شماره 62    |    10 اسفند 1390



اهمیت رابطه میان گفتار و نوشتار در تاریخ شفاهی

در حاشیۀ هفتمین نشست تاریخ شفاهی که 11 بهمن 1390 در ساختمان مشروطه کتابخانه مجلس برگزار شد، خبرنگار سایت تاریخ شفاهی با سیده میترا‌هاشمی یکی از سخنران‌ها گفت‌وگویی کوتاه داشت که در ادامه می‌آید:

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ یکی از مهم ترین مراحل در کار تاریخ شفاهی، پردازش شواهدی است که در مصاحبه گردآوری می‌شود. سیده میترا‌هاشمی، کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران، اظهار داشت: «تاکنون، معمول ترین روش برای پردازش در تاریخ شفاهی تحریر بوده است. در تحریر تاریخ شفاهی، قول شفاهی را مکتوب می‌کنند. این شیوه که تا چندی پیش در میان نهاد‌های تاریخ شفاهی مقبول بوده چند سالی است که با چالش‌های جدی مواجه شده است.»
وی ادامه داد: «امروزه برخی از دانشوران تاریخ شفاهی، با تحریر در تاریخ شفاهی مخالف‌اند و برآن‌اند که تحریر سبب تحریف در تاریخ شفاهی می‌شود و در مقابل، بر شفاهیت تاریخ شفاهی، به منزله یکی از عناصر بنیادین آن تاکید می‌کنند. اما از سوی دیگر، بسیاری از فعالان حوزۀ تاریخ شفاهی همچنان بر ضرورت تحریر اصرار دارند و از آن دفاع می کنند. آنها که تاریخ شفاهی را تحریر می‌کنند هم خود به دو شیوه عمل می‌کنند؛ برخی در تحریر در پی نزدیک کردن گفتار به زبان معیار نوشتاری‌اند، و برخی دیگر می‌کوشند که متن تحریری تا آنجا که ممکن است به زبان گفتاری وفادار باشد.»
وی به همین منظور مقاله‌ای با عنوان «گفتار و نوشتار در تاریخ شفاهی» در بخش الگو‌ها و مدل‌های عملیاتی در هفتمین همایش تخصصی تاریخ شفاهی ارایه کرد و دربارۀ نحوه جمع آوری مباحث موجود در این مقاله که به شیوه تحریر در تاریخ شفاهی پرداخته، گفت: «انگیزۀ اصلی در نگارش این مقاله، انتقادات و مشکلاتی بود که در شیوۀ تحریر تاریخ شفاهی در آثار داخلی دیده بودم و توجه‌ام را جلب کرد، به ویژه در حوزه تاریخ معماری ایران، که در پایان نامه دوره کارشناسی ارشدم که دربارۀ تاریخ شفاهی معماری ایران است با آن مواجه شدم. بسیاری از اشتباهات رایج که صرفاً مربوط به زبان‌ نوشتاری امروز ما است، در متن‌های تحریری هم دیده می‌شد. همچنین بسیاری از معانی تغییر پیدا می کرد و به همین سبب، متن‌های تحریری تاریخ شفاهی قابل استناد و معتبر نبود. این مسئله  باعث شد به بررسی مقوله تحریر در تاریخ شفاهی بپردازم و اینکه کتبی کردن نقل قول‌های شفاهی چقدر درست و در واقع در دنیا چقدر مقبول است. به همین خاطر، این مسئله را پی گرفتم و بسیاری از منابع اصلی این حوزه را دیدم. در این باره دو رویکرد اصلی وجود داشت که آنها را بررسی کردم و تلاش کردم بشناسم. علی‌رغم همۀ مخالفت‌هایی که با تحریر تاریخ شفاهی بود، بازهم گزیری از آن نیست؛ به‌ویژه در ایران. به همین سبب، تلاش کردم تا راه‌حل میانه‌ای بیابم که هم بتوان از مزایای تحریر در تاریخ شفاهی ایران بهره برد و هم معایب آن را تا آنجا که ممکن است، مرتفع کرد. البته این راه حل هم مبتنی بر تجربه صاحب نظران این عرصه بود».
وی در ادامه درباره این راه حل‌ و شیوۀ درست در تحریر تاریخ شفاهی اظهار داشت: «برای رسیدن به یک مهارت نوشتاری جدید ، باید بدانیم کاستی‌های متن‌های تحریری چیست و چه چیز‌هایی در کار تحریر مسئله ساز است تا آنها را رفع و حل کنیم در این مقاله سعی کردم، حتی به جزیی ترین مسائل مانند رسم الخط نیز توجه داشته باشم، تا راه‌حلی عملی و قابل استفاده ارایه دهم».
‌هاشمی درباره موضوع پایان‌نامۀ مقطع کارشناسی ارشد خود تصریح کرد: «پرسش اولیه این رساله از آنجا شروع  شد که بخش مهمی از منابع حوزه تاریخ معماری، منابع شفاهی است؛ زمانی که به سراغ این منابع رفتم، متوجه شدم راه استفاده از این منابع را نمی دانم، اینکه چطور می توانم از آنها اطلاعات کسب کنم، و اینکه با آنچه از این منابع به دست آورده‌ام چه باید بکنم. در واقع از حیث نظری و علمی آن طور که باید و شاید چیزی نمی دانستم. همین کاستی‌ها و مشکلات منجر به این شد که کار عملی را رها کنم و به دنبال بحث نظری و روش تاریخ شفاهی بروم، تا این رساله مبنا و پایه ای شود برای کسانی که بعد‌ها بخواهند در حوزه تاریخ شفاهی معماری کار کنند».
وی یادآور شد: «بنابراین برای گام اول به سراغ شناخت چیستی تاریخ شفاهی رفتم، با اینکه تعاریف گسترده و متنوعی در این باره وجود داشت، صاحب نظران این عرصه هنوز به تعریفی اجماعی برای تاریخ شفاهی نرسیده‌اند. تعاریف متنوع و آراء متفاوت بود، به‌همین سبب، به دنبال شناخت این آراء و نظرات متفاوت رفتم و از آنجا با دو نحله اصلی در حوزۀ تاریخ شفاهی آشنا شدم؛ که یکی قدیمی‌تر و دیگری بسیار جدید بود. سعی کردم در این رساله، اشتراکات و افتراقات این دو نحله را تبیین کنم و نیز بررسی کنم که هرکدام از آنها چه دستاورد‌هایی در حوزه تاریخ شفاهی معماری، به ویژه در ایران خواهد داشت».
هاشمی در ادامه افزود: «در رساله همچنین، پیشینه تاریخ شفاهی معماری را نیز جستجو کردم. بر این مبنا که چه کسانی قبلا در این حوزه کار کرده‌اند و چه پیشینه‌ای در دنیا و کشورمان وجود دارد. در مجموع، تمام پژوهش‌ها و برنامه‌های پیشین را نقد و بررسی  کردیم و همه اینها درس‌هایی بود که کمک می‌کرد قوت‌ها و کاستی‌های این عرصه را بشناسیم تا بهتر بدانیم که در عمل در حوزه تاریخ شفاهی معماری ایران چکار باید بکنیم».
وی در پایان درباره منابع مورد استفاده در این رساله اظهار داشت: «تکیه بر منابع درجه یک صاحب نظران خارج از ایران بود به ویژه کسانی که در اروپا و امریکا مشغول کار تاریخ شفاهی‌اند. براساس این نظرات، سعی کردم شیوه‌های عملی تاریخ شفاهی را بشناسم که مبتنی بر رویکرد‌های نظری بود تا بدانیم که کدام یک از این شیوه‌ها شایسته و پاسخگوی تاریخ شفاهی معماری ایران است. در مباحث عملی تاریخ شفاهی نیز توجه ویژه ای به شیوه‌های گردآوری داده‌ها و آداب و نحوه مصاحبه داشتم. همچنین به بحث پردازش داده‌ها در تاریخ شفاهی و تحریر، که موضوع بحث در مقاله ام در هفتمین همایش تخصصی تاریخ شفاهی بود، پرداختم و ضعف‌ها و قوت‌های هرکدام از شیوه‌های پردازش تاریخ شفاهی را بررسی کردم و به اهمیت امر بایگانی و انواع آن پرداختم. و در نهایت، اینکه روایت پایانی تاریخ شفاهی چیست و چگونه تدوین می‌شود. این رساله چندان با تجربۀ کار عملی همراه نبود و بیشتر بحث‌ها از جنس نظری است و البته مبتنی بر تجربه‌های کسانی که در این عرصه کار کرده‌اند و مشغول به کارند.»

فاطمه نوروند



http://www.ohwm.ir/show.php?id=1103
تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.