شماره 80 | 4 مرداد 1391 | |
ثبت و حفظ خاطرات افرادی که از پایهگذاران عرصههای نوین در کشور بودند از جمله کارکردهای تاریخ شفاهی است که به شناخت هر چه بیشتر پژوهشگران و علاقهمندان در آن عرصه کمک فراوانی میکند. به ویژه عرصههای بکری که کمتر مورد توجه مورخان قرار گرفته یا به دلیل بیاهمیت به نظر رسیدن آن، به سادگی از کنار آن گذشتهاند. کتاب «نگله مهربان» به کوشش سیدقاسم یاحسینی که دربرگیرنده خاطرات غلامحسین مهربان از تئاتر بوشهر در دهه 1330 شمسی است، سعی دارد به یکی از همین عرصههایی که کمتر مورد عنایت پژوهشگران قرار گرفته، بپردازد. این کتاب حاصل چند ساعت گفتگو و پرسش و پاسخ درباره نخستین اجراهای تئاتر به شیوه امروزی در بوشهر با یکی از پیشکسوتان تئاتر بوشهر است. مصاحبهکننده در صفحات آغازین کتاب، اجمالا به معرفی راوی خاطرات پرداخته، سپس بدون مقدمه چینی، جویای سوابق نمایش و تئاتر وی میشود. با تورق صفحات نخست کتاب درمی یابیم که غلامحسین مهربان نیز مانند اغلب هنرمندان تئاتر، کار نمایش را از مدرسه آغاز کرده است؛ وی با همکاری چند تن از دوستان و همکلاسیهای خود تحت تاثیر شیوه تدریس معلم تاریخ و تماشای چندین تعزیه، با وجود سن کم و حداقل امکانات، به نمایشنامهنویسی، کارگردانی و بازیگری روی آورده و برای اولین بار در سال پنجم ابتدایی، بر اساس کتابهای تاریخی، نمایشنامهای کمدی به نام «کمبوجیه» نوشته، به روی صحنه میبرد و ازهمان تاریخ گروه نمایش «نگله» به معنی «گونیهای خیلی بزرگ» شکل میگیرد. اغلب نمایشنامههایی که غلامحسین مهربان در بوشهر به روی صحنه آورد دارای بنمایههای تاریخی با چاشنی طنز بود. البته گاه برای جلب تماشاچیان بیشتر، برخی از نمایش6های خود را در قالب کمدی-موزیکال به روی صحنه میبرد. فعالیت مهربان تا اواخر دهه 1340ش نیز ادامه یافت ولی چند سال پس از استخدام در آموزش و پرورش و در آمدن به کسوت معلمی، برای همیشه با تئاتر وداع کرد و تنها به ایفای چند نقش کوچک در فیلمهای «باران» و «تاتوره» به کارگردانی کیومرث پوراحمد در اوایل دهه 1360 ش قناعت کرد. اما با نگاهی کلانتر به مقوله هنر نمایش و تئاتر مدرن در ایران، این اثر شایستگی خود را از دست میدهد؛ ثبت و حفظ خاطرات فردی که زمانی در دوران جوانی، چند نمایش کمیک محلی با حداقل سطح کیفی به اجرا گذاشته، کمک زیادی به «تدوین تاریخ تحلیلی نمایش و تئاتر در بوشهر» نمیکند. بدیهی است که راوی با وجود صغر سن میبایست برای بازیگری و نوشتن نمایشنامه، در ابتدا به تقلید از الگوهای از پیش تعیین شده دست زده، سپس به کمک نیروی خلاقیت خود به ابداعاتی در این زمینه بپردازد. زیرا کسی که جز تعزیه نمایش دیگری ندیده، مسلما نمیتواند به تبعیت از نمایشهای روحوضی، صورت خود را سیاه کرده و با همان ادبیات ویژه سیاه بازی، نمایشنامه بنویسد! راوی فقط در چند خط، به طور گذرا از بازیگری به نام «صیادی» در صفحه 19 کتاب سخن به میان میآورد که در اواخر دهه 1320ش در بوشهر نمایشهای کمدی اجرا میکرد و اذعان دارد که یکی دوبار به تماشای نمایشهای او رفته است. این اشاره گذرا ممکن است این شبهه را در ذهن خواننده پدید آورد که شاید غلامحسین مهربان با کمرنگ و بی اهمیت جلوه دادن الگوی اولیه خود، سعی داشته تا خود را در زمره نخستین هنرمندان تئاتر در بوشهر قلمداد کند! با تمام این تفاصیل، بررسی و پژوهش در باب هنر نمایشهای خانگی در بوشهر، فی 4نفسه پژوهش ارزنده و درخور اعتنایی به شمار نمیرود. این گونه شهرها با توجه به اقلیم و جغرافیای خاص خود، دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که جای دارد پژوهندگان، مطالعات خود را در آن زمینه متمرکز کنند تا پرداختن به تاریخ شفاهی هنرهایی که مختص آن مناطق نیست و ویژگی خاصی نسبت به سایر نقاط ایران، مانند مختصات بومی و محلی، ندارد. ناصر زاغری تفرشی
| |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=1357 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |