شماره 108    |    16 اسفند 1391



روب زبان های بومی در آفریقا

اشاره: یکی از کاربردهای تاریخ شفاهی را می توان در ثبت و ضبط زبان گویش وران مشارکت کننده در یک طرح تاریخ شفاهی دانست. این موضوع هنگامی که پای خرده فرهنگ ها و زبان های بومی در میان باشد اهمیت به سزایی دارد. آفریقا از جمله نقاطی در جهان است که بخش بزرگی از تاریخ آن از طریق نقل شفاهی یک نسل به نسل دیگر صورت می گرفته است. ورود استعمار اروپایی به این قاره علاوه بر استثمار و به غارت بردن ثروت این قاره، عواقب دیگری نیز داشته است که یک از آنها تحمیل زبان استعمارگران به مردم بومی و به دنبال آن از میان رفتن فرهنگ و تاریخ غنی شفاهی مردم این قاره است. روشنفکران امروز آفریقا این ضایعه را دریافته اند و یادداشت زیر در این باره است.

 

هامپاتا با Hampate Ba می گوید: «هنگامی که یک پیر سالخورده در آفریقا رخ در نقاب خاک می کشد، تو گویی کتابخانه‏ای به تمامی در آتش می سوزد.»

پائولو چیهاله Paulo Chihale  هم همداستان با او چنین می گوید: «فرهنگ ما آفریقایی ها روایتی به غایت شفاهی دارد. این فرهنگ آکنده از تاریخ شفاهی و داستان هایی است که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده‏اند. اما این ادبیات به خاطر شفاهی بودنش هیچ گاه به گوش کودکانمان نخواهد رسید.»

این واقعیتی تلخ است که کشورهای آفریقایی زبان های بومی خود را به پای زبان های خارجی قربانی کرده‏اند. به معنای دقیق کلمه، با گزینش زبان های خارجی همه آن سنت ها و باورها که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شده اند، رفته رفته به بوته فراموشی سپرده می شوند. این است که می بینیم همه آن امثال و حکم و همه آن روایت ها که خود  محملی برای درس ها و آموزش های اخلاقی در درازنای نسل ها به شمار می رفته اند، جای خود را به «افسانه های ایزوپfables of aesop»، موسیقی تکنوی «جف میلز و فرانکی بونز» و از این دست داده اند و امروز فیلم های خارجی جای آموزگار را برای کودکان آفریقایی گرفته اند. این چنین بر ناصیه زبان های بومی آفریقا برچسب «زبان محلی» و «چرند و پرند» زده اند و به تنبیه کودکان و نوجوانانی پرداخته اند که در دبستان و مدرسه های راهنمایی هنگام صحبت از زبان مادری خود بهره برده اند.

در نقطه مقابل آن دسته از دانش آموزان آفریقایی را که در آموختن زبان های خارجی توفیق یافته اند، گرامی داشته اند، اما آنانی را که نمره زبان مادریشان بالا بوده تحقیر کرده اند و «دهاتی» نامیده اند. برخی از حکومت های آفریقایی با ارجح شمردن زبان های خارجی، روند مرگ شماری از زبان های بومی ما را شتاب بخشیده اند و اولیای مدرسه ها نیز به این امر دامن زده اند. مثلاً مدیر مدرسه ای در کشور سیرالئون وقتی دیده تعدادی از دانش آموزان در حرف هایشان از زبان بومی «کریوKrio » استفاده می کنند، آن ها را تنبیه کرده و حتی وادارشان کرد دهان خود را با صابون بشویند. در برخی از مدارس نیجریه هم دانش آموزان را به خاطر صحبت به زبان مادری کتک می زنند و حتی آن ها را جریمه می کنند.

آفریقا با بیش از دو هزار زبان بومی به لحاظ زبان شناسی پرتنوع ترین قاره جهان محسوب می شود. اما حقیقت تاسف‏بار این است که از این تعداد 300 زبان کمتر از ده هزار گوینده دارند و 37 زبان دیگر با خطر مرگ کامل مواجه اند.    

جایگزین کردن زبان های خارجی با زبان های بومی آفریقا، کاری کرده است که امروز کودکان ما شرم می کنند تا از زبان مادری خود استفاده کنند. «کومه کیریمیKoome Kirimi » در تایید این نکته گفته است: «دنیا از یک بیماری رنج می کشد و این بیماری چیزی نیست جز جهانی شدن. سازگاری با پدیده جهانی شدن هم کاری کرده که کشورهای آفریقایی بیش از آن چیزی که به دست می آورند، از دست بدهند. کشورهای آفریقایی در این گیر و دار به زبان، فرهنگ و هویت خود چوب حراج زده اند.»

«هریس گاریکایی Harris Garikayi» در مورد رو به محاق نهادن زبان های بومی این گونه استدلال می کند که، «زبان های بومی آفریقا تنها بدین خاطر با مرگ تدریجی مواجه شده اند که ما باور کرده ایم زبان های خارجی برتر از زبان های محلی ما هستند. این است که می بینیم زبان انگلیسی به زبانی برای کسب اعتبار بدل شده تا جایی که اگر نتوانی با این زبان درست و بر اساس قواعد دستوری آن صحبت کنی، به تو به عنوان یک انسان بدوی نگاه می کنند.»

او می گوید: «من معتقدم که ما باید ذهن و اندیشه خود را از بند استعمار رها کنیم تا به زبان های بومی خود بنازیم و در حفظ آن ها بکوشیم.»

نظام استعماری حاکم بر مدارس آفریقا به مردم این قاره اجازه نداده از زبان های محلی خود استفاده کنند. این فرآیندی است وارثان قدرت های استعماری گذشته نیز همچنان بدان دامن زده اند.

رهبران آفریقایی نتوانسته اند شعله عشق به زبان های بومی را بار دیگر در دل مردم روشن کنند و این ناتوانی آرمان استقلال را به هزیمت کشانده است. بسیاری از روشنفکران آفریقایی فرزندان خود را تشویق کرده اند تا زبان مادری خود را به فراموشی سپارند و به جای آن زبان های خارجی را بیاموزند، چرا که آن ها فکر می کنند این نشانی از متمدن بودن است.

ما را فریب داده اند که باور کنیم تسلط بر زبان استعمارگران سلطه گر درهای بهشت و تمدن را به روی ما خواهد گشود.

حاصل چنین اندیشه ای این بوده که بسیاری از کودکان و نوجوانان ما نمی توانند به زبان مادری خود سلام و احوالپرسی کنند و آواز بخوانند. این مسئولیت بر دوش پدران و مادران است تا خود را موظف کنند که برای حرف زدن با کودکان خود تنها از زبان های بومی خود بهره بگیرند.

«انوله دیتشکوEnole Ditsheko » در این باره می گوید: «خیلی خوب است که آدم پیش از آن که ادعا کند با خواندن کتاب و نشستن پای درس استاد بر زبان دیگر تسلط یافته یا مثل کودکان ما با استفاده از ابزارهای چند رسانه ای موفق به این کار شده، زبان مادری اش را بیاموزد.»

اگر آفریقا بر آن است تا نگذارد زبان های بومی اش به انقراض کشیده شوند، باید هرچه زودتر راه علاجی بیابد و این تنها مسئولیت دولت ها نیست بلکه تک تک خانواده باید در این راه گام بردارند. دولت ها باید کاری کنند که استفاده از زبان های بومی در مدارس رواج یابند و مهر بدنامی بر پیشانی گویندگان این زبان ها نخورد. به همین ترتیب باید از آن دسته از دانش آموزانی که زبان های بومی خود را خوب می دانند، تقدیر کرد تا انگیزه آن ها بیشتر شود و دیگران را هم به چالش وادارند.

خانواده ها را هم باید تشویق کرد تا برای صحبت با کودکان خود از زبان های بومی بهره بگیرند.

باید کاری کرد که کودکان اهمیت استفاده از زبان مادری خود را بفهمند و آن را عزیز بشمارند.


اوگونجیمی جیمز تایوو
Ogunjimi James Taiwo (Twitter: @hullerj)
مترجم:  رضا بهار

منبع: saharareporters


http://www.ohwm.ir/show.php?id=1691
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.