سفر شاه به آمریکا در روزهای 24 و 25 آبان ماه 1356 آخرین سفر رسمی او در مقام پادشاه به آن کشور و آخرین رویداد مهم سیاسی پیش از شعله ور شدن آتش انقلاب اسلامی به شمار میآید. این سفر به فاصله 28 سال بعد از آخرین سفر شاه در 23 آبان 1328 برگزار شد. آخرین سفر رسمی شاه به آمریکا برای شاه رضایتبخش بود. قول مساعد کارتر برای ادامه ارسال اسلحه به ایران و وعده شاه برای تثبیت قیمت نفت هر دو طرف را راضی کرده بود. علایم بحران و نارضایتی در ایران حتی قبل از سفر شاه به آمریکا نیز نمودار شده بود. هویدا که طولانیترین دوران نخست وزیری در ایران را داشت به دنبال بروز مشکلات اقتصادی و کمبود کالاهای مصرفی و اختلال در تولید نیروی برق که به خاموشیهای روزانه تا پنج ساعت منجر شد، استعفا داد و شاه جمشید آموزگار را به جانشینی وی منصوب کرد. تغییر نخستوزیر با وعدههایی که درباره تغییر رویه گذشته و اعطای آزادیهای بیشتر به مردم همراه بود؛ ولی مخالفان رژیم بیشتر به تغییر سیاست آمریکا چشم دوخته بودند و تصور میکردند که شاه تحت فشار آمریکا ناچار خواهد شد، آزادی عمل بیشتری به آنان بدهد. اظهارات کارتر در مسافرت به تهران که ضمن آن ایران را جزیره ثبات خاورمیانه خواند و از رهبری شاه و محبوبیت او در میان مردم ایران سخن گفت برای مخالفان مایوس کننده بود.(1)
رژیم شاه به دلیل برخورداری از حمایت نیروهای مسلح ایران، آمریکا و قدرتهای بزرگ اروپایی شکستناپذیر جلوه داده میشد. تحلیلگران، ایران را نمونه جامعهای باثبات میدانستند که در حال پشت سرگذاشتن مراحل نوسازی است. اما بیتردید آنها در اشتباه بودند. در ورای اقتدار ظاهری، شاه رژیم متزلزلی قرار داشت. شاه نگران وجهه خود به عنوان فرمانروایی خیراندیش در اذهان جامعه بینالمللی بود و موضوع حقوق بشر آسیبپذیری وی را اثبات مینمود. مخالفان در تبعید، در آمریکا و اروپا توانسته بودند با برقراری تماس با سازمانهای مدافع حقوق بشر از این نقاط ضعف، بهرهبرداری نمایند و عفو بین الملل نیز رژیم ایران را به دلیل نقش حقوق بشر محکوم کرد. شاه به منظور تقویت وجهه آزادیخواهانه رژیم خود، ایدههای نوینی از جمله ایجاد حزب رستاخیز را در مقاطع مختلف به محک آزمون گذاشت. اما چنین اقدامی از سوی جامعه و معترضین بعنوان اقدامی جهت انحراف اذهان عمومی مورد پذیرش قرار نگرفت.(2)
در این سفر که شاه امیدوار بود برای تثبیت موقعیت خود ار آن بهرهبرداری کند، برعکس لطمه شدیدی به موقعیت بینالمللی شاه وارد ساخت و موضع او را در برابر حرکتهای مخالف بیش از پیش تضعیف نمود. تظاهرات بیسابقه مخالفان رژیم شاه هنگام ورود او به کاخ سفید، که موجب بکارگیری گاز اشکآور از طرف پلیس و اشک ریختن کارتر و شاه هنگام سخنرانی در برابر کاخ سفید شد، شاه را از همان برخورد نخست با رئیسجمهور جدید آمریکا در موقعیت ضعیفی قرار داد و نمایش این صحنه از تلویزیون ایران که خود از وجود یک جریان قوی مخالف رژیم در این سازمان حکایت میکرد، موقعیت داخلی شاه را نیز به شدت ضعیف نمود.
دانشجویان ایرانی از همه گرایشهای فکری موفقیت تبلیغاتی دیگری در آخرین برخورد با شاه در آمریکا به دست آورند. یک هفته پیش از انجام این سفر خبرگزاری آسوشیتدپرس در خبری نوشت: «چهار تن نقابدار در تظاهراتی علیه دیدار آینده شاه ایران از آمریکا، خود را با زنجیر به مجسمه آزادی بستند.» شاه نیز پیش از سفر در مصاحبه با مجله آمریکایی نیوزویک اعلام داشت: «برخی تظاهرکنندگان ضدایرانی در آمریکا، تندروهای فلسطینی هستند.» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز درباره این تحرکات به مقامهای ایرانی هشدار داد. پرویز عدل سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز تظاهرات علیه شاه را به توطئه آنارشیستها علیه شاه توصیف کرد و گفت: «شاهنشاه به عنوان مظهر امنیت و ثبات منطقه بزرگترین مانع برای هدفهای آنارشیستها شناخته میشوند!»(3)
این برخورد در تلویزیونهای آمریکا و در صفحات اول روزنامهها این کشور از جمله لسآنجلستایمز و واشنگتنپست بازتاب وسیعی یافت. در این تظاهرات همه جناحهای انشعابی سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا همراه با گروهی از دانشجویان مسلمان در نزدیک کاخ سفید اجتماع اعتراضآمیزی به راه انداختند. این جمعیت که تعدادشان به 4000 هزار نفر میرسید در بخش شمالی کاخ سفید در میدان لافایت Lafayette Square اجتماع کرده بودند و در همان حال جمعیت هوادار شاه نیز که حدود 1500 نفر میشدند در ناحیه الیپس Ellipse که چمنزاری در جنوب کاخ سفید است جمع شده بودند. اندکی پس از ورود شاه در ساعت30/10 صبح و با شلیک گلولههای توپ که مقدم شاه ایران را گرامی میداشتند صدها تظاهرکننده ضدشاه برای هجوم به سوی کاخ سفید به صفوف پلیس یورش بردند. دانشجویان با استفاده از چوبدستیهایی که از پلاکاردها کنده شده بود و نیز چوبهایی که از تاسیسات ساختمانی اطراف تهیه کرده بودند با پلیس مجهز به باتوم به زدوخورد پرداختند. صحنه درگیری خشونتبار حدود 20 دقیقه طول کشید. تظاهرکنندگان آن قدر به محدوده تشریفات کاخ سفید نزدیک شده بودند که پلیس مجبور به استفاده از گاز اشکآور شد. پرتاب گار اشکآور پلیس به سوی تظاهرکنندگان باعث شد تا شاه و رئیس جمهور کارتر نیز دچار سرفه شوند و اشک از چشمانشان جاری شود.
در پایان این ماجرا 96 تظاهرکننده و 26 پلیس مجروح شدند. جمعیت هوادار شاه شامل 700 دانشجوی نیروی هوایی که با استفاده از سه روز مرخصی به تظاهرات آورده شده بودند و نیز افرادی دیگری می شدند که از سفارت ایران پول دریافت کرده بودند. گروهی از این افراد را اتباع ایرانیتبار غیرمسلمانی تشکیل میدادند که اعتراف کردند هزینههای بلیط هواپیما، اقامت در هتل و نیز مبلغ 100 دلار پول توجیبی توسط نمایندگان دولت ایران به آنان پرداخت شده است. یکی از جوانان شرکتکننده به خبرنگاران گفت: «من روز دوشنبه با پول شاه به اینجا پرواز کردم. آنان پول بلیط هواپیما را همراه با مبلغ 300 دلار هزینههای دیگر به هر کسی که حاضر به آمدن به اینجا و اعلام حمایت از شاه بود پرداخت میکردند. من این پول را گرفتم و حال علیه خود شاه تظاهرات میکنم . (امیدوارم) شاه به درک واصل شود.»
این خشنترین و بزرگترین تظاهراتی بود که بعد از تظاهرات ضد جنگ ویتنام از اوایل دهه 1970 در واشنگتن صورت گرفت. خشونتآمیز بودن این درگیریهای، چشمان گریان شاه و رئیسجمهور آمریکا و نیز گزارش رسواکننده مربوط به باج دادن شاه به افراد برای شرکت در تظاهرات به نفع او در محافل بین المللی، بازتاب وسیعی داشت.(4) در ایران به فاصله یک هفته، به تصميم دربار و برای نشان دادن آزادی بیان در کشور، فیلمی از زدوخورد پلیس و مخالفان در برابر کاخ سفید از تلویزیون ملی ایران پخش شد و این شاید نخستين باری بود که مردم ایران در رسانه داخلی چنین صحنههائی را میدیدند.
در مذاکرات رسمی شاه و کارتر مسائل مربوط به امنیت منطقه و روابط و موضوع فروش اسلحه از طرف آمریکا به ایران و همچنین مسئله نفت مورد بحث قرار گرفت، ولی مهمترین موضوعی که در مذاکرات خصوصی کارتر با شاه مطرح شد مسئله حقوق بشر و آزادیهای سیاسی در ایران بود که کارتر در خاطرات خود به آن اشاره کرده و نوشته است توصیههایی برای گسترش آزادیهای سیاسی و تماس با گروههای ناراضی به شاه کرده ولی شاه ضمن دفاع از سیاستهای خود گفته است بیشتر مخالفین او کمونیستها هستند و قوانین ایران فعالیتهای کمونیستی را در ایران منع کرده است. خبرگزاریهای فرانسپرس و یونایتدپرس در همین زمینه از قول شاه نوشتند: «کسانی که در دیدار جاری وی از آمریکا دست به تظاهرات میزنند در درجه اول کمونیستها هستند! مخالفت در ایران غیر قانونی نیست! ولی کمونیسم غیرقانونی است.»
مهمترین امتیازی که شاه برای جلب حمایت کارتر از حکومت خود به او داد موافقت با تثبیت بهای نفت بود که با سخنان گذشته او در باره لزوم افزایش بهای نفت و مرتبط ساختن آن با تورم جهانی آشکارا تناقض داشت. شاه در یک کنفرانس مطبوعاتی که پیش از ترک واشنگتن ترتیب داد رسماً این موضوع را اعلام داشت و گفت ایران در اجلاس آینده اوپک از تثبیت بهای نفت برای یکسال آینده حمایت خواهد کرد. در همین کنفرانس مطبوعاتی سئوالاتی در باره مسائل مربوط به حقوق بشر از شاه مطرح شد و شاه در پاسخ به این سئوالات ضمن اشاره به فضای باز سیاسی که در ایران بوجود آمده گفت که او با نظریات کارتر درباره مسائل مربوط به حقوق بشر کاملا موافق است: «ولی آنچه در مورد ایران باید گفته شود این است که در کشور ما فعالیتهای کمونیستی غیرقانونی است و اگر کسانی به علت دست زدن به این قبیل فعالیتها تعقیب و بازداشت میشوند، کاری است که در چارچوب قوانین ایران صورت میگیرد.»
شاه در مصاحبههای دیگر که جداگانه با چند روزنامه و مجله آمریکایی داشت کوشید تا حرکتهای مذهبی را در ایران به کمونیستها ارتباط دهد و چنین وانمود کند که کمونیستها و یا به اصطلاح خودش «مارکسیستهای اسلامی» در پوشش مذهب در ایران دست به فعالیت زدهاند، تا هم از احساسات مذهبی مردم استفاده کنند و هم از تعقیب قانونی مصون بمانند. شاه اصطلاح «ارتجاع سرخ و سیاه» خود را هم در این مصاحبهها تکرار میکرد و برای ترساندن غربیها، خطر کمونیسم در ایران را بیش از آنچه واقعیت داشت بزرگ میکرد.
27 نوامبر سال 1977 سناي آمريکا نسبت به تظاهرات بر ضد شاه در شهر واشنگتن و در کنار نردههاي کاخ سفيد به دولت جيمي کارتر اعتراض کرد. اين تظاهرات در جريان سفر شاه به واشنگتن صورت گرفته بود. سناي آمريکاي مقامات دولت کارتر را متهم کرد که اقدامات لازم را براي جلوگيري از اين تظاهرات بعمل نياوردهاند. از لحن اعتراض چنين برميآمد که مقامات دولت کارتر تعمداً از تظاهرات جلوگيري نکرده بودند تا شاه تضعيف و پايههاي حكومت او متزلزل شود.
آن ديدار برای آب کردن یخهای روابط بین جیمی کارتر رییسجمهور دموکرات آمریکا با شاه ایران تدارک دیده شده بود و از گزارشها چنین برمیآید که بسیار بیشتر از آن چه انتظار میرفت اثر کرد، به طوری که در ابتدای آن از نظر کارکنان کاخ سفید، شاه ایران یک دیکتاتور مخالف حقوق بشر بود اما در پايانش به نوشتههامیلتون جردن Hamilton Jordan مشاور رييسجمهور کارتر «از ميان بيش از چهل تن سران کشورها که در سال اول ریاستجمهوری کارتر با آنها دیدار کرد شاه تاثیرگذارترین بود.» به نوشته جیمز بیل James A. Bill نویسنده کتاب شیر و عقاب (روابط بدفرجام ايران و آمريکا)، شاه و کارتر، در اولین دیدارشان چنان برهم اثر نهادند که سخنرانی شاه در کاخ سفید را، هامیلتون جردن فراتر از یک سخنرانی، «یک نمايش عالی!» توصیف کرد و کارتر تمام موانعی که برای فروش اسلحه به کشورهائی مانند ایران ايجاد و تبلیغ کرده بود، برداشت و با کنگره بر سر پیشنهاد فروش آواکس به شاه درگیر شد. در پايان همين ديدار بود که به پيشنهاد اردشیر زاهدی، سفیر پرکار و با نفوذ ایران در واشنگتن، سفر یک ماه و نیم بعد کارتر به تهران تدارک دیده شد. مطبوعات آمریکا نوشتند: «جيمی کارتر اولين رییسجمهور آمريکاست که شب اول سال مسيحی را دور از کاخ سفيد میگذراند. او امشب در تهران است.»
پانوشتها:
1- حدیث نیک و بد، محمود طلوعی، علم، 1384،ص335.
2 – شکلگیری انقلاب اسلامی، محسن میلانی، گام نو،1381.
3- پرويز عدل در سال ۱۳۰۲ در تهران به دنيا آمد و داراي دكتراي حقوق از بلژيك است. مشاغلي همچون رايزن مطبوعاتي در سفارت ایران در قاهره و پاريس، وزيرمختار و سرپرست اداره اطلاعات در اروپاي غربي، مديركل امور اطلاعات، سفير ايران در كانادا، بازرس عالي در وزارت امور خارجه، مديركل اطلاعات و مطبوعات و سفير ايران در برزيل را عهدهدار بوده است. عدل در دوران ۲۶ ساله اخير به مقالهنويسي و خاطرهنويسي در جرايد فارسي زبان خارج از کشور پرداخت. كتاب «خانه ما در فيشرآباد» به كوشش شهريار ماكان نشر البرز ۱۳۸۵ ، مجموعه اي از مقالات پراكنده عدل است.
4 -کنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویی ایران، افشین متین، مترجم ارسطو آذری، تیراژه ، 1378 ص 396-395 .
منابع:
- کنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویی ایران، افشین متین، مترجم ارسطو آذری، تیراژه ، 1378.
- داستان انقلاب، تالیف و ترجمه، محمود طلوعی، نشر علم، 1371.
- روز شمار روابط ایران و آمریکا، غلامرضا کرباسچی ، انتشارات بقعه، 1380.
محمود فاضلی