درس شیرین
|
آزادى خرمشهر به دست نيروهاى ايرانى، اولين ضربه كارى نبود كه بدنه قدرتمند ارتش عراق متحمل مىشد. پيش از آن چند عمليات پى در پى و موفق اركان اين ارتش را لرزانده بود، اما سوم خرداد ماه سال 1361 آن اتفاقى كه نبايد براى ارتش عراق مىافتاد، رخ داد. آنان هرگز باور نمىكردند كه در يك بندر كوچك، اما بسيار مهم، در چنين گرداب بزرگى گرفتار شوند. آن روز آشكارا غرور ارتش عراق زير پاى نيروهاى ايرانى له شد و اين همان اتفاقى بود كه نبايد مىافتاد. اين غرور از سرمايههاى اصلى اين ارتش بود. از زمانى كه اراضى مهمى از خاك ايران در اشغال عراق بود، اين غرور كاملكننده قدرت نظامى ارتش بود كه هم حزب بعث در آن دميده بود و هم قوميت عربى. آنان گمان مىكردند در جنگ با ايران از كيان عربها دفاع مىكنند و با شكست ايران و تغييراتى كه در جغرافياى حساس منطقه به وجود مىآوردند، شكوه گذشته اعراب را به دست خواهند آورد. عراقىها خود را نجاتدهنده تاريخى عربها مىدانستند، زيرا معتقد بودند كه عربها شكوه خود را وامدار عراقىها هستند و هرگاه عراق قدرتمند شد، عربها هم از اين قدرت بهرهها برده، در جهان سرشان را بالا گرفتهاند. براى دنيايى كه ارتش عراق را به خاطر جنگ با ايران آماده كرده بود، القاى اين رسالت مجعول و حفظ اين غرور در درجه اول اهميت قرار داشت، زيرا آنان از مسلح كردن عراق حتى به سلاحهاى غيرقانونى كه در اختيار خودشان بود، خاطرجمع بودند. زرادخانههاى جهان در اختيار عراق بود. فقط انگيزه و غرورى لازم بود تا بتواند به بهترين شكل از سلاحها استفاده كند. وقتى خرمشهر از زيرپاى عراقىها بيرون كشيده شد، دنيا فهميد كه ايرانىها براى دفاع از تماميت ارضى و انقلاب جوان خود تا چه اندازه مصمم و جدى هستند. از طرف ديگر كارشناسان برجسته نظامى جهان با تحليل شرايط عراق در جبهههاى جنگ به اين نتيجه رسيده بودند كه اگر ايران با همين شدت و هوشيارى بخواهد به حملات خود ادامه دهد، نه تنها از گرفتارى جنگ رها خواهد شد، حتى موقعيت حكومت صدام را نيز تهديد خواهد كرد. اين اتفاقى نبود كه دلخواه آنان باشد. دنيا با همين منطق و استدلال به سرعت به ترميم روحيه و تسليح عراق پرداخت. آنان نقاط ضعف ارتش عراق را پوشاندند. كشورهاى كوچك و ثروتمند حاشيه خليج فارس را بيش از گذشته براى كمك به عراق تشويق كردند. دست صدام را براى راهاندازى جنگ شهرها، جنگ نفتكشها و استفاده گسترده از سلاح شيميايى بازگذاشتند. تازهترين اخبار و اطلاعات از جبهههاى ايران توسط سازمان »سيا« در اختيار عراقىها قرار گرفت، تا شايد يك بار ديگر آن غرور قومى و حزبى در جان ارتش عراق زنده شود. تلاش دنيا براى سر و سامان دادن به ارتش عراق تا حد زيادى نتيجه داد. نگاهى به تاريخچه عملياتها در جبهههاى جنگ نشان مىدهد كه از سوم خرداد ماه سال 1361 تا بهمن 1364 كه شبه جزيره فاو به تصرف نيروهايى ايرانى درآمد، ارتش عراق در يك بازپرورى مادى و معنوى موفق شد در اين فاصله زمانى چندين عمليات نظامى نيروهاى ايرانى را ناكام گذاشته و يا موفقيت آنها را به حداقل برساند. حرف ما اين است: همه كارشناسان نظامى جهان بخصوص آنانى كه از استحكامات نيروهاى عراقى در خرمشهر بازديد كرده بودند، يقين داشتند آزادى اين بندر به دست نيروهاى ايرانى رويايى بيش نيست. تقابل غرور شيطانى و غرور الهى بار ديگر درسهاى ارزندهاى پيش روى ما مىگذارد كه كلمههاى اين درسها براى حل مشكلات امروز ايران نيز خواندنى و شيرين است.
مرتضی سرهنگی
|