن اصلی و واقعی دور کند؛ لذا باید مصاحبهشونده فقط و فقط معطوف به هدف و سؤال مشخص و طراحیشده سخن بگوید.
در این میان عدهای راهحل میانی را توصیه میکنند و آن را برای رسیدن به متنِ درست، سودمند میدانند؛ اینکه مصاحبه تحت کنترل و هدایت انجام شود؛ یعنی در عین آزادی نسبی مصاحبهشونده، باید مصاحبهگر با مهارت و اهرمهای لازم نگذارد که مصاحبهشونده از هر جهان نامعلومی سر در بیاورد و از هر دری سخن بگوید، او باید سوژه را با سؤالات، رفتار و برخورد خود در مسیر تبیین موضوع اصلی کنترل کند. برای چنین کنترل و تسلطی بر فضای مصاحبه لازم است که بازروا از اطلاعاتی کلی نسبت به موضوع و هدف تحقیق برخوردار باشد، و پیشتر بررسیها و مطالعاتی بر سوژه و موضوع انجام داده باشد. به طور مثال از وضعیت فکری، سیاسی، روحی و روانی سوژه (مصاحبهشونده) مطلع باشد، بداند که او در کدام جبههبندی سیاسی و ایدئولوژیک قرار دارد، به فرض اگر او یک فعال سیاسی از حزب توده و معتقد به مرام و مکتب مارکسیسم است، از او دربارۀ مکاتب الهی نپرسد. از دقت و وسواس او در نظم و انضباط در مصاحبه و نزاکت در صحنۀ مصاحبه آگاهی داشته باشد، بداند که خصوصیات و عادات اخلاقی و رفتاری شخص و شخصیتی او چیست؟ و... . در چنین شرایطی مصاحبهگر خواهد توانست فضایی مسلط بر مصاحبه را فرا روی خود ایجاد کند و بر روند صحیح و شکلدهی متن مؤثر بیافتد.
اطلاعات و دانش مصاحبهکننده در مواقعی که ذهن راوی خاموش است میتواند به صورت کلیدی محرک عمل کند. چند پرسش درست و صحیح که در درون خود حاوی اطلاعات و نشانهای لازم است میتواند همچون تلنگری به ذهن راوی باشد و تنور خاطر و ذهن او را روشن کند، تا او بتواند جزئیات وقایع و خاطراتش را به یاد آورد. با بررسی دقیق و تأمل بر عوامل و متغیرهای مؤثر بر متن مصاحبه، بررسی مراحل بعدی و نهایی تاریخ شفاهی همچون تدوین و ویراستاری راحتتر خواهد شد. معلوم است که در تدوین متن مصاحبه و فرایند تبدیل گفتار به نوشتار نیز عواملی مؤثرند که جای بررسی آنها در ذیل عنوان این مقاله نیست.
محسن کاظمی
منبع: مجله زمانه شماره 64 | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=197 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |