مقدمه
کتاب سربازسالهای ابری، خاطرات شفاهی عبدالحسین بنادری، گفتگو و تدوین سید قاسم یاحسینی، از جمله آثاری است که با شیوه متفاوتی تدوین و نگاشته شده است. چاپ نخست این کتاب در 1389 توسط انتشارات فاتحان در 400صفحه مصور منتشر شد.
سید قاسم یاحسینی از جمله نویسندگان فعالان عرصه جنگ و مصاحبهکننده و همچنین تدوینگر این کتاب است. سربازسالهای ابری حاصل 30 ساعت مصاحبه در روزهای 15تا22 اسفند 1385 و 21 و 22فروردین 1386است.
شیوه نگارش کتاب بر اساس ضبط خاطرات شفاهی است. مصاحبهکننده با پرسش به سراغ راوی کتاب رفته است و براساس سئوالاتی که داشته است به تدوین کتاب پرداخته است. کتاب سرباز سالهای ابری از معدود آثار داخل کشور است که تدوینگر پرسش مصاحبه را هم در نسخه تدوین شده آورده است. هرچند که این شیوه در کتابهای طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد سابقه داشته است، تنها تفاوت کتاب سرباز سالهای ابری با آن آثار در فضای مصاحبه است. در کتابهایی که در طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد تدوین شده، خواننده احساس میکند جملات تدوین شده همان مصاحبههای ضبط شده است، یعنی دخل و تصرف چندان محسوس نیست و تدوین به گونهای است که حتی فضای مصاحبه هم مجسم میشود. ولی کتاب سرباز سالهای ابری بیشتر حاصل تدوین است تا مصاحبه، و وقتی خواننده کتاب را میخواند چندان فضای مصاحبه برایش تداعی نمیشود.
راوی کیست؟
عبدالحسین بنادری در 6 خرداد 1335در شهرآبادان به دنیا آمده است. پدرش اصالتاً دشتستانی و از کارگران شرکت نفت در قسمت تعمیر موتور لنج و کشتیهای شرکت نفت بوده است. وی تحصیلات ابتدایی را از 1342 در مدرسه جامی آبادان شروع کرده، سپس دوران متوسطه را در دبیرستان اروند و فرخی به پایان رسانده و در 1354 دیپلم رشته طبیعی گرفته است.
عبدالحسین بنادری از تیرماه 1355 به خدمت سربازی اعزام میشود و دوران آموزشی در منجیل سپس در تیپ شانزده زرهی قزوین در رسته دیده بانی خمپارهانداز مشغول خدمت سربازی میشود.
با شروع فعالیتهای انقلابی و حضور همگانی مردم در اجتماعات و راهپیماییها در کنار مردم در مبارزه با رژیم پهلوی حضور فعال دارد، به طوری که با پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نگهبان و گشت شهری در کنار انقلابیون آبادان حضور دارد. مبارزه با مفاسد اجتماعی و مواد مخدر از جمله فعالیتهای وی در این دوران محسوب میشوند. سپس از آبان 1358 به عنوان عضو سپاه پاسداران ماموریت مبارزه با عناصر ضد انقلاب در جزیره مینو شروع نموده و از اواخر 1358 به عنوان مسئول سپاه در جزیره مینو مشغول خدمت میشود.
با شروع جنگ تحمیلی، فعالیتهای او به عنوان مسئول عملیات سپاه آبادان در جنگ شروع میشود. حضور مستمر در جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده تیپ و عملیات موجب شده تا او تجربیات منحصر به فردی در تحلیل جنگ داشته باشد.
کتاب سرباز سالهای ابری روایت نقش عبدالحسین بنادری در جنگ تحمیلی بخصوص حضور در عملیاتها و تجزیه و تحلیل مسائل جنگ است. در این کتاب خواننده با جنگ در مناطق عملیاتی چون جزیره مینو، خرمشهر و آبادان آشنا میشود.
محتوای کتاب
سرباز سالهای ابری در سیزده فصل و بیشتر درباره جنگ تدوین شده است. در فصل اول خواننده با کودکی و دوران نوجوانی بنادری با عنوان سالهای خوش آشنا میشود. فصل دوم کتاب، سالهای تجربه است؛ در واقع تدوینگر از دوران سربازی به نام تجربه یاد کرده است. در فصل سوم و چهارم خواننده با انقلاب اسلامی در آبادان آشنا میشود؛ دورانی که از آن به طوفان انقلاب یاد شده است. فصل پنجم به جزیره مینو و فعالیت عبدالحسین بنادری در سپاه آنجا پرداخته ست. در واقع از فصل ششم موضوع اصلی کتاب نمود پیدا میکند و با شروع جنگ تحمیلی دیگر فصول کتاب در محور جنگ تحمیلی هستند، طوری که در فصل هفتم آبادان در محاصره دشمن و فصل هشتم چنگ در چنگ دشمن نامگذاری شده است. فصل نهم کتاب به موضوع شکست حصر آبادان و فصل دهم فتح الفتوح نامگذاری شده است. فصل یازدهم سالهای امتداد جنگ و فصل دوازدهم حاوی خاطرات بنادری در لشکر انصارالحسین(ع) است.
آخرین فصل با پذیرش قطعنامه به پایان میرسد و در واقع پایان جنگ، انتهای خاطرات بنادری است.
اهتمام تدوینگر این بوده است که با نگاه تحلیلی به مقوله جنگ تحمیلی بپردازد، هرچند در برخی از موارد راوی خاطرات بنا به مصلحت نخواسته است به موضوعاتی اشاره کند. در واقع نقطه عطف اینگونه آثار رمزگشایی و تحلیل موضوعات متنوع جنگ است که میتواند متمایز از دیگر آثار شوند. وقتی این گونه آثار را بادقت مطالعه میکنیم هنوز در برخی از موارد مصلحتاندیشیها باعث شده است روای پاسخهای مناسبی برای مصاحبه نداشته باشد. در جریان استعفای آقای بنادری از سپاه و استخدام در شرکت نفت، هرچند مصاحبهکننده درصدد کنکاش این موضوع است، ولی راوی مایل به طرح موضوع نیست.
نقد و بررسی
برخی تدوینگران کتابهای جنگ بدون توجه به موضوع مستندسازی، اقدام به انتشار کتابهایی با عنوان تاریخ شفاهی یا خاطرات شفاهی مینمایند. سرباز سالهای ابری نمونه ایی از این دست است که روی جلد آن عبارت «تاریخ شفاهی» نوشته شده است.
هرچند کتاب نقاط قوتی دارد ولی در مواردی از ضعف هم برخوردار است. در مقدمه کتاب مصاحبهکننده یاتدوینگر ادعا نموده است هیچ شناختی از مصاحبهکننده ندارد. وقتی مصاحبهکننده، شناختی از مصاحبهشونده ندارد، چگونه میتوان اقدام به مصاحبه کرد؟ و بخشی از تاریخ جنگ را بدون شناخت جایگاه راوی ثبت نمود؟ اگر به سئوالاتی که در این کتاب از آقای بنادری پرسیده شدهاند دقت شود برداشتهای متفاوتی به ذهن میرسد. تعدادی از سئوالاتی که در این کتاب وجود دارد، اضافه است، زیرا برحسب جریان مصاحبه قطعاً راوی به آن سئوالها جواب میداده است، حتی اگر سئوال طرح نمیشد.
چنین به نظر میرسد کتاب حاضر نمیتواند الگویی باشد برای کسانی که بخواهند نمونه سئوالات تاریخ شفاهی جنگ را یاد بگیرند. در این کتاب انگار جلسه امتحان است که معلم از شاگرد سئوال میپرسد. نحوه سئوالات نشان دهنده بازجویی یک طرفه است، هرچند در بازجویی چراهایی وجود دارد.
چنین برداشت میشود برخی از سئوالات سرباز سالهای ابری در حین مصاحبه نبوده بلکه در زمان تدوین اضافه شدهاند.
شروع کتاب با سئوالات متعدد مصاحبهکننده و جوابهای کوتاه راوی شروع میشود. تنوع سئوالات نشان دهنده عدم ارتباط مصاحبهکننده با مصاحبهشونده است، طوری که در صفحه اول کتاب ده سئوال مطرح شده است.
در طرح سئوالات دقت نشده و برخی از سئوالات نامفهوم است. مثلاً در صفحه 45 سئوالی درباره آیتالله جمی آمده است، بدین نحو: «جایگاه آیتالله جمی قبل از انقلاب در آبادان چه جایگاهی بود؟»
همچنین ورود مصاحبهکننده به موضوعات جانبی میتواند ارزش این آثار بکاهد. چه لزومی دارد در کتابی که به تاریخ شفاهی جنگ پرداخته میشود از رنگ قابلمه پرسید؟ و یا در قسمتی از کتاب به کلیسای آبادان و حضور بسیجیان در آن پرداخته شده است. مصاحبهکننده خود اینکه بسیجیان کلیسا را مرکز قرار دادهاند، متعجب است و با وجود تردیدهای خود به این موضوع نپرداخته است. تدوینگر در این بخش نتوانسته هم برای سئوالات و تردیدهای خود و خواننده پاسخی فراهم کرده باشد. در یکی دو موردی که تدوینگر درصدد مستند کردن اسامی برآمده، مثلاً در توضیح شهید مدنی، به جملهای کوتاه بسنده کرده است: «شهید مدنی از جمله شهدای محراب بود که توسط منافقین به شهادت رسید.»
در یکی از سئوالات طولانی مصاحبهکننده درباره فعالیت کمونیستها در آبادان، مطالبی درباره حزب توده آمده است؛ با وجود آنکه مصاحبهشونده اطلاعاتی در این خصوص نداشته و سئوال هم برای خوانندگان مبهم است. مصاحبهکننده در این سئوال نقل نموده است که در آبادان چندین نفر نویسنده مارکسیست هم زندگی میکردند که یکی دونفرشان در سطح ایران معروف بودند. چنین به نظر میرسد اگر مصاحبهکننده اسامی نویسندهها را عنوان میکرد، احتمالاً مطالب بیشتری به ذهن مصاحبهشونده میآمد و بهتر میتوانست پاسخگو باشد، ولی این سئوال پاسخی نداشته است.
درباره حادثه سینما رکس آبادان، راوی با بیان خاطرهای به این حادثه اشاره دارد، و مصاحبهکننده کمک نموده تا روند خاطرات با نظم ادامه داشته باشد. نگاه تدوینگر فقط ثبت خاطرات بوده است و به تحلیل این موضوع و علل آن نپرداخته است و دیدگاه راوی نسبت به علت حادثه مورد بررسی قرار نگرفته است.
در این کتاب مصاحبهکننده چنان به دنبال ثبت تاریخ و ایام است که حساسیت مصاحبهشونده هم برانگیخته میشود سراسر این کتاب اسامی شهدا و فرماندهان و اصطلاحاتی به چشم میخورند که مستند نشدهاند و این بزرگترین نقص این کتاب است؛ خواننده با تعدادی از اسامی برخورد میکند که هیچ شناختی از آنها ندارد.
در قسمتی از خاطرات آقای بنادری به مصاحبهای با روزنامه اطلاعات در بهمن یا اسفند 1359 اشاره شده است. تدوینگر بدون بررسی این که این مصاحبه در چه تاریخی و با چه موضوعی انجام شده است، اقدام به ثبت آن نموده است. سئوالی که مطرح است این است که آیا چنین مصاحبهای در روزنامه اطلاعات منتشر شده است؟ وقتی صفحات روزنامه را در بهمن و اسفند 1359را مرورکنیم چنین مصاحبهای وجود ندارد.
از نقاط قوت سربازسالهای ابری، نگاه تحلیلی مصاحبهکننده و تسلط ایشان به تاریخ جنگ بوده است. او در بخشهایی به خوبی مصاحبه را هدایت کرده است. همچنین استفاده از مطالب کتابهای متفاوت در طرح سئولات موجب شده تا در مرحله تدوین، خواننده به تسلط تدوینگر در موضوع جنگ پی ببرد. استفاده از کتابهایی چون نخلهای ایثار، عبدالرضا سالمی نژاد، خرمشهر در اسناد ارتش عراق، اصغر کاظمی(ص287)، درسهایی از جنگ مدرن، آبراهام واگنر(ص240)، ناگفتههای جنگ، احمد دهقان(ص279)، و آبادان من، نعمت الله سلیمانی(ص140)، موجب شده است تا برخی از سئوالات مطرح شده دارای اطلاعات خوبی باشند.
نتیجه گیری
انتشار خاطرات جنگ تحمیلی را میتوان راهی برای انتقال و حفظ ارزشها و تاریخ جنگ دانست. ولی عدم مستندسازی مطالب بیانشده و عدم مقایسه تطبیقی این گونه خاطرات با دیگر روایتهای منتشر شده درباره جنگ میتواند موجب تضادهایی شود که خواننده را با تردید مواجه میکند. چنین به نظر میرسد اگر تدوینگران بر پایه مستندسازی و استفاده از اسناد و روایتهای گوناگون تاریخ شفاهی، اقدام به تدوین خاطرات جنگ تحمیلی نمایند، بار علمی این گونه آثار افزایش یافته و در تحقیقات تاریخ جنگ بهتر میتوان به آنها استناد نمود.
غلامرضا آذری خاکستر