کناره گیری ازهاری از کابینه نظامی
|
در پی کنارهگیری شریف امامی از نخستوزیری، شاه در 15 آبان 1357 یک کابینه نظامی به ریاست ژنرال غلامرضا ازهاری (1288-1380) را روی کار آورد که نتوانست بیش از دو ماه دوام آورد. ازهاری که در آن زمان 61 ساله بود قبلاً دوره کالج فرماندهی ارتش آمریکا را بپایان رسانیده بود. پس از كودتاي 28 مرداد 1332 كه ارتش زير سلطه مستشاران آمريكايي قرار گرفت، به دفعات به آمريكا اعزام شد و دورههاي ستاد و اطلاعات را در آن كشور پشت سر نهاد. وی در سال 1336 به فرماندهی لشکر کرمان و پس از آن به فرماندهی لشکر سبزوار و دو سال بعد به درجه سرلشکری ارتقا یافت و سپس به فرماندهی دانشکده جنگ منصوب شد. پس از چندی در 1341 به ستاد فرماندهی نیروی زمینی منتقل شد و سال بعد با درجه سپهبدی به فرماندهی سپاه غرب ارتقا یافت. ازهاری در سال 1345 نماینده نظامی ایران در گروه نمایندگان پیمان نظامی سنتو بود. وی به مدت دو سال از 1348 جانشین رئیس ستاد ارتش شد. وی در دوران ریاست ارتشبد فریدون جم بر ستاد ارتش خود را بازنشسته نمود، ولی در سال 1350 با برکناری ارتشبد فریدون جم با درجه ارتشبدی مجدداً به خدمت دعوت و تا آبان1357 ریاست این ستاد را به عهده داشت. برژينسكي مشاور امنيتي جيمي كارتر رئيس جمهور آمريكا، در تماسي تلفني به شاه حمايت كامل دولت متبوع خود را از وي اعلام كرد. اين تماس متعاقب جلسهاي كه در كاخ سفيد و در ارتباط با گزارش ويليام سوليوان سفير آمريكا در تهران برگزار گرديد، اتخاذ شد. برژينسكي در خاطراتش چنين مينويسد: «… من به شاه گفتم كه ايالات متحده آمريكا در بحران كنوني به طور تام و تمام و بدون هيچگونه قيد و شرطي از شما حمايت ميكند. شما از حمايت كامل ما برخوردار هستيد. ثانياً ما از تصميم شما چه راجع به شكل و چه راجع به تركيب حكومت مورد نظرتان حمايت خواهيم كرد و ثالثاً ما، تكرار ميكنم، ما شما را به هيچ گونه راهحل خاصي تشويق و ترغيب نميكنيم. سپس با توجه به گزارش سوليوان مبني بر اين كه وي و سفير بريتانيا به شاه در مورد تشكيل يك دولت نظامي هشدار دادهاند خطاب به او افزودم كه اميدوارم روشن كرده باشم و به سفيرمان نيز دستور داده شده تا اين نكته را روشن كند كه ما شما را براي در پيش گرفتن جهت خاصي نصيحت يا ترغيب نميكنيم … به نظر من مشكل شما اين است كه بايد دست به يك سلسله اقدامات خاصي بزنيد كه اقتدار شما را به نحو مؤثر نشان دهد. شاه به سادگي پاسخ داد: چشم!»(1) توصيه برژينسكي به شاه مقدمه تشكيل دولت نظامي ارتشبد ازهاري بود: «رژیم در چنبر هرج و مرج و نابسامانی کامل گرفتار بود. ظرف چند روز ساعت سیاست سازش و باج دادنهای شریف امامی به سیاست «حکومت قانون» و سرکوب جدی مخالفان بدل شد. یک دولت نظامی جانشین دولت «وحدت ملی» شریف امامی شد. بسیاری از مشاوران شاه معتقد بودند ریاست دولت جدید را باید به اویسی سپرد. او که به خاطر نقشش در ماجرای میدان ژاله به «قصاب تهران» شهرت گرفته بود، در افکار و انظار عمومی افسری پر هیبت و خوفآور بود. اگر مراد از گماردن یک حکومت نظامی ایجاد رعب و وحشت در میان مردم بود، آن گاه بدیهی به نظر میرسید که اویسی به خاطر سوابقش و به لحاظ همان شهرتش بهترین کاندید این کار بود، اما شاه به دلایلی که روشن نیست، در عوض، ازهاری را به نخست وزیری برگزید و او ساخته این کار نبود و طولی نکشید که به مضحکهای بدل شد. حتی عجیبتر از انتخاب ازهاری، نطقی بود که شاه روز بعد از روی کار آمدن دولت نظامی ایراد کرد.»(2) كمتر از 48 ساعت پس از اين توصيه آمریکاییها، ازهاري رئيس ستاد ارتش، با حكم شاه به نخستوزيري رسيد و به دولت دو ماهه جعفر شريفامامي خاتمه داد. بدنبال حوادث 13 آبان 1357 در پایتخت، محمدرضا شاه تصمیم گرفت با انتصاب یک نظامی به ریاست دولت جریان انقلاب را متوقف کند. روز 14 آبان 1357 ارتشبد غلامرضا ازهاری به کاخ نیاوران احضار شد و پس از مذاکرات مختصری شاه به وی تکلیف نخستوزیری را نمود و او نیز این ماموریت را پذیرفت. نخستوزیر جدید در 15 آبان 1357 منصوب شد و همان روز کابینه نظامی خود را معرفی کرد. ازهاري كابينه 9 نفره خود را كه 4 نفر از آنان وزيران دولت شريف امامي بودند و بقيه را فرماندهان نيروهاي نظامي و انتظامي و امنيتي تشكيل ميدادند به شاه معرفي كرد. اين كابينه پس از تأييد شاه، در 27 آبان با 191 رای موافق و 27 رای مخالف از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت. در این دولت غلامعلی اویسی به سرپرستی وزارت کار و امور اجتماعی، سپهبد امیرحسین ربیعی به سرپرستی وزارت مسکن و شهرسازی و ارتشبد عباس قرهباغی به وزارت کشور منصوب شدند. ابراهیم یزدی در این خصوص می نویسد: «پس از آنکه تلاشهای شاه و دولتهای خارجی ذیربط در تشکیل یک دولت ائتلافی ملی در چارچوب حفظ شاه و سلطنت، حتی با قبول تز «شاه سلطنت کند، نه حکومت» شکست خورد. دولت نظامیان به ریاست ازهاری روی کار آمد. در نوفل لوشاتو، بر اساس مجموعه اخبار و شواهدی که در دسترس بود انتصاب ازهاری، پیروزی خط خشونت و سرکوب تلقی گردید.»(3) پس از این انتخاب، مقامات رسمی آمریکا از چنین اقدامی ابراز رضایت کردند: «دولت کارتر که مدتها منتظر یک تصمیم سرنوشتساز توسط شاه بود حمایت شدید خود را از انتصاب دولت نظامی برای ایجاد نظم در ایران ابراز نمود. خانم جیل شوگر سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا گفت: ما شاه را در این تصمیم حمایت می کنیم. تصمیم به انتصاب ازهاری، رئیس ستاد مشترک ارتش مستقلاً توسط خود شاه گرفته شده است و اصراری از جانب واشنگتن نبوده است. حوادث اخیر راهی به جز این برای شاه باقی نگذاشته است. شاه چند وقتی بود که فعالانه برای تشکیل یک دولت ائتلافی غیرنظامی کار میکرد، خصوصاً دولتی که خود مخالفین آن را تشکیل دهند. اما وقتی آنها خودداری کردند. شاه دیگر چارهای نداشت جز آنکه یک دولت نظامی روی کار بیاورد.»(4) انتصاب وی در حکم شکستی دیگر برای جناح تندرو ارتش بود. استقرار دولت نظامی با آن هدف صورت گرفت تا رهبران اپوزیسیون را متقاعد کند رژیم قابلیتهای نامحدودی در زمینه سرکوب دارد و از این رو مصالحه با شاه امری منطقی به نظر میرسد. ازهاری شیوهای آمیخته از آشتی و سرکوب را پیشه کرد تا بدین وسیله جهت یافتن نخستوزیر غیرنظامی فرصتی لازم برای شاه فراهم آورد.»(5) در مدت حضور ازهاری سازمانهای دولتی عموماً درحال اعتصاب بودند و عملاً فعالیت اداری وجود نداشت و چون روزنامهها هم در حال اعتصاب بودند، فعالیت این کابینه جز درگیری با تظاهرکنندگان و مقابله بینتیجه با شعارهای شبانه در پشت بامها، و افزایش کمبودها به ویژه نبودن بنزین و سوختهای خانگی انعکاسی نداشت. در این دوره، حفاظت از تاسیسات نفت نیز برعهده ارتش قرار گرفته بود. در این زمان، بیشتر کارکنان صنعت نفت در اعتصاب بسر میبردند. هدف از سپرده شدن امور نفت به ارتش این بود که قوانین نظامی در آنجا حاکم و اجرا شود و اعتصاب ادامه نیابد که این نتیجه حاصل نشد و حتی واحدهای ارتش دچار کمبود بنزین شده بودند. از اقدامات دولت نظامی ازهاری، دستگیری نویسندگان مطبوعات، بازداشت دولتمردانی همچون ارتشبد نصیری، منوچهر آزمون، عبدالعظیم ولیان، داریوش همایون، غلامرضا نیکپی و هویدا بود. ازهاری که در طول خدمت نظامی، مدالهای متعددی مانند نشان درجه یک و دو همایون، نشان لیاقت، افتخار، خدمت، کوشش، ورزش، سپاس، پاس و بیست و هشت مرداد و یک نشان از سنتو دریافت کرد! از نظاميان مورد اعتماد شاه بود. او بهترين مناسبات را با سفيران آمريكا و انگليس در تهران و با مستشاران نظامي آنها داشت و همواره نظر مساعد آنها را به خود جلب ميكرد. روي كارآمدن كابينه نظامي ازهاري كه دو ماه قبل از خروج شاه از كشور و سه ماه پيش از سقوط حكومت پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي ايران صورت گرفت، حاصل مشورت شاه با «سوليوان» و «آنتوني پارسونز» سفرای آمريكا و انگليس در تهران و اصرار آنها به روي كار آمدن يك دولت نظامي بود. اگر چه اين گزينش به منظور برقراري حكومت نظامي در سراسر كشور و تشديد فضاي رعب و وحشت و با هدف مهار قيام فراگير مردم انجام گرفت. روي كارآمدن دولت نظامي در كشور اوضاع را بحرانيتر كرد. تظاهرات و راهپيماييها افزايش يافت، اعتصابات در ادارات و كارخانجات گستردهتر شد، بازارها و مدارس تعطيل شدند و سركوب خونين مردم توسط حكومت نظامي نيز ادامه يافت. در دوران حكومت ازهاري، مأمورين نظامي در بعضي روزنامهها مستقر شدند، كاركنان روزنامههای كيهان و اطلاعات به عنوان مهمترین نشريات آن روز همراه با چند روزنامه ديگر به جمع اعتصابكنندگان پيوستند، كاركنان راديو تلويزيون دست از كار كشيدند و اكثر بانكهاي كشور نيز بخاطر اعتصاب كاركنان تعطيل شدند. دولت ازهاري مأيوس از وضعيت بوجود آمده تلاش كرد تا با دستگيري بعضي رجال گذشته، به زعم خود خشم مردم را فرو بنشاند. قيام اسلامي مردم در مدت زمان كوتاه حكومت ازهاري شكلوسيعتري به خود گرفت. نقطه اوج اين قيام تظاهرات ميليوني و تاريخي مردم در روزهاي تاسوعا و عاشوراي حسيني (19 و 20 آذر 1357) در سراسر كشور بود و دولت ازهاری نتوانست واکنش جدی از خود نشان دهد. میلیونها تن از مردم در راهپیماییهای ضد شاه در تهران و شهرهای دیگر شرکت جستند. ازهاری در 30 آذر دچار سکته قلبی ناقص شد و شاه هم فهمید که دیگر کاری از او ساخته نیست و سیاست «مشت آهنین» با بنبست روبرو شده است. راهپیماییهای مذکور جای هیچ گونه امیدواری برای شخص شاه نسبت به توانایی دولت 55 روزه ازهاری در خاتمه بخشیدن بحران باقی نگذاشت. اکنون او دو گزینه پیش رو داشت. یا باید تسلیم اپوزیسیون می شد و کشور را ترک می کرد و یا اینکه سیاست مشت آهنین را در پیش می گرفت. شاه با علم به اینکه کشورهای غربی سیاست مشت آهنین وی را بر نمی تابند و دولت نظامی او حتی از حفظ حکومت نظامی خود نیز عاجز است نومیدانه در جستجوی یک نخست وزیر غیر نظامی برآمد.»(6) سرانجام ازهاری در 7 دی 1357 استعفا داد و چند تن روز بعد به بهانه درمان عارضه قلبی از ایران رفت. وی در 14 آبان 1380 در آمریکا در اثر سرطان در گذشت.
پانوشت ها : 1- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي، 1383، ص 74. 2- معمای هویدا، عباس میلانی، اختران1380، ص 394. 3 - آخرین تلاش ها در آخرین روزها، ابراهیم یزدی، نشر قلم 1379، ص 116 . 4- آخرین تلاش ها در آخرین روزها، همان، ص 129 . 5- شکل گیری انقلاب اسلامی، محسن میلانی، گام نو، 1381، ص 225. 6- شکل گیری انقلاب اسلامی، همان، ص 232- 230.
منابع: - معمای هویدا، عباس میلانی، اختران،1380. - آخرین تلاش ها در آخرین روزها، ابراهیم یزدی، نشر قلم 1379.
محمود فاضلی
|