يادگارنامه شادروان دكتر محمود بروجردى
معرفی کتاب: آن آفتاب خوبان
زیر عنوان: يادگارنامه شادروان دكتر محمود بروجردى
به كوشش: دكتر غلامرضا اعوانى
نشر: انتشارات اطلاعات
قطع: وزیری
تاریخ انتشار : 1390
قیمت پشت جلد: 10هزار تومان
شمارگان: 1050 نسخه
تعداد صفحات: 563
به مناسبت اولین سالگرد درگذشت شادروان دکتر محمود بروجردی(1) انجمن علمى حكمت و فلسفه ايران و انتشارات مؤسسه اطلاعات يادنامهاي به چاپ رسانيده است. اساس يادگارنامه «آن آفتاب خوبان» بر 35 مقاله علمي ارزشمندي استوار است و يادآور اوصاف حميدهاي است که از وي به يادگار مانده است. صدق در گفتار و صفا در رفتار، آميخته به رعايت رسوم مصاحبت و آداب معاشرت، پيوندي پايدار ميان او و دوستانش برقرار كرده بود. بروجردي فردي متدين، متجدد، بي ريا، فروتن، خوشمنش، فرهنگدوست، ادبپرور و مردمدار بود. گستره دوستان و آشنايانش گويي نهايتي نداشت و اين همه حاصل ساليان متمادي تدريس در دبيرستانها و دانشگاهها و نيز انجام مسئوليتهاي گوناگون بعد از انقلاب بود كه هر فرصتي را براي پشتيباني از محققان ارجمند و فراهم آوردن زمينههاي آرامش خاطر دانشپژوهان انديشمند مغتنم ميشمرد و همواره تلاش داشت موفقيتهاي ديگران را ارج نهد و تحقيقات ايشان را قدر شناسد. آنچه بيش از همه مورد توجه قرار ميگرفت، حل معضلات خانوادگي و شغلي كساني بود كه به طريقي در محيط كار با او مرتبط بودند. انديشمندان و خردمندان را اصليترين سرمايههاي ايران ميدانست و خود را به حفظ و نگهداري ايشان از گزند نااهلان، متعهد ميشمرد و به دليل نسبتي كه با مرحوم امام(ره) داشت، حلقه وصل و واسطه آشتي بسياري از خردورزان و هنرمندان با انقلاب و نظام بود.
بزرگان ادب و فرهنگ را حرمت ميگذاشت و ايشان را چون پيلههاي پاك فرهنگپروري ميپنداشت كه پروانههاي جوان عرصه پژوهش را در پردههاي ابريشمين بپرورند و به پرواز آورند. خود نيز به رسم دانشپروري، همگان را به تحصيل و طي مراتب موفقيت، ترغيب و هر كسي را به فراخور حال، به كسب مدارج عالي علمي تشويق مينمود. در هيچ مناسبت، از عرض ارادت نسبت به آموزگاران و اساتيد گذشته و دوستان قديمي خود غفلت نميورزيد و هميشه نيز مورد عطوفت ايشان و دانشآموزان و دانشپژوهان قرار ميگرفت. قناعت را راه رسيدن به آرامش ميشناخت و سلامت مالي را ركن زندگي شيرين ميدانست و حتي بهرهمندي از امتيازات معمول اداري و كارمندي را براي خويش نميپسنديد.
دكتر غلامرضا اعواني (رئيس انجمن علمي حكمت و فلسفه ايران) در بخشي از پيشگفتار کتاب مينويسد: «مرحوم دكتر بروجردي فردي كاملاً متواضع و فروتن بودند و اين تواضع ايشان زبانزد خاص و عام بود و به همين جهت دوستان فراواني از همه اقشار جامعه داشت كه همه خود را دوست او ميدانستند. به جهت انتساب ايشان با رهبر فقيد انقلاب اسلامي، باوجود قدرت و شوكتي كه داشت، هرگز ذرهاي از آن سوءاستفاده نكرد بلكه تمام هم و غم خود را براي حل مشكلات مردم به كار ميبرد. به نظرم اگر بخواهم يكي از صفات بارز مرحوم دكتر بروجردي را در اينجا بيان كنم (و فكر ميكنم ديگران هم با من موافق باشند) بايد بگويم كه او به معناي واقعي جوانمرد و اهل فتوت بود. در عين دقت در اداي وظيفه و تكليف، اهل گذشت و تسامح بود.
از خصوصيات ديگر مرحوم بروجردي فرهنگدوستي او بود. ایشان تدريسرا بسيار دوست داشت و سالهاي اول انقلاب را در دانشگاه تدريس ميكرد. بنده براي نخستين بار در سال 1364 در گروه فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي كه در آن زمان براي تدريس درس «فرهنگ و تمدن اسلامي» دعوت شده بودند، با ايشان آشنا شدم و پس از چند جلسه، رشته مَودت و آشنايي بين ما قوت گرفت و در ضمن حضور ايشان در دانشگاه فرصت مغتنمي براي استادان، براي حل مشكلات دانشگاهي بود.
تا آخرين روزي كه آن مرحوم رياست پژوهشگاه علوم انساني را به عهده داشتند، در تمام جلسات سخنرانيها شركت ميفرمودند. حضور ايشان در اين جلسات بسيار مغتنم بود و باعث ميشد كه جلسات محفل گرم فلاسفه، و ارباب فكر، ادب، هنر و انديشه باشد و حتي برخي از مسائل مهم فرهنگي كشور مورد بحث و گفتگو قرار ميگرفت. در كارهاي اداري هم نظارتي دقيق بر امور داشت. بر اثر حسن سلوك و رفتار انساني و انسان دوستانه و علاقه شديد ايشان به اصحاب علم و انديشه، توانست تعداد زيادي از محققان و دانشمندان زبده را به محل كار خود دعوت كند و اگر گزاف نباشد بايد گفت كه او حلقه پيوندي ميان بسياري از روشنفكران و فرهيختگان با انقلاب اسلامي بود و بسياري از ارباب دانش و بينش كه حيات دنيوي و زخارف آن را به پشيزي نميخرند مرهون لطف و احسان خويش ساخته بود.»
آیتالله دکتر احمدی(2) نیز در مقدمه مقاله خود با عنوان «عدالت در فکر و عمل» بروجردی را چنین توصیف میکند: «پس از پیروزی انقلاب هر مسئولیتی را به عهده میگرفت به بهترین وجهی به پایان میبرد. سراپای وجودش عشق و شور به انقلاب و امام(ره) بود. با بینش بلندی که داشت به فراتر از جناحهای سیاسی مینگریست و از این رو محبوب همگان بود». دکتر تقیپور نامداریان(3) نیز در آغاز مقاله خود نوشته است: «اگر قرار باشد از میان معدود کسانی که پس از انقلاب از صمیم قلب به توسعه علم و فرهنگ اشتیاق داشتهاند و با تمام قوا در تحقیق زمینههای آن در حد مقدورات خویش کوشیدهاند، یکی را معرفی کنم، بیتردید مرحوم دکتر بروجردی یکی از آنهاست. اینکه او تا حد در برآوردن این خواست بیشائبه خود موفق شد و اینکه مناعت طبع و کوشش پیوسته او تا کجا سبب استفاده و گاهی نیز سوء استفاده شد، از تلاش شوق آمیز و خدمت عاشقانه او در راه تعالی علم و تحقیق چیزی نمیکاهد». دکتر محمد خاتمی نیز معتقد است: «تبار پاک و شریف و دینداری، دانش و پرهیزکاری و خدمتگذاری بیشائبه به فرهنگ و اجتماعی شاخصههایی است که شخصیت فقید عزیز را ممتاز میکند و این امتیاز در اثر پیوند مبارک با بیت حضرت امام(ره) افزون میشود. ایشان در همه ساحتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ظرفیت و توان حضور پربار خود را نشان داده بود و برای این حضور تنها بر شایستگیهای علمی، مدیریتی و اخلاقی متکی بود».
استاد خرمشاهی(4) نیز در مقاله خود با عنوان «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» از بروجردی چنین سخن میگوید: «فرهنگ دوست و فرهنگ پرور بود. همه مشاغل و مسئولیتهایی که پس از انقلاب پذیرفته بود علمی و فرهنگی بود. مدیریت ایشان آیین نامهای و بوروکراتیک نبود. اعتدال و انسانگرایانه و مشکلگشایانه بود. سرعت انتقال او همواره ما شاگردان و همکارانش را غافلگیر و شگفت زده میکرد. تجربهمندتر از او کم دیده بودم. با همه همکاران به جای رابطه اداری، رابطه عاطفی داشت».
ابوتراب سیاهپوش دیگر عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مقاله خود به نام «صالحات و باقیات» میگوید: «دکتر بروجردی در مقام ریاست پژوهشگاه هنگامی که به اطاق کار ما میآمدند، اینگونه اظهار میکردند: «آمده ام خسته نباشید بگویم. اگر چه کار کتاب خستگی ندارد». ایشان برای دقایقی ما را از دنیای کتاب به موضوعات روز میبردند و مانند همیشه بر کار نشر آثار و متون ارزشمند به شدت تاکید داشتند و بر حفظ احترام اهل قلم و ساحت علم توصیه میکردند. دکتر محمودرضا طالقانی استاد دانشکده علوم اجتماعی تهران در مقاله خود با عنوان «میراث فرهنگی، هویت ملی» نیز معتقد است: «بروجردی ایرانی وطندوست متعصبی بود که به هویت ملی-اسلامی خود میبالید و در هر فرصتی به ویژه در خارج از کشور آن را نشر میداد. او گذشته تاریخی سرزمین آباء و اجدادی خود را به درستی و دقیق میشناخت و به آن باور داشت. او در واقع فرزند خلف سرزمین مادریاش بود و درست به همین لحاظ رفتاری بسیار جذبکننده با همه گروههای اجتماعی-فرهنگی و به ویژه با اقلیتهای قومی-زبانی و مذهبی داشت. او در جذب مخالفان فکری و عقیدتی مهارتی خاص داشت و معمولاً در این راه موفق بود».
دکتر مهدی مداینی پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی، شخصیت دکتر بروجردی را چنین شرح میدهد: «دکتر بروجردی در تدبیر و تدبر بسیار توانا بود. آنان که در مدار کارها همراهیشان کردهاند، بیتردید اذعان میدارند که در کنار او برای اداره امور احساس درماندگی و بنبست نمیکردند. وجود او موجد احساس امنیت در حل معضلات بود و این ناشی از پشتکار کمنظیر و حس توکل او بود. او همچنین مدیری پرصلابت بود. استاد بروجردی صدیق و صریح و درستکار بود. او در بیان بیپرده حقایق آنجا که حق در خطر شکستن و شائبه نابودی میبود. بیهیچ پروا و ملاحظهای عدم تناسب موقع و موضع را نادیده میگرفت و ناحق را قربانی حقیقت میکرد. ایشان اهل مداهنه نبود و از کسی بجز در حد و اندازه واقعی او تمجیدی و تجلیل نمیکرد. در روابط اجتماعیش مودب و موقر، صمیمی و دلسوز بود. در مصیبت دیگران اشکها میریخت و مصائب خود را با شکیبایی و استقامت تاب میآورد و غم و اندوه خود را پنهان میداشت».
از دیگر ویژگیهای وی، ادب و تواضع زائدالوصف او بود، تواضعی که کمتر رنگ تصنع در آن یافت میشد. دیگر وقتشناسی و نظم او بود. او هرگاه به قراری تن میداد، حتماً بر سر آن حاضر میشد. انصاف هم از جمله خوبیهای دکتر بود. او در غیاب کسی بد نگفت و از همه با احترام یاد کرد، اگر چه بر گفتار یا رفتار کسی نقدی داشت. عرق و عشق و ارادت تام او به امام(ره) نیز از دیگر خصوصیات دکتر بود که از لابلای گفتههای او میشد فهمید.(5) شادروان دکتر بروجردی به قدری خودساخته بود که هیچگاه از بیمهریها کلامی برنمیتابید و به حدی خودساخته بود که از نسبت و خویشاوندی با حضرت امام(ره)، برای خود نام و نان تدارک ندیده بود و چنان عزت نفسی داشت که با عیان ساختن آن، اعتماد به نفس را به مخاطبان و همکاران خود بیبهانه ارزانی میداشت.(6)
پانوشتها:
1- دکتر محمود بروجردي فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمد حسين بروجردي و نواده مرحوم آيتالله حاج ميرزامهدي بروجردي و داماد ارشد حضرت امام خميني(ره) بود. در شهريور ماه 1312 در خانوادهاي مذهبي و اهل علم در شهر مقدس قم متولد شد. وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرستان قم و مقاطع ليسانس، فوق ليسانس و دکترا را در دانشگاه تهران پايان رساند و با تدريس در مقاطع گوناگون تحصيلي از دبيرستان تا دانشگاه به تربيت دانش آموزان و دانشجويان پرداخت. وي در کابينه شهيد رجايي، به عنوان قائم مقام وزير در وزارت آموزش و پرورش و وزارت امور خارجه حضور داشت و از ديگر مسووليتهاي وي نيز مي توان به قائم مقام وزارت ارشاد، رياست پژوهشگاه علوم انساني، سفير جمهوري اسلامي ايران در فنلاند و رياست مرکز بينالمللي گفتگوي تمدنها اشاره کرد. وی در صبحگاه شنبه 7 اسفند 89 دار فانی را وداع گفت.
2- استاد دانشگاه تربیت مدرس و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی.
3- استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
4- عضو سابق هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
5- گزارش ۳۰ ساعت گفتوگو با محمود بروجردی، تاریخ ایرانی 8/4/91.
6- دکتر بروجردی، پدر خانواده دیپلماسی کشور، صادق خرازی، تاریخ ایرانی ،9 اسفند 1389.
منابع:
- یادگارنامه شادروان دکتر محمود بروجردی، به کوشش غلامرضا اعوانی، انتشارات اطلاعات، 1390 .
- زندگینامه مختصر مرحوم دکتر محمود بروجردی، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، تهران،7/12/90.
- گزارش ۳۰ ساعت گفتوگو با محمود بروجردی، تاریخ ایرانی 8/4/91 .
محمود فاضلی