کتاب «ایستگاه آسمان» در شأن رحیم صفوی نیست
|
سید یحیی رحیم صفوی از دانشجویان انقلابی قبل از پیروزی انقلاب است که در دانشگاه تبریز با همدورهایهای خود مانند (شهید) مهدی باکری فعالیتهای زیادی علیه رژیم پهلوی داشته است. وی قبل از پیروزی انقلاب به دیدار امام خمینی در فرانسه میرود و سپس از طریق آلمان، لبنان، سوریه و ترکیه به کشور برمیگردد. او در روزهای استقبال از امام فعالیت بسزایی به همراه محمد بروجردی داشته و به چون پروانه، گرد شمع وجود امام میگشت. در اصفهان سپاه پاسداران را تشکیل داد و پس از مدتی برای سرکوب توطئه ضدانقلاب در کردستان راهی غرب کشور شد. با شروع تهاجم سراسری عراق، عزم جنوب نمود و در اولین ایستگاه حضورش در جبهه دارخوین ساکن شد. پس از چند ماه با تشکیل ستاد عملیات جنوب در باشگاه گلف به مدیریت جبههها پرداخت. جانشین او در این ستاد «غلامعلی رشید» بود. او تا پایان جنگ در قرارگاه فرماندهی به عنوان فردی امین و اهل فن در کار جنگ کنار محسن رضایی بود. با اتمام جنگ به عنوان قائم مقام فرمانده کل سپاه منصوب شد و پس از استعفای محسن رضایی طی حکمی از سوی مقام معظم رهبری به فرماندهی کل سپاه برگزیده شد و پس از طی دورانی پرفراز و نشیب جای خود را به سردار عزیز جعفری داد و خود به عنوان مشاور عالی و دستیار فرماندهی کل قوا به خدمتش ادامه داد. پیش از این کتاب «از جنوب لبنان تا جنوب ایران» نوشته مجید نجفپور حاوی خاطرات سید رحیم صفوی از دوران مبارزاتش در پیش از انقلاب و پس از انقلاب و جنگ تحمیلی است. این کتاب تا حدودی توانسته است در شأن رحیم صفوی و مجاهدتهایش در جنگ تحمیلی مطالبی ارائه بدهد. اواخر خردادماه امسال کتاب تازه منتشرشده «ایستگاه آسمان» به دستم رسید؛ این کتاب خاطرات سید رحیم صفوی یکی از فرماندهان عالیرتبه در دوران هشت سال جنگ تحمیلی است. مقدمه کتاب را سردار سرلشکر پاسدار محمدجعفر اسدی نوشته و انتشارات کتاب فردا در 340 صفحه به تازگی منتشر کرده است. پیش از این از محمدمهدی بهداروند کتابهایی نظیر «جادههای سربی، خاطرات سردار سوداگر»؛ «گمشده من، سرگذشت قرارگاه سری نصرت و نقش شهید علی هاشمی به روایت دکتر محسن رضایی»؛ «تا کوچههای آسمان، خاطرات شهید صیاد شیرازی»؛ «شب بیستاره، خاطرات سردار علی فضلی»؛ «قنوت عاشقانه، خاطرات سردار مهدنبی رودکی« و ... منتشر شده بود. کتاب «ایستگاه آسمان» در پانزده بخش تدوین شده و بعد از مقدمهی محمدجعفر اسدی شرح حال و زندگینامهی سیدرحیم صفوی آورده شده است. سردار محمدجعفر اسدی در مقدمه کتاب و دربارهی سیدرحیم صفوی مینویسد: «... بنده اولین بار ایشان را ابتدای جنگ تحمیلی، در اهواز زیارت نمودم. ایشان از کردستان آمده بود تا همراه یارانش در مقابل عراقیهای متجاوز بایستد. بعدها در جلسات متعددی که در پایگاه منتظران شهادت (گلف) تشکیل میشد، او را میدیدم که بیباک و شجاع، برای اخراج دشمن از خاک مقدس ایران، طرح و برنامه میداد. او اولین فرمانده عملیات سپاه در جنگ تحمیلی بود که خدمات بسیاری به دفاع مقدس و انقلاب نمود. از سید رحیم صفوی، غیر از اخلاص، ایثار و ارادت به نظام و رهبری چیزی ندیدم ...». در بخش شرح حال، سیدرحیم صفوی خاطراتی از دوران کودکی، قبولی در دانشگاه، آشنایی با حمید و مهدی باکری در دانشگاه تبریز، شرکت در تظاهرات و راهپیماییها علیه رژیم پهلوی، زخمیشدن توسط ساواک، خروج از ایران و رفتنن به لبنان، سوریه، ترکیه و آلمان، دیدار با حضرت امام در نوفل لوشاتو، بازگشت به ایران به همراه حمید باکری از طریق مرز سوریه و آوردن اسلحه برای انقلابیون، ورود حضرت امام خمینی به ایران و سخنرانی باشکوه ایشان در بهشت زهرا(س)، تشکیل سپاه اصفهان، فعالیت منافقین و ضدانقلاب گفته است. این بخش از صفحهی 25 کتاب شروع شده و در صفحهی 63 به همراه پینوشت پایان میپذیرد. در این بخش خاطراتی زیبا و جذاب گفته شده است اما خاطرات ذکرشده ناقص و حتی در بخشهایی نامفهوم و ابتر است. گفتن جزئیات خاطرات میتواند برای مخاطب بسیار جذاب و شیرین باشد خصوصاً راوی کتاب که از فرماندهان جنگ بوده است. در اینجا تدوینگر با بهچالش کشیدن راوی و با حوصلهکردن میتواند نکات جالب توجه و بسیار خوبی از راوی بشنود. به عنوان مثال سیدرحیم صفوی خاطرهی رساندن اسحله به همراه حمید باکری برای انقلابیون از مرز ماکو را در یک پاراگراف بازگو میکند. در اینجا نقش تدوینگر پررنگ میشود و باید با به استفاده از تجربیاتش در مصاحبه راوی را به حرف بکشد و این اقدام مهم در اوایل انقلاب، که در نوع خودش جالب بوده بیشتر توضیح دهد. از دیگر ایرادات وارد به این بخش درج پیامها و احکام صادرشده در دوران انقلاب و جنگ است؛ این احکام که در لابهلای خاطرهها آورده شده سیر زمانی خاطره را درهم ریخته و خواننده نیز به نوعی سردرگم میشود. در ادامه این بخش مولف کتاب خاطراتی از حضور سردار صفوی در کردستان، دیدار با حضرت امام خمینی(ره) و ... ذکر کرده است که علاوه بر موارد ذکرشده، ترتیب سیر زمانی را رعایت نکرده است. یکی از مهمترین ویژگیهای خاطرهنویسی رعایت دقیق سیر زمانی خاطره است. در خاطرهنویسی مصاحبهگر باید بکوشد که راوی از دایره زمانی خاطره پا فراتر نگذاشته و در اصطلاح عامیانه گریزی به صحرای کربلا نزند. مصاحبهگر در تخلیه اطلاعات راوی باید دقیقبین و جزءنگر باشد که راوی قصد دورزدن او را نداشته باشد که در اینجا میبینیم راوی بارها از دادن اطلاعات بیشتر ـ به دلایلی ـ طفره رفته است. در پایان فصل، پینوشت در ادامهی متن بدون صفحهای تمایزدهنده، آورده شده که در این بخش نیز احکام و گفتههای دیگران درج شده است. دومین بخش، «هدف؛ تهاجم» نام دارد. این بخش بیشتر به یک سخنرانی تاریخی شباهت دارد. وی در صفحهی 68 به نخستین روزهای سراسری تهاجم دشمن و اشغال خرمشهر و آبادان اشاره میکند و در ادامه (در صفحات 71 تا 89)، به تسخیر لانهی جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام اشاره میکند و سندی از چگونگی تبدیل سفارتخانه آمریکا به کانون فعالیت جاسوسی و ضدانقلابی ارائه میدهد و در ادامه به اعترافات ستوان ناصر رکنی یکی از عوامل کودتای نقاب ـ که متأسفانه به کودتای نوژه شهرت یافته ـ، فرمایشات حضرت امام درباره صدام حسین، پیروزیهای نیروهای ایرانی در مقابل صدامیان و پیامهای تبریک حضرت امام خمینی(ره) و ... اشاره دارد. در صفحهی 90 به واکاوی و جامعهشناسی نقش جوانان امروزی کشور میپردازد. «... من با بعضیها از نظرات سطحی که جوانان کشور ما را با یک نگاه ظاهری میسنجند و فکر میکنند این جوانان از جوانان اوایل انقلاب فاصله زیادی گرفتند، مخالف هستم و معتقدم که اگر روزی دشمنان به ایران حمله کنند، همین جوانی که موهایش را بلند کرده و به آنها روغنزده، و یا شلوار تنگ پوشیده، برای دفاع از کشورش عازم جبههها میشود ...». در ادامه همین فصل به تبیین دیدگاهها و فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) درباره وقایع اتفاق افتاده میپردازد. پینوشت این فصل 56 مدخل دارد که 38 مدخل آن به صحیفه حضرت امام خمینی(ره) ارجاع داده شده است این بخش توصیفنامهای از گفتهها و فرمایشات حضرت امام (ره) است. فصل بعدی «از دارخوین تا شکست حصر آبادان» عنوان گرفته است. در صفحات اول این بخش باز به پیروزی انقلاب اسلامی و فعالیت ضدانقلاب در کردستان اشاره شده است که در فصلهای قبلی نیز به آن پرداخته شده بود. این بخش نسبت به فصلهای گذشته از انسجام و توالی زمانی مناسبی برخوردار است و مخاطب به راحتی با وقایع و اتفاقات عملیاتهای ذکر شده در این فصل ارتباط برقرار میکند. از دیگر مطالب ذکر شده در ادامه خاطراتی از «فتح مبین»، «تا بیتالمقدس»، «عملیات رمضان ورود به خاک عراق»، «خیبر؛ شکار تانکها»، «والفجر هشت؛ فتح فاو»، «این صدای انقلاب است ...»، «توپخانه آمد...» «خط شیر»، «تقدیر مجید»، «مسیح کردستان»، «امین امام» و «سهمیه ترکش» است. در انتهای این کتاب نیز اعلام آورده شده است که از ایرادات وارده بر نمایه کتاب عدم یکدستی و یکسانی در مداخل است. همچنین حتی نگارنده به خود زحمت نداده که اعلام را براساس مکان، یگان، لشکر، اسامی افراد و ... مرتب کند و یا نمایه افرادی که با اسامی مختلف شناخته شدهاند را به یک نمایه واحد ارجاع بدهد. به عنوان مثال «علیاکبر هاشمی رفسنجانی» را با دو نمایه «هاشمی رفسنجانی، علیاکبر» و «رفسنجانی» آورده است. حتی در بعضی موارد جایافتادگی مدخلها در صفحات دیده میشود. به عنوان مثال، مدخل «باکری، مهدی» در صفحهی 221 ذکر شده که آورده نشده است. با توجه به اینکه نویسنده براساس تعاملاتی که با فرماندهان و افراد عالیرتبه حاضر در جنگ دارند، چنانکه در پایگاه اینترنتی خود عنوان کردهاند در حال حاضر 185 عنوان از این نوع کتابها را در دست تدوین دارند؛ میباید برای ثبت و ضبط خاطرات این افراد؛ دقت و وسواس بیشتری به خرج دهند و یا اینکه بعد از تکمیل روند کار ثبت و ضبط خاطرات سوژهها، افراد صاحبنظر و کارشناس در حوزه خاطرهنویسی به کمک ایشان بیایند تا آثار فاخری در این حوزهی کتابهای دفاع مقدس منتشر شوند تا با توجه به اینکه خاطرات فرماندهان حاضر در جنگ از اهمیت بسزایی برخوردار هست شاهد آثاری ناقص و بیمحتوا نباشیم و به نوعی دست به سوژهکشی نزنیم. سیدرحیم صفوی یکی از انقلابیون فعال و فرماندهان جنگ تحمیلی است که هیچ عکس و یا سندی از دوران فعالیتش در کتاب دیده نمیشود چرا که آوردن عکسها و یا نقشههای عملیات مختلف مناطق جنگی و همچنین اسناد خاطرات ایشان میتوانست به جذابیت کتاب کمک شایانی بکند و مخاطب را با فضای خاطراتش آشنا سازد.
عسکر عباسنژاد
|