چکیده
گذر از پزشکی سنتی به پزشکی نوین از موضوعاتی است که در ابعاد مختلف میتوان آن را بررسی نمود. این گونه مباحث نیاز به پژوهش مستقل و مستند دارد زیرا پزشکی نوین اثرات قابل توجهی در زندگی اجتماعی و جوامع داشته است. اینکه چه عوامل و انگیزههایی در این امر دخیل بودهاند میتواند مرز بین پزشکی سنتی و نوین را ترسیم نماید.
فعالیت پزشکان خارجی از جمله مواردی است که تاثیر به سزایی در موضوع مورد نظر داشته است، در این پژوهش به کمک تاریخ شفاهی به بررسی زندگی یکی از پزشکان مطرح و بیمارستانهای تاثیرگذار بر پزشکی نوین در شهر مشهد پرداخته میشود.
کلید واژهها: پزشکی نوین، معجزه، متخصصان، بولون
مقدمه
وقتي اسناد و مدارك آرشيوي جوابگوي يك پژوهش منسجم نيستند محقق ميتواند از طريق پژوهش تاريخ شفاهي اطلاعاتي مهم در موضوع مورد نظر را جمعآوري نمايد. پرداختن به زندگي و فعاليت افرادي كه منشا خدماتي ارزنده بودهاند و در حافظه جمعي عموم يك شهر به عنوان فردي مهم جلوه دارند از طريق مصاحبههاي تاريخ شفاهي ميتوان اطلاعات جامعی جمعآوري و در دسترس عموم محققان قرار داد.
از جمله موضوعاتي كه در قالب تاريخ شفاهي انجام شده، طرح تاريخ شفاهي پزشكي در مشهد است.(1) در اين طرح تعدادي مصاحبه راجع به يكي از پزشكان مسيحي و برخی از مداخل مربوط به پزشکی نوین انجام شده است. این مجموعه مصاحبهها با موضوع تاريخ شفاهي پزشکی در آرشيو تاريخ شفاهي سازمان كتابخانهها، موزهها و مركز اسناد آستان قدس رضوي نگهداري مي شود.
در گذشته به خاطر كمبود پزشك متخصص بنابر دعوت سازمانها عدهاي از پزشكان خارجي در ايران مشغول فعاليت ميشدند. برخي از اين پزشكان با تربيت شاگرداني توانستهاند خدمات ارزندهاي به علم پزشكي نمايند. شهر مشهد هم از جمله مكانهايي بوده است كه تعدادي از اين پزشكان را در مراكز درماني به كار گرفته است.
سال 1305رضاشاه برای زیارت به مشهد مسافرت كرد. وي ضمن بازدید از دارالشفای امام رضا(ع) دستور توسعه آن را داد. بر اين اساس در سال 1307 با تلاش محمد وليخان اسدی نایب التولیه، احداث بیمارستان در زمینی به مساحت 5/28 هکتار و زیربنای2500متر شروع شد که پس از شش سال اين بيمارستان در آذرماه 1313 رسماً افتتاح گردید. بیمارستان امام رضا(ع) با نام شاهرضا در ابتدا دارای صد تخت و از بخشهای داخلی، جراحی، چشم پزشکی، دندان پزشکی، کودکان، عفونی، زایشگاه، درمانگاه، آزمایشگاه، رادیولوژی و تشریح، و قسمتهای وابسته بود و ریاست فنی بیمارستان از ابتدا با دکتر محمد معاضد، پروفسور خالرسلاح آلمانی، دکترحسین سامی راد، دکترحسین اسدی، دکتر رادپور، دکتر شهرستانی، پروفسور معتمدی و. . . بود.
آستان قدس رضوی با هدف رونق پزشکی و پیشرفت این علم اقدام به استخدام پزشکان خارجی به خصوص در بخش جراحی بیمارستان امام رضا(ع) نموده است. نخستین فرد، پروفسور خالرسلاح آلمانی به عنوان دومین رئیس بیمارستان شاهرضا بود. پس از وی دکتر هامرشلاک (هامرشلاخ)، متخصص زنان و زایمان، تبعه آلمان بود. حضور پزشکان آلمانی در بیمارستان امام رضا(ع) تا شهریور 1320 ادامه داشت ولی با ورود متفقین به ایران به خصوص اشغال مشهد توسط نيروهاي نظامي روسي از نفوذ آلمانیها در بخشهای مختلف کشور کاسته شد. مقارن این زمان در بیمارستان امام رضا(ع) دکتر باروخ اهل چک به همراه همسرش در بخش جراحی مشغول خدمت بودند که ریاست بخش با دکتر هامرشلاک بود. پس از وی پروفسور بوتاروفرانسوی چند سالی را در بیمارستان امام رضا(ع) بخش جراحی مشغول خدمت بود. سپس پروفسور بولون به مدت 15 سال به عنوان رئیس بخش جراحی بيمارستان صادقانه خدمت کرد. او با ورودش به بخش جراحی تحولی در این بخش به وجود آورد.
حضور پزشكان خارجي در بيمارستان امام رضا(ع) موجب شده در مواردي برخي از اين پزشكان تحت تاثير محيط پيرامون قرار گرفته و با مشاهده كرامات امام رضا(ع) مسلمان شوند. از جمله اين جراحان پروفسور روش بولون است.
تاریخ شفاهی
آرشيو تاريخ شفاهي مدیریت اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی در ذيل طرح تاريخ شفاهي پزشكي مشهد تعدادي مصاحبه با شاگردان دکتر بولون در زمينه كاركرد، اخلاقيات و روحيات و تاثير او بر تاريخ پزشكي مشهد انجام داده است.
مهمترین سئوالی که در این زمینه مطرح است اینکه، چرا تاريخ شفاهي دکتر بولون مورد توجه آرشيو تاريخ شفاهي قرار گرفت؟
نخست اين كه وي موجب تحولاتي در جراحي شده است و با تربيت شاگرداني جراحي نوين در بيمارستان امام رضا(ع) پایه گذاری كرده است.
همچنین وي با مشاهده كرامات امام رضا(ع) با پذيرش دين اسلام چهرهاي محبوب در بين ساير پزشكان داشته است. مسلمان شدن اين پزشك مسيحي مدخلي مهم براي انجام مصاحبههاي تاريخ شفاهي در ارتباط با ايشان است. طرح تاريخ شفاهي دكتر بولون درصدد اين موضوع بود تا به زمينههاي ورود پزشكان خارجي به شهر مشهد بپردازد و تحولاتي كه اين پزشكان انجام دادهاند از ديد شاگردان شان مورد تجزيه و تحليل تاريخي قرار گيرد.
در اين طرح تلاش بر اين بود تا با تعدادي از شاگردانش مصاحبههاي انجام شود. در مجموع برخي از اين پزشكان در شهر مشهد بودند كه دسترسي به آنها آسان بود ولي تعدادي هم به دليل مشغله كاري و يا عدم دسترسي انجام مصاحبه ميسر نشد. هر چند مصاحبه با دو نفر هم بواسطه مشكل آلزايمر مقدور نشد. جمعآوري تعدادي عكس و اسناد در ارتباط موضوع از ديگر نتايج اين طرح بوده است.
مداخل و سئوالات
برخي از مداخل طرح تاريخ شفاهي دكتر بولون عبارتند از: تولد، ملیت، دین و مذهب دکتر بولون، تحصیل و تخصص، اساتید و شاگردان بولون، دانشگاه پزشکی مشهد، جایگاه علمی، سفرهای خارجی ، اخلاق و روحیات و شخصیت اجتماعی، ارتباط با نایبالتولیهها، نحوه برخورد با بیماران، کمک به نیازمندان، برخورد با دانشجویان، بیمارستان شاهرضا و تحولات فنی، سابقه حضور پزشکان خارجی، بخش جراحی وامکانات این بخش، تعداد پرسنل، پرستاران خارجی، سرنوشت پرستاران، جراحی نوین، خرید تجهیزات، تعداد جراهیها، تقسیم کارها و بایگانی بیمارستان، نحوه دعوت و ورود به مشهد، قراردادها، محل اقامت، خانواده بولون، تدریس در دانشکده پزشکی، تعداد فرزندان، امکانات که بیمارستان در اختیار بولون قرار داده است، کتابخانه و موضوعات پژوهشی، دفترچه خاطرات، علت ماندگاری در مشهد، ارتباط با علما (روحانیون)، جریان مسلمان شدن، وصیتنامه، سابقه بیماری و فوت، مراسم تشیع، تعداد شرکتکنندگان، محل دفن، مراسم ختم، انعکاس خبر فوت در مطبوعات، سرنوشت خانواده بولون و....
جراح مسیحی که مسلمان شد
پروفسور روش بولون در دسامبر 1912 در شهر کاین گویان فرانسه واقع در شمال برزیل بدنیا آمد. پس از تحصیلات متوسطه در بلژیک در سال 1936 برای تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه بروکسل پذیرفته شد، پدرش مهندس و شاغل در امورکنسولگری بلژیک در این شهر بود. دکتر بولون در سال 1940 دستیار افتخاری پروفسور دوهارون شد و پس از تکمیل تحصیلات پزشکی که با راهنمایی اساتیدی چون پروفسور دانی، پروفسور کورین، پروفسور مارتن و لون بائر صورت گرفت. در سال 1955 بنا بر دعوت وزارت دربار ایران به خصوص در اثر مساعی دکتر حسین اسدی به ایران و مشهد آمد و با توجه به قراداد آستان قدس رضوی با ایشان از مرداد ماه 1334با مبلغ ماهیانه 1000دلار به مدت 3 سال در بیمارستان شاهرضا به عنوان رئیس بخش جراحی مشغول خدمت شد. این قرارداد بعدها تمدید شد به طوری که دکتر بولون مدت15سال ریاست بخش جراحی بیمارستان شاهرضا را بر عهده داشت. دوران خدمت وی مقارن با دوره مسؤولیت دکتر شادمان،(2) مهران، سیدجلال تهرانی، عزیزی، باتمانقلیچ و پیرنیا در آستان قدس بود. دکتر بولون از بدو ورود به مشهد متوجه اشکالات عمدهای در جریان کار بخش جراحی بیمارستان شد؛ مشکلاتی از قبیل نداشتن سیستم پرستاری صحیح و سرپرستار مسئول کمبود بانک خون برای بیماران عمل شده، فقدان متخصصین رشتههای مختلف جراحی، نقص تجهیزات و وسایل جراحی و مواردی از این قبیل. بنابراین وی با تشکیل بایگانی برای بیماران در امر پزشکی نظم به وجود آورد.
پروفسور بولون دارای دو پسر بنامهای میشل و کلود بود و همسرش هم مدتی به عنوان مدرس زبان فرانسه در دانشکده ادبیات مشهد مشغول تدریس بود. ایشان حدود 119مقاله علمی در مجلات جراحی فرانسه، بلژیک، لبنان و ایران به چاپ رسانیده بود و در سمینارهای پزشکی خارج از کشور حضور فعال داشته است. برای اولین بار اسپلنوپورتوگرافی را با متد خاص خود متداول ساخت و کمی پس از او پروفسور لژ این کار را در فرانسه انجام داد وآن را بین المللی ساخت. مطالعات عمده بولون درباره کیست هیداتیک، سل اعضای مختلف، بیماری کیسه صفرا و مجاری صفرا و زخمهای معده و اثنی عشر بود.
حضور پروفسور روش بولون در بیمارستان شاهرضا از این جهت مهم و حائز اهمیت است که برای نخستین بار جراحی نوین در ایران شکل میگیرد. با توجه به امکاناتی که آستان قدس رضوی در اختیار بولون قرار میدهد بخش جراحی بیمارستان شاهرضا از تجهیزات مدرن بهره مند میشود. پروفسور بولون که مردی انسان دوست و متعهد در کارش بود قریب به 15 سال صادقانه در بیمارستان شاهرضا به عنوان رئیس بخش جراحی خدمت نمود. از خصوصیات اخلاقی بولون کمک به بیماران نیازمندبود. روش بولون اواخر عمر با تشرف به دین مبین اسلام در محضر آیت الله سبزواری مسلمان شد و نام عبدالله را برای خود انتخاب کرد، سرانجام بر اثر سکته قلبی در 14 مرداد 1348 فوت کرد و در ضلع شرقی بقعه خواجه ربیع به خاک سپرده شد.(3)
روایت
سیدمحمد صامدی(4) از جمله افرادی است که سالها در بخش اداری بیمارستان امام رضا مشهد مشغول خدمت بوده است. بخش تاریخ شفاهی مصاحبه مفصلی را با ایشان انجام داده است. وی در مرور خاطراتش با اشاره به بیماریش به موضوع شفا و دیدگاه دکتر بولون این پزشک مسیحی پرداخته است.
«اون موقع من اداره بازرسي بودم، حكم منو سیدجلال تهرانی به عنوان بازرس زدن، بعدشم رفتم اداره كارگزيني، ايشون آمدن اين جا، ديدن بیمارستان احتياج به جراح داره، از بلژيك يك نفر كه يقيناً مورد اعتمادشون بود همين دكتر «بولون » رو در نظر گرفتن. ایشان اهل بلژیک بودن، و با قراردادي كه آستانه باهاش بسته بود آوردنش اين جا، تا موقعي كه خود آقاي سيدجلال توليت و استاندار بودن، خُب همه با ایشان خوش رفتاري ميكردن، بعد كه آسيد جلال از اين جا رفتن، دكتراي خودمون براي اين پاپوش درست ميكردن هر روزي به يك عنوان كه اينو خرابش كنن، با اين كه من اون موقع بيمارستان نبودم ولي از جريان بيمارستان و اعمالي كه دكترامون انجام ميدادن اطلاع پیدا میکردم. جريان رو كه فهميدم به نایب التولیه آقاي «تيمسار امير عزيزي» جريان رو گفتم. گفتم: آقا يك همچين چيزي و من ميدونم، گفت: چه كار بكنيم؟ گفتم: لوازم ايشان رو و احتياجات شون رو بدون اين كه دستگاه اداري بفهمه، خودمون هفتهاي يك دفعه تهيه كنيم من ببرم به ایشان تحویل دهم. گفت: همين كار رو بکن. مدتها همين كار رو انجام میدادم، تا اين كه خيلي ديگه ما با هم تماس داشتيم. يك روز من تصادف كردم. منو به بیمارستان امام رضا آوردند. بيمارستان كه آوردن دكتر «بولون » فهميده بود خونريزي داشتم با فشار خون 2 منو عمل كرد. ایشان مسئوليت جراحی قبول كردن و انجام داد كه بعدش همين دستيار و دكترا گفتن كه موقعي كه داشتيم عمل ميكرديم طحالم رو درآوردن طحال پاره شده بود، موقعي كه داشته عمل ميكرده، قلبم از كار افتاده بعد خود دكتر «بولون» قلبم ماساژ داده، قلبم دوباره شروع كرده به كار كردن كه به من ميگفتن شناسنامهات رو بايد عوض كني. از امروز يك تاريخ تولد جدید داری. همين طور كه بستري بودم هي خبر ميآوردن دكترا، انترنها مياومدن ميگفتن دكتر «بولون» توي قسمت جراحي راه ميره ميگه صامدي معجز امام رضا(ع)! صامدي معجز امام رضا(ع)!
خب اين مرد مسيحي امام رضا(ع) شناس از كجا بايد باشه، اين جريان بود هي يكي دوسه تا اومدن گفتن بعد از اين كه 7، 8 روز من بهتر شدم، هر روز 2مرتبه، 3مرتبه مياومد عيادت من، وقتي هم راه ميافتاد تمام دكترا پشت سرش 20 تا، 15 تا دكتر مربوط به جراحي و انترن پشت سرش بودند.
يك روز كه من يه كمي حالم بهتر شده بود و ميتونستم حرف بزنم، معالجهام هم تقريباً نيمه تمام بود. آمد احوالپرسي كرد، نرسي هم داشتيم نرسهامون تمام سوئدي و سوئيسي بودن، پس از اين كه معاينه كرد به نرس گفت: به دكتر«خطيبي» بگين دستگاه نوار قلب بيار اين جا يك نوار ديگه از آقاي صامدي برداره، روي نسخه هم نوشت. حالا نسخه دستش، نرس هم جلو دكتر هم همين طور ايستادن. من اينو كه ديدم يك دفعه يادم افتاد، كه اين همه دكترا ميان ميگن دكتر «بولون» ميگه صامدي معجز امام رضا(ع)، صامدي معجز امام رضا(ع).
دکتر بولون جلوي من ايستاده بود (خدا بيامرزدش)، يك نفر به نام دكتر «حسين شهيدي» جراح بود داشت تخصص جراحيشو ميگرفت. گفتم: دكتر هر چي من ميگم ترجمه كن براي پروفسور، گفت: چي ميخواي بگي؟ خودت بگو! گفتم: من نميتونم بگم. گفت: چي ميخواي بگي؟ گفتم: بهش بگين كه فلان كس ميگه همه هي مييان خبر براي من مييارن، دكترا، انترنا، دانشجوها، بيمارستانيها كه شما توقسمت جراحي دارين راه ميرين و ميگين صامدي معجز امام رضا(ع) اين درسته، راسته...
اين جريان را براي «دکتر بولون» تعريف كرد. دکتر برگشت گفت: بله، حالا نسخه هم دستش، نرس هم جلو ايستاده، گفت: بله! تو معجز امام رضا(ع)هستی. بعد به دكتر شهيدي گفتم، بهش بگو كه ما مسلمانها چهارده تا معصوم داريم، اين چهارده معصوم ما يا كاري (كه يكيشون امام رضا(ع) رو انجام نميدن يا اگر كاري انجام دادن بدون نقص انجام ميدن. اگر شما مطمئني واقعاً كه معجزه امام رضا(ع) هستم ديگه معالجه من لازم نداره. شما دخالت نكنين خودش درست ميكند [خنده مصاحبهشونده] اينو براش ترجمه كرد، اين نسخه كه دستش بود پارهپاره كرد انداخت. داشت از در بيرون میرفت. صدا زدم. آقاي دكتر بياين. من نگفتم كه ديگه از ما رو گردوني! گفت: نه ميام ولي معجز امام رضا(ع) هستی. بعدشم الحمدلله خوب شدم همه ميگفتن زنده «نمی مونه» الآن در حدود 30، 40 سال داريم همين طور بدون طحال زندگي ميكنيم....