شماره 110 | 21 فروردين 1392 | |
گامی دیگر در حوزة تاریخ شفاهی با رجوع به تاریخ صنفی: چکیده: بر پایة پندارهای ناصواب که معتقد است نخبگان جوامع و کشورها همواره از فرصتهای فراوانی برای ابراز وجود و رساندن صدای خود به دیگران برخوردارند، فضایی پدید آمده است که سازمانها و تشکلهای صنفی و مدیران یا نخبگان اقتصادیِ مرتبط با چنین محیطهایی را در عرصه تاریخ شفاهی غالباً نادیده میگیرد. حرف ما در مطلب پیش روی شما این است که، برخلاف پنداره مذکور، تحقیق در حوزة شرکتها و اساساً صنوف تولیدی و تجاری و شناخت رهبران قدرتمند آنها موضوع بسیار جالبی برای مورخان شفاهی به شمار میآید. ادعای ما به پشتوانة چهار عامل مؤثر مطرح میشود که کاربرد تاریخ شفاهی را، در ذیل تعریف و تصریح سِلما لیدزدورف(1) و ریچارد کراونشاو،(2) کاملاً منطقی و مشروع میسازد. نخست آنکه اهمیت تحقیق دربارة سازمانها و نخبگان از منظر تاریخ شفاهی به خاطر فواید آرشیوی آنهاست زیرا بدین طریق اطلاعاتی ثبت و ضبط میگردند که در صورت بیاعتنایی به آنها ممکن است به فراموشی سپرده شده و یا حتی از صفحات روزگار زدوده شوند. استفاده از تاریخ شفاهی برای تحقیق دربارة مدیریت عالی (رهبری) و سازمانها با منطق علمی همخوانی دارد و این دومین عامل مؤثر محسوب میشود. کارمندان و رهبران سازمانها و بنگاههایی که به درستی به جامعه و کشورشان معرفی نشدهاند به واسطة خاصیت مردمی تاریخ شفاهی، مجال و امکان سخن گفتن و رساندن حرف و نظر خود به دیگران را مییابند. پس با سومین عامل مؤثر آشنا شدید. روایتهایی که دربارة صنوف و نخبگان آنها در میان مردم رایج است نیز بدین وسیله اصلاح میشوند. بسیار پیش میآید که رهبران و مدیران عالی از قضاوت منصفانه تاریخ محروم میمانند و اتفاقاً همین قشر هستند که سطور و تصاویرشان بیش از دیگر اقشار جامعه به سادگی از صفحات تاریخ زدوده میشود و بخشی از داستان زندگیشان را «از دست میدهند». این ترفند که از گذشتههای دور تا به امروز نام «نفرین محو یادبود»(3) را با خود به دنبال آورده است موجب لطمات جبرانناپذیری میشود. تاریخ شفاهی از خاصیت درمانی نیز بینصیب نیست و این چهارمین عامل مؤثر یا فایدة آن است که برای تسکین لطمات پیشگفته میتواند سودمند باشد. مقدمه اگر میخواهید بدانید که چرا مکتوبات تاریخ شفاهی شرکتها و صنوف تا بدین حد ناچیز است باید علت را در خاستگاه تاریخ شفاهی اروپا جستجو کنید،(11) اما معرفت بدین امر به خودی خود ابزاری برای تغییر وضعیت موجود به شما نمیدهد. استفاده از تاریخ شفاهی در تحقیقات سازمانی و گردآوری خاطرات نخبگان، دارای ارزش وصفناپذیری است چنانچه صغرا و کبراهای روششناختی و نظری اجرای آن نیز شباهت نزدیکی به کارهای مورخان شفاهی دارد. ما با تکیه بر این استدلال میخواهیم نخستین گام را به سوی تغییر معهود برداریم. قصدمان این نیست که در تاریخ شفاهی به سراغ مکتب «بزرگمردان (سفیدپوست)» برویم. توصیة ما صرفاً رجوع به مبانی تاریخ شفاهی سطح بالاست تا توانایی آن در «یادگیری هنر گوش دادن» را دوباره احیا کنیم و از این توانمندی در حوزة سازمانها و نخبگان صنفی بهره بگیریم.(12) هر گاه هنر گوش دادن را آموختیم با فرصتهای تازهای در زمینة داستانهای مهم و جذاب روبهرو شده و خواهیم فهمید که سازمانها و نخبگان صنفی استحقاق درک عمیقتر و شنیدهشدن را دارند. مضاف بر اینکه شاهد یک «نقطه عطف تاریخی» واقعی در تحقیقات مربوط به صنوف و مدیران عالی آنها خواهیم بود.(13) مورخان شفاهی از تجربیات قابل ملاحظهای در کلنجار با ساختارهای روایی، اسطورهها، احساسات و آسیبهای روحی و روانی برخوردارند. اینها صفاتی هستند که برای آشتی تاریخ شفاهی با تاریخ (شفاهی) صنفی در راستای بهبود کلیت هر دو میتوان بر آنها تکیه کرد. سِلما لیدزدورف و ریچارد کراونشاو چهار مزیت یا عامل مؤثر را برای استفاده از تاریخ شفاهی برشمردهاند که گام پیشنهادی ما نیز به پشتوانة همین مزیتها برداشته خواهد شد. آن دو معتقدند که تاریخ شفاهی دارای فوایدی از نظر آرشیوی، علمی، انصاف و عدالت و همچنین جنبههای درمانی است.(14) این اصول در جایی که بحث تحقیق در مورد سازمانها و نخبگان در چارچوب تاریخ شفاهی پیش میآید نیز مصداق دارند. ما در این قسمت ابتدا نشان میدهیم که تاریخ شفاهی میتواند ارزش آرشیوی خود را در تحقیقات مربوط به سازمانها و نخبگان به اثبات برساند. و پس از آن وارد این مقوله خواهیم شد که تقویت منطق و استواری علمی تاریخ شفاهی به واسطة همکاری تاریخ شفاهی، تاریخ صنفی و تاریخ سازمانی تحقق خواهد یافت.(15) چنانچه مایلیم تارخ شفاهی شایستهای از سازمانها و نخبگان تهیه کنیم میبایست کار خود را از طرفی بر آن مدل از تاریخ شفاهی استوار سازیم که خوشههای تجربه خود را از تحقیقات میانرشتهای برچیده است،(16) و از طرف دیگر شیوة «یادگیری تاریخ» را الگوی خود بگیریم که مراد از آن در اینجا نوعی فن تاریخ شفاهی است و در تحقیقات مربوط به سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد.(17) در قدم بعدی خواهیم گفت که تحقیقات تاریخ شفاهی فرصتهایی برای ابراز وجود و سخن گفتن بازیگران مهجور تاریخ- یعنی کارکنان سازمانها و صنوف دخیل در تحقیقات مذکور- فراهم میآورد و از این رو تأثیر بسزایی در تحکیم اصول درمانی و منصفانة تاریخ شفاهی میگذارد. هماکنون تاریخ شرکتها در چنبرة رویکرد اقتصادی خرد یا به قول بعضیها رویکردی غیر منصفانه و غیر مردمی اسیر است، اما به کار بستن توصیه ما در سطر قبلی موجب پدیدآمدن قابلیتهای مطلوب و افزایش غنای محتوایی تاریخ شفاهی میشود.(18) در بخشهای نهایی مقاله حاضر به شما اثبات مینماییم که جنبههای درمانی و منصفانة تاریخ شفاهی قابلیت تسری به حوزة مطالعات رهبران یا همان مدیران عالی را نیز دارد. زیرا چنین اشخاصی به واسطه تاریخ شفاهی از فرصت تدبر و بازگویی آزادانه تجربیات و خاطرات خود برخوردار میشوند. علاوه بر اینها، حصول معرفت به ابعاد و زوایای مسکوت تاریخ و زخمهای کهنه پنهانمانده از دیدرس مورخان(19) میتواند تأثیرات درمانی معجزهآسایی به خصوص در مورد وقایعی که داغ «نفرین محو یادبود» بر پیشانیشان خورده است، برجای گذارد. یادمان نرود که نفرین محو یادبود همواره خاطرة جمعی سازمانها و تشکلهای متأثر از خود را مخدوش نموده است. ما خودمان مجری پروژههای تاریخ شفاهی سازمانها و نخبگان بودهایم که در اینجا از نتایج آنها در تشریح بحثمان بهره خواهیم برد. یکی از شهرهای هلند در اواخر دهه 1990 محکوم به اتخاذ رویکرد و نگاه مدیریتی جدیدی شده بود. ما در سال 2005 دامنه و میزان تأثیر رویکرد فوق بر مسئولان محلی را مورد تحقیق و بررسی قرار دادیم. در ذهن ما دو پرسش مطرح بود: کارمندان تشکیلات دولتی چگونه از این رویکرد جدید استقبال کرده بودند، و آیا عملاً توانستند خود را باآن وفق دهند؟ ما با مستخدمین دولتی، معلمان، مشاوران، و اعضای هیئتمدیرهای که مسئولیت بازآرایی تشکیلات، پیادهسازی دیدگاه جدید، و راهاندازی برنامة یادگیری مدیریت جدید را برعهده داشتند، مصاحبه کردیم. در فاصلة سالهای 2006 تا 2009 مجری پروژهای شدیم که آثار تغییر و تحولات مدیران سطوح عالی (رهبران) را در شرکت الکترونیک رویالفیلیپس، از بزرگترین شرکتهای قطعات و تجهیزات الکترونیکی جهان، بررسی میکرد. در مسیر اجرای پروژه بدواً به سراغ یک برنامة تجدیدسازمان موسوم به سنتوریون(20) (96-1990) رفتیم. برنامه مذکور نخستین برنامه اجباری تعدیل انبوه نیرو در اروپا قلمداد میشد که طبق آن مقرر بود یک نفر از هر هفت کارمند و کارگر این شرکت اخراج گردد که با این حساب به رقمی بالغ بر 55000 نفر میرسید. مدیران عالی شرکت فیلیپس در آن سالها هیجانات و نوسانات عاطفی عمیقی را تجربه کرده بودند، اما هیچگاه کسی داستان آنها را از زبان خودشان نشنیده بود. ما در تحقیقاتمان مصاحبههای کامل و خستهکنندهای با آنها به عمل آوردیم. تازهترین پروژهمان هم تهیه تاریخ شفاهی هدایت صنوف، مدیریتهای دولتی و بخش سیاست بود که ما را به سمت مصاحبه با برخی از نخبگان حوزة سیاست، صنوف و ادارات دولتی هلند بین سالهای 1980 تا 2010 سوق داد. روایتهای آنان بینش عمیقی دربارة تاریخ رهبری و تفاوت نقل داستان از زبان خود مدیران با روایتهای معروف در میان مردم داد. ادامه دارد ...
1 -Selma Leydesdorff توجه: ادامه دارد...
Sjoerd Keulen and Ronald Kroeze, E-mail: S.J.Keulen@uva.nl, dbr.kreoze@.vu.nl نویسنده: شوورت کولن، رونالد کروز منبع: این مقاله به صورت کامل در سایت تاریخ شفاهی قرار دارد.
| |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=1709 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |