اول تيرماه امسال قرار بود از تاریخ شفاهی و تصویری ایران، رونمايي شود و امکان دسترسی آزاد پژوهشگران به آن فراهم شود. به گفته مدير اين پروژه، علت تاخير در اين كار، عدم همكاري كتابخانه ملي براي انجام تعهدات خود بوده است.
به گزارش مشرق، دفتر تاریخ شفاهی وتصویری ایران، نهادي مستقل ومرکب از جمعی از تاریخپژوهان ایرانی مقیم داخل و خارج از کشور است که با همکاری برخی از نهادهای فرهنگی ایرانی و بینالمللی، پژوهشهای خود را انجام میدهد. از جمله این پژوهشها در خلال دوازده سال گذشته، پروژهاي به نام "تاریخ شفاهی و تصویری ایران در عصر پهلوي دوم" است كه شامل دهها برگ اسناد و مدارك شخصی و ملّی از زمان آخرین شاه پهلوی و و راس آنها صدها ساعت مصاحبه اختصاصی و تصویری با مدیران ارشد و تصمیمسازان فعال در آن دوره نظیر: سیدحسین نصر، شجاعالدین شفا، داریوش همایون، اردشیر زاهدی، هوشنگ نهاوندی، علینقی عالیخانی، منوچهر رزمآرا، خداداد فرمانفرمائیان و ... است.
مطابق اطلاعرسانیهای قبلی و بر اساس توافق امضاء شده با ریاست سازمان اسناد و کتابخانهي ملی ایران، قرار بود مدتها قبل طي مراسمي از این پروژهي ملی رونمايي شود و امکان دسترسی آزاد پژوهشگران به یافتههای آن فراهم شود، اما بنا به دلايلي اين مراسم انجام نشد.
به گزارش ايلنا، حسين دهباشي (مدیر دفترتاریخ شفاهی و تصویری ایران) در مورد دلايل لغو اين مراسم گفت: كتابخانهي ملي در قبال اين پروژه تعهداتي داشت كه در اجرای اغلب آنها تاخیر داشته است.
وي به اين تعهدات اشاره كرد و گفت: در این برنامه مقرر بود علاوه بر رونمایی، بخش دسترسی آزاد پژوهشگران به اسناد رسمی یا شخصی بخش بزرگی از مقامات رژیم گذشته، تصاویر ویدئویی گفتگوهای اختصاصی با آنها و مدارک و سایر یافتههای این پروژه ملّی نیز برای عموم گشایش یافته تا پژوهشگران بتوانند به نسخههاي خام و بدون سانسوردسترسي داشته باشند.
دهباشي ادامه داد: یکی دیگر از مهمترین این تعهدات، ارسال کامل متن مصاحبهها قبل از انتشار، برای مصاحبه شوندگان بود. ارسال گواهينامهای برای مصاحبه شوندگان که در آن مطابق تعهدات قبلی مسئولان پروژه به ایشان جزئیات اسناد و مدارکی که از هرکدام آنها تحویل آرشیو ملی ایران شده، آورده شود. مورد بعدی ارسال یک نسخه کامل از کل مجموعه برای کتابخانه کنگره ملی آمریکا بود؛ کتابخانه ای که در این پروژه همکار ما به حساب میآمد و بسياري از افراد، پس از اعتبار شخصی و اعتمادی که مصاحبهکنندگان خود داشتند، به اعتماد و اعتبار اين كتابخانه حاضر به همكاري با ما در اين پروژه شدند. موضوع ديگر، ایجاد فضای خاص و مشخص در کتابخانهي ملی برای استفاده پژوهشگران از دستاوردهای این پروژه بود. اينها وظايف كتابخانهي ملي بود كه تاكنون درهيچكدام از اين موارد به تعهدات خود عمل نكرده است.
مدیر دفترتاریخ شفاهی و تصویری ایران، در مورد مدت زمان تاخير كتابخانه ملي گفت: تعهدات ما در قبال اين پروژه و همكاري با كتابخانه ملي، به طور كامل انجام شد و حدود 4 ماه پيش تمام اسناد در اختيار كتابخانه ملي قرار گرفت. قرار بود كتابخانه ملي در مدت 10 روز، تمام اين مدارك و اسناد را بررسي كند تا پس از مشخص شدن بخشهایی از اسناد که انتشار آنها در حال حاضر و به لحاظ منافع ملي، احتمالآ واجد ملاحظاتی است، بقیه مراحل کار به سرعت انجام شود.
وي افزود: اتفاقي كه در كمال شگفتي افتاد، اين بود كه كتابخانهي ملي در يك جلسه نیمه خصوصي و بدون اخذ موافقت دفتر تاریخ شفاهی و قبل از اجرای تعهداتِ مطرح شده در توافقنامهي مکتوب با ما، توسط آقای احمدینژاد از اين مجموعه رونمايي كرد. البته براي اين مراسم تنها از اینجانب، آن هم به عنوان شنونده دعوت به عمل آمده بود كه با وجود احترام مقام ریاستجمهوری و ریاست کتابخانهي ملی ایران، به واسطهي تعهداتی که در برابر گروه پژوهشگران فرهیخته و مصاحبهشوندگان محترم این پژوهش داشتم، آن دعوت را نپذيرفتم. جالب اینجا است که در اين مراسم نیمه خصوصي، از دفترتاریخ شفاهی ایران و دست اندركاران اين پروژه و حتي مديران قبلي كتابخانه ملي كه اين پروژه در زمان تصدي آنها بر اين پست شروع و پشتیبانی شده بود، كوچكترين اسمي برده نشد.
دهباشي كتابخانه ملي را براي انجام تعهدات بيتفاوت دانست و گفت: مشخصآ كتابخانه ملي در اجرای اصلیترین تعهدات خود تاخیر کرده است. تکالیف طرفین طی توافقنامههایی و از جمله توافقنامهي روشنی که در زمان رياست فعلي كتابخانه مهر و امضا شده و مدیریت شبكه 1 سيما هم به عنوان يكي از حامیان مالی کار، به آن متعهد شده است، کاملآ روشن است . بخش زيادي از اين تعهدات، براي مدیران فرهنگی کشور و از جمله برای اینجانب به عنوان مدير اين دفتر، داراي بار حقوقي است، اما مشكل مهمتر، بار اخلاقي تعهدات در قبال افراد مصاحبهشونده و کتابخانهي کنگرهي آمریکا است.
وي پيگيريهاي صورت گرفته براي روشن شدن وضعيت اين پروژه را بينتيجه دانست و گفت: اغلب تماسهاي ما با كتابخانه ملي بيجواب بوده و تنها پاسخ اين بوده: در دست پيگيري است، خبرتان ميكنيم.
مدیر دفترتاریخ شفاهی و تصویری ایران گفت: من 12 سال از بهترین سالهای عمر خود را صرف اين پروژه كردم و هزينههاي زيادي را براي آن متحمل شدم، حتي زماني در مرحلهي تردید مقامات امنیتی آمریکا نسبت به این مجموعهي پژوهشی، گرفتار زندان ایالتی آمریکا شدم. هرچند در نهايت از اتهامات وارد شده در آن زمان تبرئه شدم، امّا هنوز مشکلات ناشی از آن و از جمله بیماریهای سخت جسمی و روحی را احتمالآ تا همیشه باید تحمل کنم. با اين وضعيت، عمیقآ احساس ميكنم از من سوء استفاده شده است. البته اين احساس منحصر به من نيست؛ تمام دست اندركاران اين پروژه، پژوهشگران و محققان و احتمالآ كتابخانهي كنگرهي ملي آمريكا هم، همين احساس را دارند. طبیعی است که من به عنوان بانی و پژوهشگر ارشد این مجموعه در قبال تمام پژوهشگران و مصاحبهشوندگان و حتی خانواده و دوستان شخصیام، با تمام وجود احساس شرمندگي ميكنم؛ آنها به من اعتماد كردند و تنها به اعتبار اين اعتماد شخصی بود كه حاضر به همكاري شدند. امروز نه فقط به آنها، حتي نمیدانم به وجدان خودم هم چه جوابی بدهم.
وي ادامه داد: روشن است که من به دلایل بسیاری و به عنوان یک شهروند ایرانی که طعم تلخ تبعیض و رفتار ظالمانهي دولت آمریکا را چشیده و از ساختار سیاسی آن کشور بيزارم، در عین حال شرمندهي كتابخانهي كنگرهي ملي آمريكا به عنوان یکی از حامیان معنوی این پژوهشها شدهام. درست است كه كشور آمريكا در مقابل ما دولتي متخاصم است، اما اين مشكلات باعث نمیشود که به عنوان انسانهایی مسلمان و طبیعتآ ارزشی، زیر قول و قرارهایمان بزنیم.
دهباشي به دلسردي خود از انجام كارهاي مشابه اشاره كرد و گفت: من به عنوان كسي كه بخشي از عمر خود را صرف انجام يك پروژه ملي كرده، ديگر هيچ انگيزه و تمايلي براي كارهاي اينچنيني ندارم. بدون هیچ اغراقی، به تمام كساني كه قصد انجام كارهاي مشابه را دارند هم توصيه ميكنم دست به تكرار اشتباهاتی اینچنینی نزنند. نظر شخصی من این است که انجام فعالیتها و كارهای ملي در هر حوزهاي، نوعي سادهلوحی و بلاهت به حساب ميآيد.
وي در پايان گفت: البته من همچنان شخص رئيس كتابخانه ملي، مدیران سازمان صدا و سیما و یا بقیه افراد یا نهادهایی که آبرو و حيثيت جمع بزرگی از پژوهشگران مومن و میهندوست را خواسته یا ناخواسته، لكهدار كردهاند، مقصر نميدانم، اما به هرحال حالا دیگر خیلی هم فرقی نمیکند. پشتِ دستِ ما داغ شده و همچنان ناامیدانه منتظریم تا شايد فرجي حاصل بشود.
منبع: مشرق