شماره 111 | 28 فروردين 1392 | |
تاریخ شفاهی برای بیان رخدادهای منتهی به انقلاب اسلامی، به ویژه دورهای که از آن به نهضت امام خمینی یاد میشود، کاربرد گستردهای پیدا کرده است.تاریخ شفاهی برای بیان رخدادهای منتهی به انقلاب اسلامی، به ویژه دورهای که از آن به نهضت امام خمینی یاد میشود، کاربرد گستردهای پیدا کرده است. پیرامون این ابزار نه چندان دیرین تاریخپژوهی، کم گفته و نوشته نشده است؛ هم در تأیید و کارایی آن اظهارنظر میشود و هم در نقص و کاستیهای آن. تاریخ شفاهی مستعد هر دوی اینهاست. کارا و دستیاب است، چرا که میتواند سند بیواسطهای برای بیان واقعیتها باشد؛ آسیبپذیر و شکننده است، چرا که بهرهوری ناشیانه از آن میتواند واقعیتها را از دسترس دور کند. برای هر دو وجه برشمرده، میتوان مصادیق و نمونههایی یاد کرد و به تشریح آنها پرداخت، اما در اینجا به یک نکته، که آن را گرانیگاه تاریخ شفاهی مینامیم، توجه میکنیم؛ و آن، کوشش برای غلبه کردن بر زمان است. فردی که از رخدادهای نه چندان دور میگوید و مشاهدات خود را بیان میکند باید توان چیره شدن بر هر آنچه که سیلان زمان از گذشته به زمان حال آورده، داشته باشد. باید قدرت جدا کردن خویش از اکنون و مقتضیات بار شده بر آن را پیدا کند. باید بتواند خود را به زمان رویداد مورد نظر ببرد، و از همان چشمانداز، ببیند و بگوید. غلبه بر زمان، مهمترین دغدغه در بهرهمندی از تاریخ شفاهی است. این دغدغه، امری دوسویه است؛ یعنی هم باید در نهاد خاطرهگو جای گرفته باشد و هم در ضمیر مصاحبهکننده. چه بسا نقش مصاحبهکننده در وفاداری به این دغدغه بیشتر باشد، چرا که با کاشتن نشانهها و علائم ریز و درشت بر سر راه خاطرهگو، او را در زمان گذشته، و حال و هوای آن نگه میدارد و از پرشهای هر از گاه او به زمان حال جلوگیری میکند. هدایت الله بهبودی | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=1725 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |