شماره 101    |    27 دي 1391



درباره کتاب خاطرات محمد صادق آهنگری که «آهنگران» شد

جست‌وجوی ادبیات مردمی جنگ در نوحه‌ها

عوامل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی متعددی بر تسریع روند انقلاب و تقویت قوا در طول دفاع مقدس موثر بودند که شاخص‌ترین آن‌ها را می‌توان در تاثیر شعر و مداحی بر جمعی شدن واکنش‌های فردی مردم ایران دید. رسانه‌های جمعی هم این توانایی را دارند که با تمرکز بر یک سوژه، آن را برجسته کرده و در حوزه اشتیاق جمعی قرار دهند.
اگر شعر را به مثابه یک رسانه و عامل انتقال پیام بپذیریم و بازخورد بیرونی آن بر دیوارنوشته‌ها، سربندها و مراثی معروف آن را به یادآوریم، دلیل شهرت و ماندگاری شاعرانی همچون پرویز بیگی‌حبیب‌آبادی و مداحانی مانند محمدصادق آهنگران آشکار می‌شود؛ مداحی که به خاطر اشتباه لفظی مجری تلویزیون در دوران جنگ، مجبور شد نام خانوادگی خود را از «آهنگری» به «آهنگران» تغییر دهد.
علی اکبری، مدیر مسوول نشر یازهرا(س) که حاصل تلاش و پیگیری چند ساله‌اش برای گردآوری و تدوین خاطرات محمدصادق آهنگران را در اثری با عنوان «کتاب آهنگران» به چاپ رسانده، بخش دوم این کتاب را به مجموعه‌ای کامل از نوحه‌ها و اشعار حماسی آهنگران اختصاص داده است؛ اشعاری مانند «با نوای کاروان» که در حافظه مردم ایران ماندگار شده و حتی جوانانی که جنگ را ندیده‌اند، این نوحه‌ها و اشعار حماسی را با سبک جاودانه‌اش حفظ‌اند. همان اشعاری که نیروهای مردمی را فوج فوج به جبهه‌ها دفاع مقدس کشاند.

مردی که مداحی در خون اوست
خاطرات محمدصادق آهنگران با خاطراتی از اولین تجربه مداحی‌اش در کودکی و ورود تدریجی‌اش به هیات‌های اهواز آغاز می‌شود و پس از مرور فعالیت‌های انقلابی آهنگران در کنار دوستان همشهری‌اش همچون شهید حسین علم‌الهدی، از کسب تجربه‌های بیشتر در زمینه مداحی و ابداع سبک‌های جدید و گردآوری اشعار مناسب می‌گوید.
اولین تجربه‌های مداحی محمدصادق آهنگران در دوران نوجوانی این‌گونه روایت شده است: «شش سالم بود که معلم‌مان در دبستان صدایم می‌زد و می‌آوردم پای تخته، بعد از من می‌خواست که بخوانم... در محله‌مان در اهواز هیاتی بود به نام هیات علی‌اصغر (ع). محرم‌ها که می‌شد، در این هیات با یک بلندگوی دستی می‌خواندم و در کوچه‌ها می‌رفتیم... روز بعد هم که عاشورا بود، از من خواستند بروم بخوانم و دوباره قبول کردم. هیات که تمام شد و رسیدیم حسینیه، دورم را گرفتند و برای سال بعد هم دعوتم کردند. این اتفاق در یازده، دوازده سالگی‌ام افتاد و کارم از همین جا شروع شد.»
علی اکبری پس از متن مصاحبه با آهنگران، متن کامل برخی از اشعار و سبک نوحه‌های قبل و بعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را که در خاطرات آهنگران به آن‌ها اشاره شده، با نشانه‌گذاری در بخش دوم کتاب آورده است.

از تئاتر تا تغییر محتوایی اشعار و مداحی
حبیب‌الله معلمی، شاعر و کشاورزی بود که اولین اشعار و سبک‌های مداحی جدی آهنگران، به واسطه آشنایی با او شکل می‌گیرد و این اعتماد تا جایی پیش می‌رود که رمز عملیات‌ها را به او می‌گفتند تا پیش از آغاز هر عملیات، شعری با آن بسراید و آهنگران آن را در جمع رزمندگان بخواند.
شهادت دوستان محمدصادق آهنگران و ذکر نام آن‌ها در اشعار اول جنگ، یکی دیگر از بن‌مایه های مضمونی اشعار حبیب‌الله معلمی می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان به شعر «کو یاوران، هم‌سنگران حسینم حسینم/ علم‌الهدی آن نور هر دو عینم» اشاره کرد.
ازدواج محمدصادق آهنگران در سال 1359 و دشواری‌های پیش‌روی همسرش به خاطر سفرهای متعدد آهنگران برای مداحی در جمع رزمندگان لشکرهای مختلف، بخش دیگری از «کتاب آهنگران» را به خود اختصاص داده و در آن آمده است: «یکی از مشکلات همسرم، وابستگی شدید حسین [اولین فرزند آهنگران] به من بود. وقتی می‌خواستم خانه را ترک کنم، او مجبور بود حسین را به نحوی سرگرم کند تا متوجه نشود... می‌آمد طوری محکم به پای من می‌چسبید که مادرش به سختی او را جدا می‌کرد. وقتی راه می‌افتاد، تا در مجتمع دنبالم می‌آمد و جوری گریه می‌کرد که تمام همسایه‌ها دل‌شان برای او می‌سوخت و به خاطر همین گریه‌های زیاد، اسمش را گذاشته بودند: حسین کثیرالبکاء!»
شهید حسین علم‌الهدی و زنده‌یاد حسین پناهی از جمله دوستان و نزدیکان محمدصادق آهنگران در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب‌اند که در خاطرات آهنگران در زمینه تئاتر تا حضوری جدی‌تر در جبهه‌ها برای مداحی، نقش داشته‌اند و در «کتاب آهنگران» اطلاعات تازه‌ای از آن‌ها در اختیار خواننده قرار گرفته است. نقش شهید حسین علم‌الهدی در روند پیروزی انقلاب و ویژگی‌های اخلاقی او در خاطرات محمدصادق آهنگران برای اولین بار بیان شده و تصویری تازه از این شهید به نمایش گذاشته شده است.
آهنگران در ماه‌های آغازین جنگ‌ تحمیلی عراق علیه ایران، مداحی و خواندن دعای کمیل برای رزمندگان را برای توسل به ائمه(ع) و ادای احترام به شهدا انجام می‌داد. پس از پخش اولین مداحی‌اش از تلویزیون، واسطه‌ای از سوی امام‌خمینی (ره) پیغام می‌آورد که به سوی اشعار حماسی روی آورد.
وی دراین‌باره می‌گوید: «بعد از این تذکر امام(ره)، پرونده گذشته را بستم و در تمام شعرهایی که به صورت نوحه می‌خواندم، سعی می‌کردم بُعد حماسی کار را در نظر بگیریم... نکته‌ای که باید در این‌جا اشاره شود این است که به غیر از حضرت امام(ره) هیچ‌کس به این بُعد کار توجهی نداشت و امام(ره) تنها کسی بود که این مساله را گوشزد کرد و من و امثال من، از آن به بعد راه خود را پیدا کردیم.
شاید از همین‌جا بود که رویکرد مداحی محمدصادق آهنگران، سمت و سوی تبلیغی و حماسه به خود گرفت. به گفته رزمندگان و مردم، صدای محمدصادق آهنگران یکی از مهم‌ترین عوامل حضور نیروهای مردمی در جبهه‌های دفاع مقدس بوده که به راحتی نمی‌توان از کنار این عامل تبلیغی در زمان جنگ گذشت. شهرت او در میان مردم به حدی می‌رسد که حالا خاطراتش، مملو از لحظات ابراز علاقه مردم نسبت به صادق آهنگران و دردسرها و مشکلاتی است که برای او ایجاد می‌شده است؛ خاطراتی طنز و خنده‌آور که خستگی قلم صیقل‌نخورده نویسنده را از تن خواننده بیرون می‌کند.
در بخشی از خاطرات آهنگران از اجرای مراسم دعای کمیل در یکی از شهرها و تمهید جالب برای دوری از ازدحام جمعیت به خاطر حضور آهنگران آمده است: «پشت مسجد کوچه باریکی قرار داشت و آن‌ها برنامه‌ریزی کرده بودند، من خودم را به کوچه پشت مسجد رسانده و از داخل پنجره وارد مسجد شوم... گفتند قلاب می‌گیریم و شما خیلی فرز برو بالا و بپر داخل. هاج و واج ماندم، ولی به ناچار و با اکراه قبول کردم... وقتی رسیدم بالا دهانم از تعجب بازمانده بود. پنجره دقیقاً داخل شبستان مسجد باز می‌شد و جمعیت، چند متر پایین‌تر درست زیر پای من نشسته بودند. آن‌ها هم وقتی مرا دیدند، حیرت کردند که من آن بالا چه کار می‌کنم... مجبور شدم از همان‌جا بپرم پایین. مردم با هیجان به استقبالم آمدند و ولوله‌ای به پا شده بود که بیا و ببین. حساب کن از در مسجد وارد نشده بودم و آمده بودم تا مثلاً میان‌بر بزنم. حالا از بالای جمعیت درآمدم و آن‌ها بعضاً خنده‌شان گرفته بود که چرا من از در مسجد نیامدم داخل و رفتم بالای پنجره وسط مسجد. خلاصه شد همان آش و همان کاسه.
در بخش دوم «کتاب آهنگران» متن نوحه‌های محمدصادق آهنگران به تفکیک موضوعی جای گرفته است. 538 قطعه شعر با مضامینی همچون جهاد و شهادت، امام‌خمینی(ره)، ائمه اطهار(ع) و شهدای واقعه عاشورا به همراه زمان و مکان اجرای نوحه و نام شاعر آن به چاپ رسیده و دو لوح فشرده شامل قطعات تصویری و صوتی از نوحه‌های محمدصادق آهنگران ضمیمه کتاب شده‌اند.

نیازمند بازنویسی و ویراستاری مجدد
با توجه به عنوان فرعی «کتاب آهنگران» یعنی «خاطرات و نوحه‌های حاج صادق آهنگران» مخاطب در انتظار مجموعه خاطراتی خواندنی و ویراستاری شده از محبوب‌ترین مداح دوران جنگ است. اگر از کنار معدود غلط‌‌های تایپی «کتاب آهنگران» بگذریم، به نظر می‌رسد که مطالب مندرج در کتاب، نیازمند بازنویسی و ویراستاری مجدد و تنظیم خاطرات، بر اساس تقدم و تاخر زمانی وقایع‌اند.
مرتب‌سازی خاطرات در بخش‌های آغازین کتاب به خوبی پیش رفته، اما وقتی وارد خاطرات جنگ می‌شویم، گاه وقایعی از سال اول جنگ، پس از خاطرات پذیرش قطعنامه آمده‌اند و این موضوع، نظم ذهنی مخاطب درباره فراز و فرودهای زندگی آهنگران به هم می‌ریزد. با وجود پراکندگی‌ روایت در هنگام ضبط خاطره از زبان راوی، نویسنده حق دارد با جابه‌جایی مطالب، انسجام خاطرات در هر مقطع زندگی راوی را سروسامان دهد.
از سویی پانویس‌های موجز و به‌جا درباره وضع سابق و کنونی شخصیت‌های نام‌برده در «کتاب آهنگران» و دقت و حوصله راوی در گردآوری و تنظیم اشعار مداحی آهنگران، نقاط مثبت کتاب‌اند. از سوی دیگر، راوی از ذکر برخی از نام‌ها در خاطراتش خودداری کرده اما این روند در پایان کتاب رعایت نشده و خاطراتی تامل‌‌برانگیز درباره زندگی برخی از مسوولان کشور، با ذکر نام منتشر شده که چنین کاری از یک کتاب خاطره انتظار نمی‌رود. جهت‌دار شدن احتمالی خاطرات جنگ، کتاب را از مسیر اصلی خود که همان ثبت تاریخ جنگ است، دور کرده و باعث خدشه‌دار شدن نام برخی از شخصیت‌ها می‌شود. این در حالی است که راوی فقط باید درباره مشاهدات خود سخن گوید و نویسنده از انتقال اظهارنظرها و حدس و گمان‌های شخصی که ممکن است به تحریف یا بیان اشتباه تاریخ منجر ‌شود، خودداری کند.

شعر، تبلیغات و جنگ
تبلیغ مجموعه متعاملی از ارتباط برنامه‌ریزی شده بین ارکان و ابزار فرآیندی است. «مبلّغ»، «مخاطب» و «ابزار»، سه رکن اول در فرآیند ارتباطی و تبلیغی‌اند که اگر آن‌ها را در ظرف و شرایط جنگی در نظر گیریم، «روحانیون و مداحان»، «جامعه» و «شعر و مداحی» به ترتیب به عنوان بخشی از مبلغان، مخاطبان و ابزار فرآیند تبلیغی محسوب می‌شوند.
جامعه ما جامعه شفاهی است و به همین دلیل، مداحی و شاعری و قصه‌گویی در آن بسیار اثرگذار است و شاهد عملی ارتباط و تاثیرپذیری متقابل شعر و جامعه ایرانی در گوشه گوشه «کتاب آهنگران» دیده می‌شود.
واگویه‌های میانی کتاب از زبان آهنگران، شاهد این مدعاست: «وقتی نوحه‌ای از تلویزیون پخش می‌شد، به خاطر پوشش سراسری‌اش، همه جا می‌پیچید و به قولی «نوحه سوخت می‌رفت» و این دلیلی می‌شد که دیگر از آن نوحه استفاده نکنم و کنارش بگذارم؛ البته خود همین داستان باعث ترغیب هرچه بیشتر من و همکارانم، به خصوص آقای معلمی می‌شد که نوحه و اشعار جدیدی را برای اجرا آماده کنیم. این‌که در هشت سال جنگ، این همه نوحه با سبک‌های مختلف و متنوع خوانده شد، همین علاقه و اشتیاق زیاد رزمندگان و مردم به سبک‌ها نوحه‌های جدید بود.»
انتشار «کتاب آهنگران» مسیرهای پژوهشی جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، ارتباطاتی و ادبی تازه‌ای همچون تاثیر شعر و مداحی بر افکار عمومی و جامعه ایران و همچنین بررسی جایگاه شعر بر روند ایجاد بسیج عمومی در فضای بحرانی را پیش روی محققان قرار می‌دهد.
این اثر به عنوان اولین مرجع در خور توجه در زمینه ثبت خاطرات فعالان فرهنگی جنگ، قابل ستایش بوده و امیدواریم که تدوین چنین اثری درباره شاعران جنگ و دیگر مداحان و حتی کارگردانان و بازیگران تئاتر و سینما در زمان جنگ تکرار شود.
اهمیت ادبیات شفاهی، نوشتاری و آیینی جنگ هم که بخش مهمی از ادبیات دفاع مقدس را به خود اختصاص داده، در میان نوحه‌ها و مداحی‌های آن دوران قابل پیگیری است. البته تاکنون کارهایی در این حوزه انجام شده که بیشتر به شکل جُنگ‌واره سروده‌ها به چاپ رسیده‌اند.
بنابراین دسترسی خاطرات خودگفت محمدصادق آهنگران در کنار صوت و تصویر اجراهای او در بخش ضمیمه «کتاب آهنگران» این اثر را منحصر به فرد نشان می‌دهد و به حوزه نوحه‌شناسی و ادبیات مردمانه جنگ، رونق خواهد بخشید.

مریم اسدی جعفری

منبع: کتاب هفته، شماره 365، شنبه 9 دی 1391، ص5


http://www.ohwm.ir/show.php?id=1610
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.