شماره 78 | 21 تير 1391 | |
نبرد تایسون و هالیفیلد در 1997 28 ژوئن 1997 «مایک تایسون*Mike Tyson » و «ایواندر هالیفیلدEvander Holyfield» در لاسوگاس به نبرد یکدیگر رفتند تا یکی از مثالزدنیترین مسابقههای مشتزنی را در تاریخ ماندگار این ورزش بیافرینند. (یک نکته: با وجود تقاضای بسیار از هالیفیلد، او حاضر نشد در مصاحبه با ما شرکت کند.)
اما پیش از هرچیز، بهتر است از اولین مبارزه تایسون و هالیفیلد شروع کنیم.
نهم نوامبر 1996: نبرد اول تایسون-هالیفیلد مایک تایسون: «قبل از این که با ایواندر مبارزه کنم، همین که از زندان آمدم بیرون در مسابقه کسب عنوان انجمن جهانی مشتزنی و شورای جهانی مشتزنی WBC(World Boxing Council) کار «بروس سلدن Bruce Seldon » را ساخته بودنم و ناک اوتش کرده بودم. هنوز یک سال نشده بود که از زندان آزاد شده بودم اما این قدر خوش اقبال بودم که توی چند تا مبارزه برنده بشوم و چند تا کمربند را دوباره به کمر ببندم.»
جیمی لنون Jimmy Lennon، اعلام کننده هر دو مبارزه: «بالاخره دور اول مبارزه اعلام شد. سالها بود که حرف از مبارزه این دو تا بود. برگشتی در کار نبود، این نبرد باید اتفاق میافتاد.اما خیلی از مردم درباره موضوع زخمی شدن هالیفیلد نگران بودند. قبل از شروع مبارزه من یک جایی برای خودم کنار رینگ پیدا کردم. تقریبا نزدیک چند تا از مدیرهای نمایش تلویزیونی مسابقه بودم و میتوانستم بشنوم راجع به چه چیز حرف میزنند. آنها نه تنها راجع به کیفیت مسابقه حرف میزدند، بلکه واقعا و از صمیم قلب در مورد وضعیت هالیفیلد نگران بودند.»
دینو دووا Dino Duva، حامی و سازمان دهنده پیشین مبارزه هالیفیلد: «عامه مردم و اکثر دستاندرکاران ورزش مشتزنی و نیز رسانهها فکر میکردند کار تایسون تمام است. با توجه به نیت ایواندر وضع بد و بدتر میشد. مردم میپرسیدند که اصلاً او باید بیاید مبارزه کند یا نه چون همین چند سال پیش بود که با مایکل مورر مبارزه کرد و آن اتفاق برایش افتاد و حالا هم دوباره بعد از مبارزه باید سلامتیاش را چک کرد. بعد از آن مبارزه ایواندر را سریع فرستادند درمانگاه. شایع شده بود دکترها دیدهاند مشکل برایش پیداشده. میگفتند قلبش هم مشکل پیدا کرده.»
دان رولر Don Ruler، سازمان دهنده هر دو مبارزه: «با توجه به ویژگی شخصیتی این دو مبارز، میتوانم بگویم که نبرد سختی در پیش بود. هرکدام از این دو نفر در مورد این که چرا باید مبارزه کنند یا مبارزه را کنار بگذارند عقیده متفاوتی داشتند. علاوه بر این حرف از این بود که آنها به جنگ یکدیگر نخواهند رفت. فضا برای مذاکره بیشتر هم پر از شبح و سیاهی بود.»
تایسون: «میدانستم هیچ شرایط مناسبی ندارم چون اصلا وقت نداشتم خودم را حاضر کنم. در واقع چهار سال بود که هیچ فعالیتی نداشتم. حریص شده بودم و دنبال پول و پله بودم این بود که تن به مبارزه دادم.»
کوین یول Kevin Iole، نویسنده اخبار مشتزنی در مجله لاسوگاس ریویو و همین طور وبگاه یاهو: «متوجه شدم هالیفیلد خیلی از خودش مطمئن است. بازنده سربلندی بود. اما به حرفهای این و آن هم گوش نمی کرد. نگاه میکنی به کاسبی. تعجبی هم نداره چون هالیفیلد همیشه همین طور بوده. اما وقتی به مسابقه بر میگردی میبینی مو به تنت راست میشود. تایسون توی روزهای طلایی خودش بود و میخواست امتیاز بگیرد. یک عده از مردم نگران محافظت از ایواندر بودند. اما ایواندر خونسرد بود و به خودش اطمینان داشت. او هم دنبال هدفش بود. این خیلی حیرت انگیز بود.وسوسه شدم که او را انتخاب کنم اما شجاعت این کار را نداشتم.»
مارک راتنرMarc Ratner، مدیر پیشین کمیسیون انضباطی ورزشکاران نوادا: «ما از فرصت استفاده کردیم و یک داور را دور از چشم فیلمبردارها آن جا گذاشتیم. این داور نه «میلز لین Mills Lane» بود و نه «ریچارد استیلRichard Steele». یکی از آن کارکشتهها را آن جا گذاشتیم، یعنی «میچ هالپرنMitch Halpern». میچ قریب 35 مسابقه برای کسب عنوان قهرمانی را سوت زده بود. اما دستاندرکاران تلویزیون کمتر او را میشناختند. نبرد میان تایسون و هالیفیلد بزرگترین مسابقه مشتزنی در تاریخ این ورزش به حساب میآید. ما هم یکی از خودیها را آن وسط جا دادیم که الحق کارش را خوب انجام داد.»
تامی بروکسTommy Brooks، مربی سابق هالیفیلد: «ما یک آدمی را داشتیم که خیلی شبیه مایک تایسون بود؛ مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند. زنگ را که میزدند ما گری را میفرستادیم سراغ ایواندر. تایسون همان طور که برازنده اش بود، یک سرو گردن بالاتر بود.این بود که ما گری را صاف میفرستادیم سراغ ایواندر. توی این مقطع، چند هفته اول به دل نمی نشست. هالیفیلد نمی توانست با اوضاع اخت شود و آمادگی لازم را به دست آورد. اما بالاخره توانست.»
تدی اتلسTeddy Atlas، معلم حاضر در مسابقههای شبکه ورزشی ESPN جمعه شب: «به نظر من نبرد این دو در همان دور اول شروع و تمام شد. تایسون با رقیبش همان کاری را کرد که پیش از این با بقیه کرده بود و توی دل شب تیره و تار حساب هالیفیلد را رسید. او این کار را کرد که کارها آسانتر بشود. مردم که توی نقطه ضعف قرار میگیرند، دلشان میخواهد از راههایی هرچه ساده تر سر از چیزها سر دربیاورند. تایسون این ظرفیت را ندارد وقتی چیزها سر جایش نیستند بتواند از امکاناتش استفاده کند. او بعد از زنگ ضربههایش را شروع کرد و میدان را برای رقیبش تنگ و تنگتر کرد. هالیفیلد هم ضربهها را دریافت کرد و آن طور که شایسته بود جواب آنها را داد. او مجبور نبود رجز بخواند اما با رفتار و حرکت بدنش به حریف حالی کرد که این روش امشب کارگر نیست؛ امشب یک مرد واقعی رو به رویت ایستاده است. این قدر تند نرو، پیاده شو تا با هم بریم. با این ضربههای کم جان به جایی نمی رسی؛ باید نشان بدهی که بهتری. اگر نتوانی برتری خودت را نشان بدهی، کامل نیستی.» گابریل بوم گارتنر
* مایک تایسون (از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد) | |
http://www.ohwm.ir/show.php?id=1321 تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است. |