شماره 106 | 2 اسفند 1391 | |
خاطرهگویی و خاطرهنویسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی گسترش یافت و تاریخ شفاهی به عنوان یکی از قالبهای رایج تاریخنگاری به کمک بیان رخدادها و حوادث تاریخ معاصر ایران آمد.
همزمان با توسعه این شیوه، محاسن و معایب آن خودنمایی کرد، و نهادهای پژوهشی را به این نکته واقف نمود که در کنار حفظ محسنات تاریخ شفاهی در رفع معایب آن بکوشند. میدانیم که در بهرهگیری از قالب تاریخ شفاهی با دو پدیده میرا روبرو هستیم: خاطرهگو و خاطره. عمر این دو پدیده، کوتاه است؛ و در همین دوره کوتاه، خاطره، در معرض فرسایش و گسیختگی است. از این رو تاریخ شفاهی میتواند با اقدام به هنگام، رویدادهای یک دوره – هر چند کوتاه – تاریخی را ضبط و ثبت کند و آن را به عنوان یکی از قرائن و شواهد، در دسترس مورخان بگذارد. در اینجا روی سخن ما کالبدشکافی تاریخ شفاهی نیست. آنچه مورد اشاره قرار میگیرد علت رویکرد مراکز پژوهشی به تاریخ شفاهی یا استقبال صاحبان خاطره از این مقوله برای بیان مشاهدات خود است. این اتفاقی است که پس از انقلاب اسلامی رخ داده و سابقه مشابهی در گذشته ما ندارد. چه عاملی موجب شد تا میل به ثبت و نگهداشت رخدادهای منتهی به وقوع انقلاب شکفته شود و جنبه نسبتاً عمومی پیدا کند؟ به نظر میرسد این تمایل را باید در ماهیت انقلاب جستوجو کرد. اول اینکه نهضت اسلامی ایران جوهری استقلال خواهانه داشت که در سایه آن، آرزوی رها شدن از بند استبداد داخلی و استعمار خارجی تحقق یافت. این آرزوی ملی پس از جنگهای پر دامنه ایران و روس در نهاد جامعه ایرانی نطفه بسته بود و در دوران پهلوی آبستن حوادثی شد که با سقوط نظام شاهنشاهی، به زایش دوره تازهای در تاریخ ایران انجامید. دوم اینکه حجم مشارکت عمومی برای رهیدن از نظام گذشته و پی افکندن نظمی تازه، پدیدهای بی سابقه بود. وسعت مشارکت مردم در نهضت اسلامی همه جغرافیای ایران را در بر گرفت؛ مضاف بر اینکه فداکاریها و جانفشانیهای مردم چه در گالیکش (شهری کوچک در استان گلستان)، و چه در تهران یکسان بود. سوم اینکه دفاع هشت ساله ایران در برابر یک تجاوز جهانی، تجربیاتی به دست داد که الگوی کاربردی برای حفظ تاریخ انقلاب اسلامی شد. خاطرهگویی در دوران جنگ تبدیل به مشی عمومی میان جنگکردگان شد و رهآورد آن «نهضت خاطرهنویسی و خاطرهگویی» در ایران بود. در این نهضت تمایلی نهفته بود که میگفت افتخار محافظت از تمامیت ارضی کشور و آرمانهای انقلاب اسلامی، توسط مدافعان و شاهدان مستقیم حوادث باید ثبت و ضبط شود.
توجه به ذات این عوامل نشان میدهد که گرایشی ملی برای نگهداشت واقعیتهای دوره اخیر در ضمیر مردم ایران و سپس نقشآفرینان و مراکز پژوهشی به وجود آمد و اینان با تمسک به تاریخ شفاهی به بیان، تدوین و انتشار خاطرات پرداختند. توجه به ریشه و بطن مردمی بودن انقلاب، ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که خواست ملی ایرانیان برای مراقبت از بزرگترین دستآورد سیاسی خود در چند قرن اخیر، جلوههایی گوناگون داشته که یکی از آنها نشر یادمانهای خویش است. | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=1665 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |